تأثیرپذیری یهودیت از عقلانیت اسلامی

  • 1401/09/06 - 15:37
هر چند برخی فیلسوفان یهودی در اوایل تاریخ یهودیت، به نوعی از اندیشه های یونانی تأثیر پذیرفتند اما از قرن دهم به بعد، وجه عقلانی یهودیت در تماس با کلام عقلانی اسلامی به ویژه گفتمان معتزلی، شکوفا و بارور گردید.
تأثیرپذیری یهودیت از عقلانیت اسلامی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عقلانیت یا خردورزی، به بکارگیری عقل و خرد برای حصول شناخت اطلاق می ‌شود. در واقع عقلانیت بر معقول بودن اعتقادات انسان و انطباق آنها با دلایل عقلی و منطقی دلالت دارد.

آیین یهودیت هر چند بر پایه وحی و سنت استوار است، با وجود این، کتاب مقدس از براهین عقلی نیز استفاده کرده است. برای مثال نظم شکوهمند آسمان ها به وجود آفریننده ای یگانه و قادر مطلق اشاره دارد.(مزامیر 19: 2، اشعیا 40: 26، عاموس 5: 8).

همین گرایش عقلانی است که رهبران یهودی را قادر می ساخت از تصورات انسان وارانگارانه خدا(1) در کتاب مقدس، به نگرشی روحانی درباره خدا برسند. همین عقل گرایی، حکمای تلمودی را در نگرش جامع آنان به جهان و حیات انسان کمک کرد و در نتیجه فلسفه یهودی را ایجاد کردند.

 البته برخی از فیلسوفان یهودی در تاریخ یهودیت، به نوعی از اندیشه های یونانی تأثیر پذیرفتند. در حقیقت جنبش فلسفی در یهودیت در قرن دوم ق.م در اسکندریه در نتیجه تماس با همسایگان یونانی آغاز شد. نامدارترین فیلسوف این دوره، فیلون اسکندرانی(25 ق م- 40 م) است. او به دنبال آشتی دادن میان کتاب مقدس با فلسفه یونانی بود. نوشته های او تفسیر یا نوعی میداریشم کتاب مقدس عبری بود و می گفت تمام آرای فیلسوفان یونانی به ویژه افلاطون را می توان در کتاب مقدس یافت.

فلسفه یهودی اسکندرانی عمر کوتاهی داشت و با مرگ فیلون، نشاط خود را از دست داد. تا اینکه در قرن دهم با تأثیرپذیری فلسفه یهودی از کلام اسلامی، نوعی فلسفه یهودی پیوسته در حال تکامل ظهور یافت. بسیاری از متفکران یهودی تا چند قرن بعد در دنیای اسلام به ظهور رسیدند.

نخستین فیلسوف یهودی در قرون وسطا، سعدیا گائون بود که پدر فلسفه یهود بود. او عمیقاً از متکلمان اسلامی تأثیر پذیرفت، که بر کاربرد عقل به عنوان ابزار دستیابی به معرفت الهی تأکید می کردند.(2)

هَری اوسترین وُلفسن، که خود دانشمند تاریخ فلسفه در یهودیت است، با بیانی روشن و مستند نشان می دهد که اندیشمندان و فیلسوفان بزرگ یهودی نظیر سعدیا، یهودا هَلِوی و موسی بن میمون هم در نظام سازی های اعتقادی و هم در تنظیم و قاعده‌مند کردن آموزه های خود از روش و چارچوب های مفهومی متکلمان و فلیسوفان متقدم اسلامی بهره های فراوان گرفتند. برای مثال هلوی و ابن میمون در جنبه معنایی صفات خدا مشکل داشتند و لذا برای تبیین و تفسیر آنها از کلام اشاعره و معتزله استفاده کرده اند.(3)

آنان همچنین در بحث ازلی یا غیر ازلی بودن کتاب مقدس، مساله علیت و نیز آموزه جبر و اختیار با مطالعه مباحث کلامی مسلمانان و عرضه آن مباحث بر متون خود از جمله کتاب مقدس، به تدوین و بازسازی کلام و فلسفه یهودی در دوره قرون وسطا پرداختند.(4)

نتیجه آنکه هر چند برخی فیلسوفان یهودی در اوایل دوره یهودیت، به نوعی از اندیشه های یونانی تأثیر پذیرفتند اما از قرن دهم به بعد، فلسفه یهودی از کلام اسلامی تأثیرپذیری زیادی داشت. در واقع وجه عقلانی یهودیت در تماس با کلام عقلانی اسلامی به ویژه گفتمان معتزلی، شکوفا و بارور گردید.

پی نوشت:
(1). یعنی زبان و تعابيری که در کتاب مقدس در باره خدا بکار رفته است، همان زبان و تعابير مناسب با ارتباطات انسان ها با يکديگر و با جهان است. مانند سخن گفتن از خدا به عنوان پدر يا شاه و تعابيری مانند خشمگين يا خوشحال شدن خدا. اين تعابير باعث می شود تا تصوری جسمانی از خدا شکل گيرد. 
(2). ایزیدور اپستاین، یهودیت: بررسی تاریخی، ترجمه بهزاد سالکی، تهران: مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، 1385، ص 234- 240
(3). هَری اوسترین وُلفسن، بازتاب های کلام اسلامی در فلسفه یهودی، ترجمه علی شهبازی، قم: مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، 1387، ص 103- 105
(4). همان، ص 153، 162، 257- 259، 289- 294 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.