انتخاب فرد باتجربه و باحیا
چند ویژگی برای کارگزار اسلامی در کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام آمده که از آن جمله، باتجربه بودن در کارها، حيا داشتن و از خانوادههاى صالح و پيشگام بودن است. پاکى اخلاق، بىاعتنايى به مطامع دنیوی، بيناتر بودن در عواقب امور، از خصوصیاتی است که معمولاً این افراد دارا هستند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام که مدتی در شهر مدینه و سپس به کوفه منتقل شد، حکومت مرکزی تحت مدیریت حضرت بود و ایشان والی و حاکم باقی مناطق اصلی تحت سلطه حکومت اسلامی را تعیین کرده و کارگزار حضرت، مسئولین شهرها و نواحی زیردست، قاضیان، متولیان بیت المال و مالیات و ... را باید عزل و نصب میکرد؛ به همین جهت امیرالمؤمنین علیهالسلام راهکارهایی برای کارگزاران خود قرار دادند؛ از جمله اینکه اوصافی را برای این انتخاب آنها برشمردند تا در گزینش خود، آن ویژگیها را در نظر بگیرند. بیشتر این سفارشات حضرت، در نامه 53 نهجالبلاغه -که به مالک اشتر نوشته شده- و در حدیثی در تحفالعقول بیان شده است؛ ما هم در انتخابات پیشِرو، در واقع کارگزار دولت اسلامی را تعیین میکنیم. معیارهای مطرح شده در کلمات حضرت، میتواند معیار انتخاب ما هم باشد.
حضرت به مالک اشتر میفرماید: «از ميان آنها افرادى را برگزين که داراى تجربه و پاکى روح بوده و از خانوادههاى صالح و پيشگام و باسابقه در اسلام باشند».[1] در این عبارت سه خصوصیت بیان شده است: یک خصوصیت باتجربه بودن در کارها است؛ تجربه، تأثير غير قابل انکارى دارد و همه کسانى که مىخواهند شخصى را براى کار مهمى انتخاب کنند، بر آن تأکيد دارند که بايد در آن امر، صاحب تجربه باشد.
یکی از ویژگیهایی که در کشور، بسیار طرفدار دارد، جوانگرایی بوده و برخی آن را مخالف با باتجربه بودن میدانند؛ این تفکر اشتباه است. جوانگرایی مطالبه مردم بوده و بسیار هم خوب است؛ اما شاخصهای جدای از باقی ویژگیها نیست؛ یعنی کسی را به عنوان مسئول انتخاب کنیم که تنها خصوصیت وی جوان بودن باشد، صحیح نیست؛ بلکه باید بین اهل ورع،[2] دانش، تجربه، تخصص و ...، جوانی پر انرژی انتخاب کنیم. نمیتوان بین کسی که تجربه دارد و کسی که ویژگیهای دیگر را نداشته و جوان باشد، جوان را انتخاب کنیم.
خصوصیت دیگر «حيا داشتن» است که میتوان آن را به مخالفت نفس در مقابل معصيت معنا کرد؛ در واقع اشاره به نوعى از وصف عدالت است؛ زيرا عدالت به معناى مصطلح که حالت خداترسى درونى و پرهيز از گناه بوده، تقريباً با حيا به معناى وسيع کلمه، يکسان خواهد بود؛ مردم میدانند اگر مسئولی بیحیا باشد، چه قدر رفتار و سخنان او، آثار و پیامدهای منفی در جامعه دارد. ممکن است حیا در مورد کارگزاران، به معنای پذیرش خطای خود و تلاش بیشتر باشد. اگر کسی در سابقهاش یا در ایام تبلیغات انتخابات بیحیایی میکند، مردم نباید او را به عنوان کارگزار کشور اسلامی انتخاب کنند؛ یک مسئول اسلامی همان طور که برای فرزند خود، خواب و راحتی را کنار میگذارد، باید برای بیماران، فقرا، گرفتاران، جوانان ازدواج نکرده و ... به خواب نرود و به دنبال حل مشکل آنان باشد.
خصوصیت دیگر این است که باید از خانوادههاى صالح و پيشگام در اسلام و انقلاب باشد؛ زيرا خانوادههاى اصيل، به امر تربيت فرزندان همت مىگمارند و غالباً فرزندان صالح و سالمى را تقديم جامعه مىکنند؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام علت ملاک بودن این خصوصیت را اینگونه بیان مىفرمايد: «زيرا اخلاق کسانی که از خانواده صالح هستند، بهتر و خانواده آنان پاکتر هستند؛ آنان توجّه کمتری به مادیات داشته و در سنجش عواقب کارها بيناترند». اگر چنین خصوصیاتی در اعضاء یک خانواده صالح یافتید، اولویت با انتخاب او است.
باید کسی که در امری در اولویت قرار میگیرد، در آن امر سابقه هم داشته باشد؛ مثلاً در امور سیاست خارجی و روابط بینالمللی، برخی از افراد سابقه دارند و موضع آنان مشخص است؛ در اینجا کار راحت است؛ به موضع قبلی او در اینباره مینگریم و آنکه سیاست درستی داشته انتخاب میکنیم؛ اما در مورد کسی که در این امور موضعی نداشته، انتخاب بسیار سخت خواهد بود؛ چون به سخن گفتن او نمیتوان اعتماد کرد و مانند هندوانه دربسته است و ممکن است بعد از انتخاب، انسان را پشیمان کند.
بنابراین کسانى که داراى مجموع اين صفات هستند، آثارى که امام براى آنها برشمرده، در آنها یافت میشود؛ پاکى اخلاق و قداست خانوادگى مربوط به خانوادههای صالح و بىاعتنايى به موارد طمع، نتيجه حيا و بيناتر بودن در عواقب امور، از اهل تجربهبودن سرچشمه مىگيرد.
پینوشت:
[1]. تحف العقول، ابنشعبه حرانی، ص137. «وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقِدَمِ فِي الْإِسْلَامِ».
[2]. ورع مقامی بالاتر از مقام تقوا است؛ حالتی در وجود انسان است که به نگهداری کامل نفس و ترس از لغزش منجر میشود.
افزودن نظر جدید