بررسی صلح امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) از منظر علمای اهل سنت

  • 1400/06/21 - 12:24
تاریخ گویای حقایقی از مظلومیت کسانی است که از جانب خدا به عنوان هادی و راهنمای امت‌ها، بوده‌اند. مظلومیت امام مجتبی (علیه‌السلام) هنگامی آشکار می‌شود که مورخین اهل سنت پرده از حیله‌های شیطانی ثمره‌ی شجره‌ی ملعونه یعنی معاویه بردارند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)، چهارمین نفر از اصحاب کساء، شخصیتی آسمانی است که صاحب مقام و منزلتی رفیع نزد خدای رحمان و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. علاوه بر علمای شیعه، بزرگان اهل سنت نیز به مقام شامخ امام مجتبی (علیه‌السلام) اقرار کرده‌اند. بخاری، محدث مشهور در کتاب صحیح خود، که نزد اهل سنت جایگاه خاصی دارد، به نقل از براء می‌نویسد: رسول خدا (صلی‌الله‌عليه‌وآله) را ديدم در حالی‌كه حسن بن علی (عليهما‌السلام) روی شانه‌هایش بود و می‌فرمود: خدايا! من حسن را دوست دارم، پس تو نيز او را دوست داشته باش.[1]
تاریخ گواهی می‌دهد که اولیاء خدای رحمان همواره مورد ظلم طاغوت زمان قرار گرفته‌اند؛ از جمله کسانی‌که به خاندان اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله) آشکارا ظلم کرد، معاویة بن ابوسفیان است. او با حیله‌گری و عوام‌فریبی در دو جنگ پی‌درپی، هر آن‌چه توان داشت در مقابل اهل‌بیت (عليهم‌السلام) به کار گرفت تا مانع اساسی برای رسیدن پرتو نور اوصیای رسول خدا (صلی‌الله‌عليه‌وآله) به مسلمانان باشد. معاویه در نبرد صفین، ابتدا با امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به جنگ پرداخت و بعد از شهادت ایشان، به سرکشی و گستاخی خود ادامه داد و با امام مجتبی (علیه‌السلام)  به نبرد پرداخت.
شجاعت امام حسن (علیه‌السلام) و رشادت‌های ایشان در جنگ‌های امیرالمومنین (علیه‌السلام) با منافقین و خوارج بر هیچ کسی پوشیده نیست. علاوه بر مورخین بزرگ شیعه، مورخین مشهور اهل سنت نیز به فرماندهی حضرت در جنگ‌ها و نبردهایی که بر امیرالمومنین (علیه‌السلام) تحمیل شد، پرداخته‌اند.
ابن‌خیاط در کتاب تاریخ خود با اقرار به شجاعت امام‌مجتبی (علیه‌السلام) به فرماندهی ایشان در جنگ جمل اشاره می‌کند و می‌نویسد: «ابوعبیده می‌گوید: امیرالمومنین در جنگ جمل، فرزندش حسن را به عنوان فرمانده‌ی جناح چپ لشکر ـ که از اهالی کوفه و بصره بودندـ قرار داد.»[2]
آن‌چه که به عنوان حرف ناگفته در بین کتب مورخین اهل سنت باقی‌مانده، علت صلح امام مجتبی (علیه‌السلام) با معاویه است؛ باید گفت اگر امام حسن (علیه‌السلام) برای صلح راضی نمی‌شدند، معاویه قصد داشت تا در صورت عدم رسیدنش به پادشاهی، اقدام به قتل عام مسلمانان و بی‌حرمت کردن آنان و از بین بردن دارایی و سرقت اموال آنان بپردازد. تاریخ، شاهد است که یزید با مردم مدینه و مکه چگونه برخورد کرد و اگر امام مجتبی (علیه‌السلام)، راضی به صلح نشده بودند، همانند قتل‌عام مردم مکه و مدینه، در زمان حیات ایشان به دست معاویه اتفاق می‌افتاد.
اما امام (علیه‌السلام) که با توجه به کمی اصحاب و یاوران خود و هم‌چنین با توجه به حیله‌ها و خدعه‌های معاویه، که با سکه‌های طلا، بسیاری از بزرگان جامعه اسلامی را فریب داده و خریده بود، راضی به صلح مشروط شدند.
ابن‌حبان، عالم پرآوازه‌ی اهل‌سنت، در کتاب خود با اشاره به حیله‌گری و فریب‌کاری معاویه می‌نویسد: «معاویه با حیله و نیرنگ در برخورد با حسن بن علی، کارش را به سرانجام رساند. معاویه به حسن تحمیل کرد، که اگر خلافت را به من تسلیم نکنی، خون مسلمانان را می‌ریزم و حرمت آنان را از بین می‌برم و اموالشان را می‌دزدم. حسن بن علی تسلیم قضا و قدر الهی شد و حکومت را به معاویه سپرد.»[3]
باید علل اصلی صلح امام مجتبی (علیه‌السلام) با معاویه را، در نبودن یار و مدافع برای حکومت الهی و هم‌چنین حفظ ظاهر اسلام و جلوگیری از فروپاشی چهارچوب اصلی دین و بالاخص، حفظ جان مردم مسلمان دانست.
ابونعیم اصفهانی، به خطبه امام مجتبی (علیه‌السلام) اشاره می‌کند و می‌نویسد: «شعبی می‌گوید: حسن بن علی را هنگام صلح با معاویه دیدم. معاویه به او گفت: مردم را از امری که به من سپرده‌ای، آگاه کن. حسن بن علی از جای خود برخاست و شکر خدا به جای آورد و فرمود: ...  موضوعی که با معاویه در آن به اختلاف رسیده‌ایم یعنی خلافت، یا آن‌که حق اوست و یا آن‌که حق من است. پس من خلافت را به خاطر اصلاح امت و آن‌‌که خونی از مسلمانان ریخته نشود، ترک کردم و در حالی‌که می‌دانم، برای شما فتنه و آزمایش است؛ هر چند برای مدتی کوتاه آرامشی به‌دست آورید.»[4]
یقیناً دشمنی با امام مجتبی (علیه‌السلام) به منزله‌ی دشمنی با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و این در حالی است که بر اساس مستندات تاریخی، معاویه در دشمنی با اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌وآله)  لحظه‌ای کوتاهی و دریغ نکرده است.
زمخشری مفسر و مورخ مشهور اهل‌سنت دراین‌باره می‌نویسد: «هنگامی‌كه خبر رحلت حسن بن علی به معاويه رسيد، معاویه و كسانی‌كه در اطرافش بودند، سجده شكر به‌جای آوردند.»[5]
ابن‌ماجه، در کتابش که به عنوان یکی از صحاح شش‌گانه اهل سنت شمرده می‌شود، به نقل از ابوهریره می‌نویسد: «رسول خدا فرمودند: هر كه حسن و حسين را دوست بدارد، مرا دوست دارد، و هر كه با آن دو دشمنی كند، با من دشمنی كرده است.»[6] باید نتیجه گرفت دشمن امام مجتبی (علیه‌السلام)، دشمن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است.

پی‌نوشت:
[1]. بخاری، صحيح البخاری، محقق: محمد زهير، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422هـ، ج5، ص26. «رَأَيْتُ النَّبِيَّ (ص)، يَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ». جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. خليفة بن خياط، تاريخ خليفة بن خياط، محقق: د. أكرم ضياء العمری، دارالقلم، مؤسسة الرسالة - دمشق، بيروت، چاپ دوم، 1397، ص184. «وعَلى الميسرة وهم مُضر الْبَصْرَة وَمُضر الْكُوفَة الْحسن بْن عَلِيّ.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
تاریخ دمشق، ابن‌عساکر، ج13، پاورقی ص260. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. محمد بن حبان، الثقات، دائرة المعارف ـ الهند، چاپ اول، 1393 هـ، ج2، ص305. «فاحتال مُعَاوِيَة ... وَسلم الْأَمر إِلَى مُعَاوِيَة» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. أبو‌نعيم الأصبهانی، حلية الأولياء، السعادة - بجوار محافظة مصر، 1394هـ، ج2، ص37. «عَنِ الشَّعْبِيِّ، قَالَ: شَهِدْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ حِينَ صَالَحَهُ مُعَاوِيَةُ ... » جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. زمخشری، ربيع الأبرار، مؤسسة الأعلمی، بيروت، چاپ اول، 1412 هـ، ج5، ص134.«لما بلغ معاوية ... شكرا.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. ابن ماجه قزوينی، سنن ابن ماجه، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحياء الكتب العربية، ج1، ص51. « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ ... فَقَدْ أَبْغَضَنِی» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.