مخالفت یهودیان بومی فلسطین با شکل گیری موطن صهیونیستی

  • 1401/03/05 - 11:42
یهودیان قدیمی و مقیم فلسطین با اعلامیه بالفور و تشکیل وطن ملی یهودی در این کشور مخالفت کردند؛ زیرا از نگاه هلّاخا یا شریعت یهود، تحقق بازگشت به فلسطین و شیوه این بازگشت به طور ناگهانی و از طریق دخالت مستقیم خداوند است. این کار به دست بشر شدنی نیست.
مخالفت یهودیان بومی فلسطین با شکل گیری موطن صهیونیستی

یهودیان بومی فلسطين اعلامیه بالفور را در زمان صدور و علنی شدن آن رد کرده و با تشکیل وطن ملی یهودی در این کشور مخالفت کردند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از مطالبی که توجه به آن لازم و مهم است اینکه یهودیان بومی فلسطين همگام با مسیحیان و مسلمانان فلسطینی، اعلامیه بالفور را در زمان صدور و علنی شدن آن رد کرده و نپذیرفتند. یهودیان قدیمی و مقیم فلسطین با تشکیل وطن ملی یهودی در این کشور مخالفت کردند.

حاییم وایزمن، پدر دوم صهیونیسم و رهبر گروه هواخواه انگلستان دراین‌باره می گوید: «ما مشتی یهودی تک ‌افتاده با ملیت ‌های گوناگون بودیم. در آمریکا تعداد کمی از یهودیان، طرفدار صهیونیسم بودند. هیئت نمایندگی سازمان جهانی صهیونیست در کنفرانس ورسای ادعا کرد که نماینده یهودیان فلسطین است. تعداد یهودیان بومی فلسطین بیش از اشغالگران صهیونیست بوده و این یهودیان با صهیونیسم مخالفت کردند.»[1] رونالد استرز، اولین حاکم نظامی انگلیسی در بیت المقدس نوشت: «یهودیان متعصب بیت المقدس، الخليل و طایفه سفارديم( يهوديان پرتغال و اسپانیا) شديداً با صهیونیست سیاسی مخالف اند.»

مخالفت یهودیان فلسطین با تأسیس یک وطن ملی یهودی در این کشور خود نشانگر این واقعیت است که این عمل یک پدیده خارجی و مفهوم بیگانه تحمیلی بر فلسطینی ها و حتی یهودیانی که در این کشور زندگی می کردند بود.

در مشاجره ای که در مجلس اعیان انگلستان در ۲۱ ژوئن ۱۹۲۲ در گرفت، لرد اسلینگتون سیاستمدار بریتانیایی اظهار داشت: «یهودیان فلسطین در گذشته با جامعه عرب در کمال صلح و صفا زندگی کرده و از تمام امتیازاتی که سایر اتباع امپراتوری عثمانی داشته اند، برخوردار بوده اند. من همچنین به جرأت می گویم که آنها هرگز به فکر ایجاد صهیونیست نیفتاده اند. اگر غیر از این است گفتار مرا تصحیح کنید. ولی من فکر نمی کنم که تاکنون تقاضایی از طرف جامعه یهود در فلسطین برای ایجاد یک وطن صهیونی در آن کشور شده باشد. تمام این تشنجات از خارج، از طرف یهودیانی که در سایر نقاط جهان زندگی می کنند، به وجود آمده است. من از این هم فراتر می روم و می گویم - فکر می کنم که یکبار دیگر نیز آن را گفته ام؛ اگر چنین باشد آن را تکرار می کنم - که گروه بسیاری از یهودیان فلسطين نه تنها به وطن صهیونی، بلکه به یهودیانی که از اروپای شرقی به این کشور می آیند با تنفر قابل ملاحظه ای می نگرند.»[2]

یکی از مهم ترین دلیل مخالفت آنان، هلّاخا یا شریعت یهود است که از دین‌ داران می ‌خواهد آنچه که اطاعت از خداوند به حساب می‌آید آن است که در همان مکان ‌های تبعید به انتظار ماشیح بمانند.[3]

از نگاه علمای یهودی، تحقق بازگشت به فلسطین، به طور ناگهانی و از طریق معجزات و دخالت مستقیم خداوند است.[4] حتی شیوه بازگشت به سرزمین موعود را نیز خداوند تعیین می ‌کند. این کار به دست بشر ممکن نیست.[5] از این رو یهودیت حاخامی ارتدوکسی(سنت‌گرا) تلاش صهیونیست ‌ها برای بازگشت دسته‌ جمعی به فلسطین را نوعی بدعت ‌گذاری و حرام می ‌داند.[6]

علمای یهودی بر این نظرند که استقلال سیاسی نیز در دوران ماشیح است. سموئیل از حکمای تلمودیِ قدیم می ‌گفت: «تفاوت عصر مسیحا با زمان حاضر، آزادی سیاسی آن خواهد بود.»[7] از این رو برای رهایی از بدبختی ‌ها و مشقت ‌ها باید صبر کرده و خدمت دولت‌ها کرده تا ماشیح ظهور کند که در دوران او دیگر ملت اسرائیل زیر دست هیچ دولت بیگانه‌ای نخواهد بود.[8]

اینکه مواردی از بازگشت در تاریخ یهود مشاهده می‌ شود، انگیزه فرهنگی و دینی است و نه سیاسی. برای نمونه در سال‌های آوارگی یهودیان، سنّت زیارت سرزمین مقدس پابرجا بود، یا برخی صهیونیست ‌های دینی، مردم را به وطن‌ گزینی در فلسطین ترغیب می ‌کردند؛ زیرا سکونت در فلسطین را یک فریضه دینی و یکی از واجبات 613 گانه می ‌دانستند که راه را برای ظهور مسیح نجات ‌بخش آماده می ‌کند.[9] یا این‌که در قرن 15 میلادی برخی از پرهیزکاران یهودی به سبب آزار از سلاطین کاتولیک اسپانیا و پرتغال و نیز در قرن 19 گروه «عشّاق صهیون» در فلسطین مستقر می ‌شدند و به مذهب خود ادامه می ‌دادند. این مهاجران امور زندگی ‌شان را از طریق صدقه‌ هایی می ‌گذراندند که ثروتمندان یهودی از غرب و نقاط دیگر جهان برای مجاوران معبد می‌ فرستادند. اینان به دنبال پاداش اخروی بودند نه نفع دنیوی. هیچ‌ کدام از این موارد، درصدد ایجاد یک حکومت سیاسی با هر نوع استیلا بر فلسطین نبودند. این کار آنان هیچ ارتباطی با شهرک ‌سازی صهیونیستی نداشت.[10]

پی نوشت:
[1]. جان کوئیگلی، فلسطین، اسرائیل؛ رویارویی با عدالت، ترجمه سهیلا ناصری، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، 1372، ص 18- 19 
[2]. هنری کتان، فلسطین و حقوق بین الملل، ترجمه غلامرضا فدایی، تهران: امیرکبیر، 1354، ص 34- 35
[3]. آبراهام كهن، گنجينه‏اي از تلمود، ترجمه امير فريدون گرگاني، تهران: زیبا، 1350، ص 352 و 360- 361؛ عبد الوهاب المسیری، صهیونیسم، ترجمه لواء رودباری، تهران: وزارت اور خارجه، 1374، ص 46
[4]. ایزیدور اپستاین،  یهودیت، بررسی تاریخی، ترجمه بهزاد سالکی، تهران: موسسه حکمت و فلسفه ایران، 1385، ص 373
[5]. صبری جریس، تاریخ الصهیونیة، الجزء الاول، التسلل الصهیونی الی فلسطین، بیروت، مرکز الابحاث، منظمة التحریر الفلسطینیه، 1977، ص 72
[6]. Avineri, Shlomo, 1981, the Making of Modern Zionism: The intellectual origins of the jewish state, London, Weienfeld and Nicolson, p. 147
[7]. جولیوس کرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمة حسین توفیقی، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، 1377، ص 67
[8]. آبراهام كهن، گنجينه‏اي از تلمود، ترجمه امير فريدون گرگاني، همان
[9]. محمد ماضی، سیاست و دیانت در اسرائیل، ترجمة سید غلامرضا تهامی، تهران: سنا، 1381، ص 137
[10]. روژه گارودی، ماجرای اسرائیل صهیونیسم سیاسی، ترجمة منوچهر بیات مختاری، مشهد: آستان قدس رضوی، 1364، ص 11- 12؛ ژیلبرت و لیبی کلاپرمن، تاریخ قوم یهود، تهران: انجمن فرهنگی اوتصرهتورا، 1354، ج 3، ص 154- 155

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.