افضلیت
اهل بیت اطهار در نزد خداوند متعال از عزت و جلالت بالایی برخوردار هستند. خداوند متعال با وجود اینکه قادر مطلق است و بر تمام امور تواناست، لیکن اهل بیت را واسطه فیض خود نامیده است. این سخن از کلمات حضرات معصومین به دست می آید و آنان در سخنان خود فرمودند که خداوند ما را واسطه و اسباب فیض و رحمت خود قرار داده است و این نشان از عظمت اهل بیت دارد.
ممنوعیت نقل حدیث در صدر اسلام و محرومیت از علوم اهل بیت (علیهم السلام) که در مذهب اهل تسنن به وقوع پیوست باعث ناتوانی وهابیت در پاسخگویی به احکام دینی گردید و بدین سان فقه اهل بیت با ارائه پاسخ مناسب روز به روز درخشانتر گردید.
مفتیات وهابی عمل به آنچه شعار شیعه است را حرام و غیر جایز میشمارند و از همین رو پس از ذکر نام اهل بیت، از عبارت «علیهالسلام» استفاده نمیکنند در حالیکه نمیدانند بزرگان و متقدمان اهل سنت به وفور برای احترام به اهل بیت از عبارت «علیهالسلام» بهره میبردند و این نیز نشانهای دیگر بر جهل و بیسوادی و تعصب جاهلی وهابیت است.
یکی از بدعتهای شوم و ناپسندی که توسط بنیامیه در میان جامعه اسلامی و مسلمانان پایهگذاری شد و در قرون بعدی توسط جریان وهابیت رواج بیشتری پیدا کرد، دشمنی با اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، سبّ و لعن آنان مخصوصا صحابی بزرگوار، جانشین و وصی آن حضرت، حضرت علی بن ابی طالب (علیه السّلام) بود.
با اینکه برای عثمان هیچ فضیلتی در اسلام ذکر نشده بود، شورای شش نفره اورا انتخاب کرد. چون وی از نظر خویشاوندی میتوانست با امام علی (علیه السلام) رقابت کند، زیرا وی دو بار افتخار دامادی پیامبر (صلی الله علیه و اله) را به دست آورده بود.
یکی از نمادهای دشمنی وهابیان با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت آن حضرت، جرم دانستن محبت اهلبیت (علیهم السّلام)، تحمل نکردن فضائل آنان، برخورد فیزیکی و خانهنشین کردن ناقلین فضائل آن حضرات معصومین و جلوگیری از نقل و انتشار فضائل اهلبیت (علیهم السّلام) و تحمل نکردن انتقاد از امویان است.
در روایتی که از ابن عباس نقل شده است. شخص خلیفه دوم صراحتا اعلام می داد که پیامبر در آخرین لحظات عمرش می خواست نام علی را به عنوان خلیفه مسلمین بنویسد ولی من مانع شدم.
بنابر روایتی که مالک بن انس روایت کرده و ادعا نموده تحریف و بدعت در همه امور شریعت انجام شده بجز اذان، میتوان نتیجه گرفت که ایشان (اهل سنت) نیز معتقدند عبارت «اشهد ان علیا ولیّ الله» جزء موارد بدعت نیست.
عثمان یکی از خلفایی که به ناحق خلافت به او رسید در حالی که شایستگی آن را نداشت. او از جمله افرادی است که هم پیامبر را دید و هم راوی روایات از طرف آن حضرت هست. لذا مغرضین بعد از به خلافت رسیدن او شروع به جعل احادیث و فضائل کذایی دربارهی او کردند تا از قافله برخی از صحابه به مانند حضرت علی(ع) و دیگران... عقب نماند در حالی که خود به آن معتقد نبود
مخالفت آشکار و صریح با سنتهای ثابت پیامبر اکرم را به روشنی میتوان در رفتار وهابیان دید. این گروه برای تثبیت خود و مرزبندی بین مسلمانان، معتقدند باید سنتهای ثابت پیامبر اکرم که شیعه به آنها عمل میکند، کنار گذاشته شود. این تفکر از زمان بنیامیه شروع شد و توسط بنیانگذاران فکر و مروجان وهابیت تثبیت شد.
یکی از کارهایی که حنابله درباره علمای خود انجام دادهاند، غلو نسبت به آنها میباشد، که با این داستانهای دروغین قصد بزرگ نمودن پیشوایان خود را دارند؛ اما شیعیان که روایات فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و سایر ائمه (علیهم السّلام) که صحیح بوده و بزرگان فرقههای مختلف اسلامی نقل نمودهاند را بیان میکنند، به غلو متهم میشوند.
اسلام با کتاب معروفش قرآن دین کامل برای بشریت است و این کتاب با پیامبری آمد تا برای مردم آن را تبیین و تشریح کند لذا گفتار و سخنان این پیامبر در حقیقت همسنگ و قرین قرآنی است که خداوند برای بشریت فرستاده است. تا به حلال و حرام و... آن بپردازد. اما برخی مغرضین با احادیث جعلی مانند کرم چنان در بدنه این دین رسوخ کردند که هنوز هم ضرباتشان جبران ناپذیر است
برخی از مغرضین سعی میکنند تا برای خوش خدمتی هم که شده از پیش خود داستان و افسانه هایی را ببافند و حقایق را طوری جلوه دهند که اگر مخالفی هم داشته باشد دیگر نتوانند اعتراض کنند لذا با جعل داستان و روایات چنان شخص مورد نظر را به عرش میبرند که انگار از قبل برای او نوشته شده است. و حال اینکه زمان هیچ چیزی را فراموش نمیکند و تاریخ هم محو نمیکند
اهل سنت معتقدند که خلفای پیامبر از علوم و دانش بیکرانی برخوردار بودند و این در حالی است که گفتارشان بدون تحقیق و تفحص است و علمای بزرگ اهل سنت در کتب خود بر جهل و عدم دانش اینان اعتراف دارند و از همه مهمتر اینکه خود خلفای غاصب هم در مناسبتهای مختلف به این موضوع معترف بودند و از دیگران خصوصاٌ حضرت علی مسائل خود را می پرسیدند