ضرورت سوء ظن به دشمن
اگر انسان دشمنش را بشناسد، به او اعتماد نمیکند. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «کاملاً از دشمن بر حذر باش! زیرا گاهی با حربه صلح نزدیک میشود تا تو را از دشمنی با او غافل کند»؛ خداوند میفرماید: «بر ظالمان تکیه نکنید که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد ... و یاری نمیشوید!» اگر خواهان پیشرفت و توسعه کشور هستیم، باید به کسی رأی دهیم که کاملاً به دشمن بدبین بوده و نگاهش به سمت آنها نباشد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اصلیترین ویژگیهای انسان عاقل، دشمنشناسی و عدم اعتماد به دشمن است. خدا در قرآن بارها از دشمن انسان صحبت کرده است،[1] به گونه ای که کلمه شیطان و ابلیس از کلمات پرتکرار قرآن هستند. اینکه خداوند تا این حد به این موضوع پرداخته، نشاندهنده اهمیت دشمنشناسی و توجه به دشمن است. دشمنشناسی به معنای دشمنتراشی نیست؛ بلکه به معنای غافل نشدن از دشمن است؛ از دشمنی که او از ما غافل نیست. اگر انسان دشمنش را بشناسد، به او اعتماد نمیکند.
ابوثمامه صائدی از شهدای کربلا مانند سایر شهدا، نسبت به دشمن، خوشبین نبود؛ وقتی سپاه عمر سعد به کربلا رسید، کثیر بن عبدالله شعبی، از پستترین افراد را احضار کرد و گفت پیامی را به حسین علیهالسلام برسان. وی گفت اگر بخواهی، سر حسین را برایت میآورم؛ عمر سعد گفت: فقط پیامی که دادم به او برسان و جواب بیاور! وی به سمت اباعبدالله حرکت کرد؛ ابوثمامه او را دید و عرض کرد: یا اباعبدالله! سفّاکترین انسانها به سمت تو میآید؛ خود را به سرعت به کثیر رساند و گفت: «شمشیرت را تحویل بده، بعد به ملاقات حسین علیهالسلام برو!» گفت: این کار ننگ است؛ به خدا قسم! این کار را نمیکنم. من پیک ابنسعد هستم و فقط پیامی آوردهام. گفت: «پس همراهت میآیم و دستم را به شمشیرت میگیرم». کثیر گفت: به خدا قسم! اجازه نمیدهم دستت به شمشیرم بخورد. گفت: «پس پیامت را به من بگو؛ زیرا تو انسان فاجری هستی و من اجازه نمیدهم به امام نزدیک شوی!» کثیر با عصبانیت بازگشت و ابنسعد مجبور شد دیگری را به سمت اباعبدالله بفرستد.[2]
امیرالمؤمنین علیهالسلام در نامه به مالک اشتر نوشتند: «اما پس از صلح با دشمنت، کاملاً از او بر حذر باش! زیرا گاهی دشمن (با حربه صلح) نزدیک میشود تا تو را از دشمنی با او غافل کند؛ در این خصوص، حسن ظن (به دشمن) را متهم کن».[3] اگر مسئولین یک جامعه، به دشمن اعتماد کرده، حسن ظن داشته باشند، ضربهاش را مردم آن جامعه خواهند خورد.
برخی از مسئولین نظام، در دورهای به دشمن حسن ظن داشتند و قول آنها را ضمانت دانستند و به توصیههای دلسوزان، اعتنایی نکردند و کشور و مردم، خسارت بسیاری متحمل شدند و یک دوره هشت ساله ایران را معطل توافقی کردند که در نهایت مهمترین عبرتی که از این سیاست گرفته شد، لزوم بیاعتمادی به آمریکا بود. اگر مسئولین ما به این جمله امیرالمؤمنین علیهالسلام خوب عمل میکردند، اکنون در این وضعیت نبودیم.
در تاریخ هم میتوان موارد بسیاری را یافت که هر وقت مسئولی به دشمن اعتماد کرد، آنها سوءاستفاده کرده، مانع پیشرفت کشور شدند و هر وقت به دشمن سوءظن نشان دادند، کشور پیشرفتهای بزرگی داشت.[4] خداوند میفرماید: «و بر ظالمان تکیه نکنید که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت و یاری نمیشوید!»[5]
رهبر انقلاب درباره رئیسجمهور شهید فرمود: «... به جوانها اعتماد میکرد. ... متقابلاً در مرزبندی با دشمنان انقلاب صراحت داشت؛ در مورد کسانی که ... دشمن بودند، دو پهلو صحبت نمیکرد؛ ... مرزبندی صریح داشت؛ به لبخند دشمن اعتماد نمیکرد».[6]
ما باید به دشمن بدبین باشیم و بدانیم آنها هیچ وقت صلاح ما را نخواسته و نمیخواهند؛ اگر رسانههای دشمن از جریان و شخص خاصی حمایت کرد، باید به آن افراد، با دقت بیشتری بنگریم. دشمن منافع خود را در نابودی ما میبیند و از کسی حمایت میکند که در راستای هدف آنان قدم بر میدارد. اگر ما خواهان پیشرفت و توسعه کشورمان هستیم، باید به کسی رأی بدهیم که کاملاً به دشمن بدبین بوده و نگاهش به سمت آنها نباشد.
پینوشت:
[1]. آیه 5 سوره یوسف. «چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است!»
[2]. تاریخ طبری، طبری، ج4، ص310.
[3]. نهج البلاغه، نامه 53. «وَلَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَاتَّهِمْ فِی ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ».
[4]. ضربهای که مصدق از اعتماد به دشمن خورد، نابودی وی و نابودی طرحش (ملی شدن صنعت نفت) را به دنبال داشت و بیاعتمادی امیرکبیر به بیگانه باعث پیشرفت بسیاری شد.
[5]. آیه 113 سوره هود.
[6]. بیانات رهبر انقلاب در 14 خرداد 1403.
افزودن نظر جدید