رابطه بایزید و امام جواد(ع)

  • 1402/05/08 - 09:39
صوفیه تلاش نموده‌اند برای نفوذ در جامعه شیعی با ساختن داستان‌هایی، بزرگانشان را اصحاب خاص اهل بیت‌ (ع) نشان دهند؛ یکی از این افراد بایزید بسطامی است که با ساخت داستان‌هایی او را سَقا و صاحب سِرّ امام صادق(ع) و در داستانی دیگر برای او ملاقاتی با امام جواد(ع) بیان کرده‌اند؛ اما به دلائل متعدد، این داستان‌ها باطل و ساختگی هستند.
رابطه بایزید و امام جواد(ع)

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صوفیه تلاش نموده‌اند بین سران خویش و اهل بیت (علیهم السلام) پیوند زده و بزرگان خویش را مرتبط با آنها نشان دهند. بایزید بسطامی یکی از کسانیست که تلاش نموده‌اند او را جزء مرتبطین اهل بیت (علیهم السلام) نشان دهند و به همین خاطر، داستان‌ ساختگی از ارتباط  او با امام جواد (علیه‌السلام) در منابع صوفیانه نشر داده‌اند، اما با اندک تأملی ساختگی بودن آنها، روشن می‌شود.

شیخ حر عاملی در کتاب «اثباة‌الهداة»، ارتباط بایزید و امام جواد (علیه السلام) را از کتاب «حلیة الاولیاء» ابونعیم اصفهانی نقل نموده است:

«بایزید می‌گوید: از بسطام به قصد حج خانه خدا، بیرون آمدم؛ گذرم به سرزمین شام افتاد و به شهر دمشق رسیدم؛ وقتی در آن منطقه که مانند دَرِّه، از همه طرف در محاصره  کوه هاست، به راه خود می‌رفتم، داخل یک روستا شدم و تلی از خاک، در برابر خود دیدم که کودکی تقریبا چهار ساله، بر روی آن سر گرم خاک‌بازی بود؛ با خود گفتم اگر به این کودک سلام کنم، چه بسا معرفت لازم نسبت به سلام را نداشته باشد با این حال به او سلام دادم؛ پس کودک سرش را بلند کرد و به من گفت: سوگند به آن کسی که آسمان را برافراشت... اگر خدای متعال فرمان به جواب سلام نداده بود، جواب سلامت را نمی‌دادم؛ چرا که مرا به خاطر کمی سنّ کوچک شمردی. سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد. بایزید دانستم که او کسی است که مورد تأیید و حمایت خداوند است؛ در همین حال به من رو کرده و فرمود چه کاری تو را به اینجا کشانده است؟ عرض کردم: آهنگ خانه خدا دارم. امام به او می‌فرمایند: همراه من بیا. بایزید نقل می‌کند که همراه آن کودک شدم و بعد از عبور از سرزمین‌های مختلف خودم را در کنار کعبه یافتم؛ از کلیددار کعبه پرسیدم این آقا کیست؟‌ در جواب گفت این آقا و مولایم امام جواد (علیه‌السلام) است. آنگاه بود که این آیه را خواندم: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ؛(انعام/124) خدا داناتر است كه مقام رسالت را در كجا قرار دهد».[1]

ملاقات بایزید و امام جواد (علیه السلام) با تردید‌های جدی مواجهه است:

اول: این داستان در منابع معتبر تاریخی نقل نشده است و کتاب اثبات الهداة شیخ حر عاملی، دارای روایات مستند و غیرمستند می‌باشد. پس صرف وجود روایتی در این منبع دلیل بر اعتبار آن روایت نمی‌باشد؛ بخصوص که این کتاب جزء منابع اولیه حدیثی نمی‌باشد. استاد مجید معارف در این باره می‌گوید: «نمی‌توان به طور مطلق حکم به صحت همه روایات (بر مبنای متأخرین) این کتاب کرد، بلکه باید همچون دیگر احادیث، از نظر متن و سند مورد نقد و بررسی قرار گیرند؛ به هر حال نقل روایاتی که افعال خارق عادت امامان را گزارش می‌کنند، مورد توجه و علاقه غالیان بوده است، لذا احتمال وجود روایات ضعیف در آن وجود دارد».[2]

دوم: لابه لای داستان، مطالبی بیان شده که ساختگی بودن این داستان را تقویت می‌نماید و یکی از آن قرائن این است که در متن داستان، ملاقات اولیه بایزید و امام جواد (علیه السلام) در یکی از روستاهای شهر دمشق بیان شده است؛ در صورتی که هیچگونه گزارش تاریخی مبتنی بر حضور امام جواد (علیه السلام)، هنگام کودکی در شهر دمشق وجود ندارد و ایشان در مدینه حضور داشته‌اند.

سوم: بنابر ادعای شیعه بودن بایزید، او با امامان دیگر نیز باید ارتباط می‌داشت و باید امام جواد (علیه السلام) را به عنوان فرزند امام می‌شناخت. ولی در تاریخ اسلام، هیچ قرینه‌ی دیگری بر تشیع بایزید و ارتباطش با اهل بیت (علیهم السلام) وجود ندارد.

چهارم: اشکال اساسی دیگر این است که نزد بعضی از متکلمین شیعه، اصلی وجود دارد که امام معصوم در هیچ زمانی اهل لهو و لعب نمی‌باشد و بعضی از روایات این مبنای متکلمین را تأیید می‌‌نماید؛ در حالی که این داستان حاوی انجام لهو و بازی توسط امام معصوم (علیه السلام) است. چنانکه شیخ کلینی، از صفوان جمال نقل کرده است: «از امام صادق عليه السلام در باره صاحب امر امامت پرسيدم، فرمود: صاحب اين امر بازی و بيهوده‌گری نكند، آنگاه ابوالحسن موسی كه كودک بود و بزغاله‌ای مكی همراه داشت و به او می‌گفت: «پروردگارت را سجده كن» آمد، امام صادق (عليه السلام) او را در آغوش كشيد و فرمود: پدر و مادرم فدای كسی كه بازی و بيهوده‌گری نكند».[3]

در نتیجه باید توجه نمود، داستانی که در مورد ملاقات بایزید و امام جواد (علیه السلام) وجود دارد، بخاطر عدم وجود در منابع اولیه حدیثی و تاریخی و وجود قرائنی در متن داستان، ساختگی و غیرقابل پذیرش است و اختراع منابع صوفیانه می‌باشد که به کتاب‌های شیعه راه یافته است.

پی نوشت:
[1] اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، تحقیق ابوطالب تجلیل، ج ۳، ص ۳۴۸٫.
[2] فصلنامه سفينه، سال چهاردهم، شماره 56 «ويژه کتابشناخت متون امامیه»، پاییز 1396، ص81.
[3] كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چهارم، 1407 ق، ج‏1 ؛ ص311

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.