وهابیت قائل به خستگی در خداوند

  • 1400/12/21 - 12:07
بن عثیمین از مفتیان بزرگ وهابی صفت «خستگی» را به خداوند نسبت می‌ دهد و آن را یک نوع از خستگی معرفی می‌ کند که چیزی از نقص در آن وجود ندارد. او برای اینکه ظاهرگرایی را کنار نگذارد، برای خستگی معنایی متصور می‌ شود که نقص نباشد، درحالیکه خستگی کمبود و نقص است.
وهابیت قائل به خستگی در خداوند

وهابیت به شدت تأویل را در صفات خبری خداوند رد می‌ کنند و چون روایت دارند که خدا خسته می‌ شود، می‌گویند درست است که خداوند خسته می‌ شود ولی خستگی خدا بدون نقص است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از محورهای اختلاف میان فرقه ‏های اسلامی، مسئله صفات الهی است. از میان صفات الهی، صفات خبریه[1] بیش از سایر صفات مورد بحث و اختلاف قرار گرفته است. در حوزه صفات خبری، صفات ذات مانند: ید، رِجل و وجه، و صفات خبری فعل، مانند: استوای بر عرش ، نزول و صعود که در کتاب و سنت آمده است، آیا بر معنای ظاهری خود حمل می‌‏شوند، یا باید آنها را تأویل برد؟ یا اساساً علم به صفات خبری را باید به خداوند واگذار کرد؟

پاسخ وهابیت، به تبعیت از ابن‏ تیمیه، انکار شدید تأویل و تفویض است. آنها سپس برای فرار از محذور تشبیه و تجسیم، ضمن اصرار بر تحفظ بر معنای ظاهری این صفات، از نظریه تفویض کیفیت دفاع می ‏‌کنند. بر اساس این نظریه، افزون بر حمل صفات خبری بر معنای ظاهری، کیفیت نیز برای صفت ثابت می‌‏ شود، اما مدعی هستند که ما علم به کیفیت نداریم. این تلاش وهابیت برای گریز از محذور تشبیه و تجسیم راه به جایی نبرده و هرگز مشکل تجسیم را حل نخواهد کرد.

بن عثیمین از مفتیان بزرگ وهابی و شاگرد بن باز در کتابش حتی صفت "خستگی" را به خداوند نسبت می‌ دهد و آن را به عنوان صفتی از صفات خداوند تثبیت کرده‌ اند! وی می‌ گوید: «اگر حدیث (إن الله لا یمل حتى تملوا) بر این دلالت می‌ کند که خداوند هم خسته می‌ شود، خستگی خداوند مانند خستگی ما نیست، بلکه یک نوع از خستگی هست که چیزی از نقص در آن وجود ندارد، اما خستگی انسان دارای نقص است. ... و اما خستگی خداوند اگر این حدیث بر آن دلالت داشته باشد، خستگی‌ای است که سزاوار او است و به وجهی از وجوه در بردارنده‌ی نقصی نیست.»[2]

بن عثیمین چگونه مدعی است خستگی خداوند بدون نقص است و به گونه‌ ای است که سزاوار و شایسته‌ی خداوند است! ذات خستگی و تَعَب، نوعی نقص و کمبود است و جایی رخ می‌ دهد که کمبود توان و قدرت وجود داشته باشد؛ خداوند در قرآن این صفت را از خود نفی می‌ کنند و می‌فرمایند: «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ [بقره/255] هیچگاه خواب سبک و سنگینی او را فرا نمی‌ گیرد (و لحظه‌ای از تدبیر جهان هستی، غافل نمی‌ ماند).»

وی در ادامه می‌ گوید: «بعضی از علماء گفته‌ اند این حدیث دلیلی بر اثبات خستگی برای خداست، اما خستگی خدا مانند خستگی مخلوق نیست. خستگی مخلوق نقص است؛ زیرا دلالت بر ملول شدن وی از آن چیز دارد، اما خستگی خدا کمال است و در آن نقصی نیست و این نیز مانند سایر صفات خدا است که آن را برای او بر وجه کمال ثابت می‌ کنیم، هر چند که در حق مخلوق کمال نیست.»[3]

ما نمی‌دانیم چه نوع خستگی در عالم وجود دارد که کمال به حساب بیاید! چگونه یک صفت که ریشه در نقص و کمبود دارد، برای مخلوق نقص است و برای خالق کمال؟! جالب آنکه برای فرار از تشبیه، وهابیون و مجسمه و مشبهه به این توجیه روی می‌ آورند که خستگی خدا مانند خستگی مخلوقات نیست! هر صفت مذموم و هر رذالتی را به الله سبحانه و تعالی نسبت می‌ دهند و سپس می‌ گویند این از باب تشبیه نیست و مانند مخلوقات نیست و در آن کمال وجود دارد!

پی‌نوشت:
[1]. صفات خبری، صفاتی است که در قرآن و احادیث برای خدا ذکر شده است.
امامیه معنای ظاهری در صفات خبریه را نفی می‌کنند و با تأویل و تفسیر، معنایی غیرجسمانی برای این دسته از صفات خداوند تعریف کرده‌اند.
اهل حدیث با تکیه بر این صفات، خدا را دارای «چشم»، «دست»، «صورت» و مانند آن توصیف می‌کردند.
اشاعره با اندیشه اهل حدیث هماهنگ شدند و در کتاب‌های کلامی خود، صفات خداوند را به صفات خبری و غیر خبری (عقلی) و نیز صفات خبری را به صفات ذاتی، فعلی و کیفی تقسیم کردند.
[2]. مجموع فتاوى ورسائل، بن عثیمین، ج1، ص174. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. همان.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.