پیرامون منشور حمورابی

  • 1401/05/27 - 15:50
اگر قرار باشد کوروش را در یک کفه ترازو و حمورابی را در کفه‌ی دیگر قرار بدهیم، آنگاه کفه حمورابی سنگینی خواهد کرد. حَمورابی، پادشاه بابِل باستان (در عراق کنونی) بود که حدوداً 1300 سال قبل از کوروش حکومت می‌کرد.
پیرامون منشور حمورابی

منشور کوروش، یک منشور پروپاگاندا است. از سویی، منشور حمورابی، بسیار قدیمی‌تر و بهتر از آن است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امروزه جریان باستانگرا، به منشور کوروش افتخار کرده؛ آن را نخستین منشور حقوق بشر می‌نامند. البته اگر این منشور، واقعاً افتخاری برای ایران و ایرانی باشد، ما هم خوشحال خواهیم بود. کما اینکه بارها به افتخارات راستین ایران زمین (از حکیم ابوالقاسم فردوسی گرفته تا دانشمندی چون خواجه نصیر الدین طوسی و ایضاً بزرگانی چون شهدای دفاع مقدس) به نیکی یاد کردیم. اما شوربختانه، منشور کوروش، واقعاً یک دروغ‌ نامه تبلیغاتی است.

توضیح اینکه اصل این منشور، جعلی به نظر می‌رسد و به فرضِ واقعی بودنِ منشور، باز هم محتوای آن، سرشار از خودسِتایی است. از سویی دیگر، جریان صهیونیسم جهانی در این سال‌های اخیر، بسیار پیرامون منشور کوروش، تمجید و ستایش کرده که به نظر می‌رسد آنان منشور کوروش را ابزاری برای ضربه زدن به ایران قرار داده اند. یعنی می‌خواهند منشور کوروش را بزرگ کنند تا چیزهای دیگری را کوچک کنند. همانطور که معاویه بن ابی‌سفیان، در جنگ صفین، هزاران نفر از صحابه و تابعین را به قتل رساند و در نهایت، قرآن را در برابر قرآن، عَلَم کرد، جریان صهیونیسم نیز، نمادهای به ظاهر ایرانی را عَلَم کرده تا ایران را ویران کند. ما در انتهای مقاله، در بخش مطالب دیگر، چندین یادداشت در نقد منشور کوروش معرفی کرده ایم که می‌توانید مطالعه کنید

اما یکی از پاسخ‌هایی که ما به دوستداران منشور کوروش میدهیم این است:

منشور حمورابی، بسیار کهن‌تر و انسان‌دوستانه‌‌تر و واقع‌گرایانه‌تر از منشور کوروش است. حَمورابی، پادشاه بابِل باستان (در عراق کنونی) بود که در حوالی سال‌های 1750 تا 1792 پیش از میلاد (یعنی حدود 3800 سال پیش از ما / حدوداً 1300 سال قبل از کوروش) حکومت می‌کرد.

اکنون جا دارد عباراتی از منشور حمورابی را ذکر کنیم:

حمورابی، شاه کامل، من هستم. من نسبت به مردمی که خداوند به من سپرد، و چوپانی ایشان را خداوند [مردوک] به من داد، بی توجه یا غافل نبوده ام. من برای ایشان مکان‌های آرام و صلح آمیز جستجو کرده ام، دشواری‌های سخت را آسان کرده ام. برای مردم شادی آوردم، اجازه ندادم کسی مردم را بترساند. به راستی چوپانی هستم که صلح و آرامش می‌آورد. مردم سرزمین سومر و اکد را در آغوشم نگه داشتم. (1)

برای اینکه قوی به ضعیف ستم نکند، و برای عدالت ورزیدن نسبت به یتیم و بیوه، من كلمات ارزشمندم را بر ستون سنگی ام نوشته ام و در برابر مجسمه‌ام، شاه عادل، نصب کرده ام. برای قضات کردن پرونده‌ها کشور، برای صادر کردن احکام کشور و عدالت ورزیدن نسبت به ستم دیدگان. (2)

حمورابی، سروری که نسبت به مردمش مانند پدر است و خود را تسلیم فرمان خدایش مردوک کرده است... او قلب خدایش مردوک را شاد کرد و برای مردم رفاه و آسایش همیشگی آورد و در کشور دادگستری کرد. (3)

کسی که حکمت می داند، کسی که زمین های کشاورزی... را گسترش می دهد... شاه خردمند، شاه شریف، کسی که چراگاه و کانال آب به شهرها... اختصاص میدهد. (4) کسی که برای شهر برسیپا شادی می‌آورد. (5)

این خلاصه‌ای از برخی عبارات منور حمورابی بود. قابل توجه اینکه ما مدافع حمورابی نیستیم. بلکه منظور ما این است که بگوییم اگر قرار باشد کوروش را در یک کفه ترازو و حمورابی را کفه‌ی دیگر قرار بدهیم، آنگاه کفه حمورابی سنگینی خواهد کرد.

پی نوشت:

1. حسین بادامچی، قانون حمورابی، تهران: نشر نگاه معاصر، 1396، مؤخره.
2. حسین بادامچی، همان، ص 158.
3. حسین بادامچی، همان، ص 159.
4. حسین بادامچی، همان، ص 102.
5. حسین بادامچی، همان، ص 101.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.