عزاداری و گریه کردن بر مردگان در منابع اهل سنت

  • 1400/06/28 - 09:02
اعتقادی در وهابیت شکل گرفته که عزاداری و گریه برای مردگان را عمل حرام و شرک می‌دانند؛ در حالی‌که روایات بسیار زیادی از منابع معتبر آن‌ها وجود دارد که از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) عزاداری و گریه بر مردگان نقل شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ موضوع عزاداری و گریه بر مردگان، از موضوعاتی است که مطابق طبع انسانی است و طبیعی است که انسان در مصیبت‌ها، اندوهگین و گریان بشود. در منابع اهل سنت، روایات فراوانی وجود دارد که موضوع را برای ما کاملاً حل می‌کند و اصل این عزاداری را نه تنها منع نمی‌کند، بلکه آن را در بسیاری از مواقع، تشویق هم می‌کند. این در حالی است که اعتقادی در وهابیت شکل گرفته که عزاداری و گریه برای مردگان را عمل حرام و شرک می‌دانند.

در نفی اعتقاد وهابیت، روایات بسیاری در منابع اصیل و معتبر اهل سنت به نقل از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) و صحابه وجود دارد که هر یک از آن‌ها، به‌نوعی دلالت بر جواز گریه و عزاداری است:
1) جابر نقل می‌کند: «زمانی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) پیکر خونین حمزه را یافت، گریست و زمانی که از مثله کردن او آگاهی یافت، با صدای بلند گریه سر داد.»[1]
2) زمانی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) خبر شهادت جعفر و اطرافیانش را شنید، به دیدن فرزندان جعفر رفت، ... وقتی که وارد خانه شد، آن‌ها را صدا زد و در حالی‌که اشک از چشمان مبارکش جاری بود، آن‌ها را می‌بویید. أسماء احساس کرد که برای همسرش جعفر اتفاقی افتاده است؛ لذا سؤال کرد: پدر و مادرم فدایت شوند، آیا از جعفر و یارانش خبری شنیده‌ا‏ی؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) فرمود: بلی! آنان به شهادت رسیده‌اند.[2]
3) همانا پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) بر جنازه عثمان بن مظعون، بوسه می‌زد و اشک می‌ریخت.[3]
4) پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) همراه اصحاب خود برای حجة الوداع عازم شدند و در راه به قبرهایی رسیدند، پیامبر قبرها را رد می‌کرد تا این‌که به قبری رسید؛ در کنار آن قبر نشست؛ پس از درنگی بلند شد، در حالی‌که گریه می‌کرد و گفت: این قبر مادرم آمنه است.[4]
5) محمد بن منکدر گوید: جابر را دیدم در حالی‌که بر قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) می‌گریست.[5]
6) روزی عمر بن خطاب از مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله) خارج شد؛ معاذ بن جبل را دید که در کنار قبر پیامبر گریه می‌کند.[6]
7) عثمان بن عفان، کنار قبری نشست و شروع به گریه کرد تا این‌که محاسنش از گریه خیس شد.[7]
8) پس از مرگ خالد بن ولید، ‌به عمر بن خطاب گفته شد که زنانی از بنی‌مغیره در خانه خالد بن ولید اجتماع کرده‌اند و گریه می‌کنند، و نگرانیم که از این بابت آزاری به شما برسد. اگر ممکن است آن‌ها را از این کار نهی کن! عمر گفت: چه اشکالی دارد چند قطره اشک بریزند؛ البته مادامی که به خود ضربه نزنند و به فریاد نینجامد.[8]

این روایات، اندکی از روایات بسیار اهل سنت پیرامون گریه و عزاداری بر مردگان است که بنا را بر اختصار نهادیم و بسیاری را ذکر نکردیم.
این روایات که نزد اهل سنت صحیح و معتبر است، مطابق عقل و طبع انسانی است، اما این‌که چگونه وهابی‌ها در مقابل این روایات و عقل و طبیعت بشری خود می‌ایستند، خود باید پاسخگو باشند!

پی‌نوشت:

[1]. طبرانی، المعجم الکبیر،‌ محقق: السلف، حمد بن عبد المجید، ج3، ص142، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، چاپ دوم، بی‌تا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. بیهقی، السنن الکبرى، محقق: عبد القادر عطا، محمد، ج9، ص212، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1424ق.
[3]. ترمذی، سنن الترمذی، ج3، ص305، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى الباب الحلب، چاپ دوم، 1395ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
بغوی شافعی، شرح السنة، ج5، ص302، دمشق، بیروت، المکتب الإسلامی، چاپ دوم، 1403ق.
[4]. نمیری بصری، عمر بن شبة، تاریخ المدینة، محقق: شلتوت، فهیم محمد، ص119،‌ جدة، 1399ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
و نیز، ر.ک: شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج38، ص146، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
مکی فاکهی، أخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه،‌ محقق: عبدالله دهیش، عبدالملک، ج4، ص33، بیروت، دار خضر، چاپ دوم،‌ 1414ق.
[5]. بیهقی، شعب الإیمان، محقق: عبدالحمید حامد، عبدالعلی، ج6، ص53 و 334، ریاض/ هند، مکتبة الرشد للنشر و التوزیع/ الدار السلفیة، چاپ اول، 1423ق.
الدر المنثور، سیوطی، ج2، ص472. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. جنید بجلی رازی، تمام بن محمد، الفوائد، محقق: سلفی، حمدی عبدالمجید، ج1، ص22، ریاض، مکتبة الرشد، چاپ اول، 1412ق.
قضاعی مصری، محمد بن سلامة، مسند الشهاب، محقق: سلفی، حمدی عبد المجید، ج2، ص147، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1407ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. ابن ماجه قزوینی، سنن ابن ماجه، تحقیق: عبدالباقی، محمد فؤاد، ج2، ص1426، بیروت، دار إحیاء الکتب العربیة، بی‌تا.
[8]. عبدالرزاق صنعانی، المصنف، محقق: أعظمی، حبیب الرحمن، ج3، ص558، هند، بیروت، المجلس العلمی، المکتب الإسلامی،‌ چاپ دوم، 1403ق.
حاکم نیشابوری، المستدرک على الصحیحین، تحقیق: عبدالقادر عطا، مصطفى، ج3، ص336، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.