اتهام شرک به تقلید از مراجع و تبعیت از ولی فقیه

  • 1402/05/08 - 10:39
مفتیان وهابی لزوم تقلید از مراجع و تبعیت از ولایت فقیه را حرام می‌دانند و به آیه 31 سوره توبه استدلال می‌کنند. آیه و روایتی که به آن استدلال شده، مطلب صحیحی است که این دو نظریه شیعه، مصداق آن نیستند، بلکه نظریه تبعیت از حاکم در بین اهل سنت را می‌توان مصداق این آیه ذکر کرد.
اتهام شرک به تقلید از مراجع و تبعیت از ولی فقیه

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای وهابی، جهت رد اعتقاد شیعه در لزوم تقلید از مراجع و تبعیت از ولایت فقیه، به آیه 31 سوره توبه استدلال کرده و گفته‌اند: «مشرکین مکه، پایبند به مرجع تقلید بودند و اینکه کفار زمان پیامبر خدا، روحانیون را خدا قرار داده بودند، (علماء و راهبان خود را (از نادانی) به مقام ربوبیت شناخته و خدا را نشناختند). عبدالله بن سلام خدمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌رسد و می‌گوید: یا رسول الله! طبق آیه قرآن، ما آیات عظام خود را خدا قرار داده‌ایم؟ یا رسول الله! چنین نیست؟ رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: آیا اگر حرامی را حلال و حلالی را حرام می‌کردند، شما لبیک نمی‌گفتید؟ گفت: بله! یا رسول الله! قانونگذار دین، رب العالمین است، نه کس دیگر. شیعیان در ایران نیز معتقدند، ولی فقیه نایب بر حق امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) است و مرجع تقلید. هر چیزی که ولی فقیه گفت، تو باید اطاعت کنی؛ یعنی تو حق اعتراض به مرجع خود نداری؛ ولی اسلام این را کفر معرفی می‌کند. این خروج از اسلام است.»

در پاسخ می‌توان گفت که کارشناس این شبکه، ابتدا به روایت صحیحی ذیل آیه 31 سوره توبه استدلال کرده است؛ ثعلبى نیز از عُدى بن حاتم نقل کرده كه گفت: «نزد پيامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودم كه آيه 31 سوره برائت را قرائت مى‌كردند. گفتم، ما كه رهبران و دانشمندان خود را پرستش نمى‌كنيم. پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: آيا چنين نيست كه آنان، حلال خدا را حرام مى‌كنند و شما نيز به پيروى از آنان، آن را بر خود حرام مى‌دانيد و حرام خدا را حلال مى‌كنند و شما هم آن را حلال مى‌دانيد؟ گفتم: بله! همين‌گونه است. پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: همين كار شما، پرستش و عبادت آنان است.»[1] اما این روایت بر این دو مصداق تطبیق نمی‌کند؛ شیعه به جهت فرمان الهی، سخن آنان را می‌پذیرد و اگر بداند آنان دستور خدا را بیان نمی‌کنند، به سخن آنان عمل نمی‌کند؛ یکی از شرایط مرجع تقلید، دوری از دنیا و هوا و هوس است.

تبعیت از ولی فقیه نیز به جهت اینکه حاکم جامعه اسلامی است، مورد پذیرش تمام مذاهب اهل سنت است؛ ابن ابی‌العز حنفی می‌نویسد: «قیام علیه حاکم بلاد اسلامی جایز نیست، گرچه ظالم باشد. ما هرگز به چنین قیامی سفارش نمی‌کنیم و هیچ‌گاه دست از پیروی از حاکم بر نمی‌داریم؛ چرا که پیروی از حاکم را فریضه می‌دانیم و تا زمانی که به معصیت امر نکند، ما نیز راه صلح و تعامل را برمی‌گزینیم.»[2]

ابن عبدالبر مالکی می‌گوید: «حاکم نزد ما باید فاضل، عالم، عادل و اهل احسان و قادر به قیام باشد، آنچنان که شرط امامت نیز چنین است؛ اما اگر چنین شرایطی برای حاکم میسّر نشد، صبر بر اطاعت از امام جائر، بهتر از خروج علیه او است؛ زیرا خروج علیه او موجب می‌شود به جای امنیت، ترس، قتل و خونریزی جایگزین شده و دست فتنه‌گران باز شود. ناامنی ناشی از این خروج، موجب غارت و فساد برای مسلمانان شده و این فتنه به مراتب بزرگ‌تر از صبر بر جور حاکم جائر است.»[3]

نووی شافعی نیز می‌نویسد: «به اجماع مسلمانان، جنگ و خروج بر حاکمان حرام است، گرچه آنان فاسق و ظالم باشند. ... علمای اهل سنت اجماع دارند بر اینکه سلطان به واسطه فسق برکنار نمی‌شود.»[4]

ابن بطه حنبلی می‌گوید: «به تحقیق، اتفاق همه علما، از عصر رسول اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تاکنون این است که مردم در اموری همچون اقامه نمازجمعه و نماز عیدقربان و فطر و برگزاری اعمال منا و عرفات، همچنین همراهی در جنگ، باید در کنار حاکمان خود باشند و از آنان پیروی کنند، هر چند حاکم، عبد حبشی باشد.»[5]

با توجه به نظر علمای اهل سنت در مورد شرایط حاکم جامعه، روشن است که نظریه ولایت فقیه، بهترین نظر در بین این نظرات در مورد حاکم جامعه است. ابن عبدالبر با اینکه ابتدا برای حاکم، خصوصیاتی همچون ویژگیهای ولی فقیه در شیعه ذکر می‌کند، ولی در نهایت به حاکمی بدون این شرایط نیز راضی می‌شود. اگر آیه 31 سوره توبه، نظریه شیعه در تبعیت از ولی فقیه را شرک بداند، درباره نظریه علمای اهل سنت در تبعیت از حاکم چه نظری دارد؟ اتفاقاً نظریه غیر شیعه در باب حاکم، می‌تواند مصداق بارز آیه مذکور در سوره توبه باشد، چون آنان حتی اگر یقین داشته باشند که حاکم خلاف نظر خداوند حکم کرده است، باید تبعیت کنند و آیه همین مطلب را عبادت امرکننده دانسته است؛ به عبارت دیگر وهابیت به اعتقاد شیعه ایرادی گرفت که این ایراد و اشکال به اعتقاد غیر شیعه برمی‌گردد و نظریه شیعه از این اتهام مبراست.

پی‌نوشت:
[1]. الكشف والبيان عن تفسير القرآن، ثعلبی ج5، ص34.
[2]. شرح الطحاویه،  ابن ابی العز، ج2، ص540.
[3]. الاستذکار، ابن عبدالبر، ج5، ص16.
[4]. شرح صحیح مسلم بن الحجاج، نووی، ج12، ص229.
[5]. الابانة الصغری، ابن بطه، ص305.

تولیدی

دیدگاه‌ها

«اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِکُونَ [توبه/31] (یهود و نصارا) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند، و (همچنین) مسیح فرزند مریم را در حالی‌که دستور نداشتند، جز خداوند یکتایی را که معبودی جز او نیست بپرستند. او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار می‌دهند!»

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.