ادعای ملاسلطان گنابادی در عدم انقطاع در سلسله

  • 1400/06/06 - 12:43
یکی از مشهورترین ادعاها و پیشگویی‌ها مربوط است به ادعای ملاسلطان گنابادی از عدم انفصال در سلسله خود و پیشگویی از عدم انفصال آن در آینده است. درحالی‌که خلاف این ادعا و این پیشگویی چند بار ثابت شده است. ازجمله این که معصوم علیشاه و نورعلیشاه با ورود به ایران اعلام قطبیت کردند و همچنین در عصر کنونی نیز محمد اسماعیل صلاحی باعث انقطاعی دیگر در این سلسله شد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آنچه در مطالعه کتب بزرگان صوفیه و شرح وقایع، زندگی و سخنان آنان مشهود است ادعاهایی است که بزرگان این مسلک، برای خود یا دیگر متصوفه مطرح می‌کنند. افرای که کتب تذکره موجود در تصوف را مطالعه کرده باشند به پرادعا بودن متصوفه اذعان خواهند کرد. یکی از مشهورترین ادعاها مربوط است به ادعای ملاسلطان گنابادی از عدم انفصال در سلسله خویش است. چنانچه در اجازه‌ای که جهت میرزا صادق نمازی شیرازی ملقب به فیض نوشته است، می‌نویسد: «و این سلسله علیه پیوسته بوده و در هیچ‌وقت انفصال نیافته و نخواهد یافت الی انقراض العالم.» [1] ملاسلطان در حالی چنین ادعایی را مطرح می‌کند که این فرقه در چند موضع قبل از به قطبیت رسیدن ملاسلطان گنابادی دچار انقطاع و انفصال شده است.

بزرگ‌ترین انقطاع و انفصال از زمان شاه علیرضا دکنی اتفاق افتاده است، چراکه وقتی معصوم علیشاه به‌صورت نیابتی و به‌عنوان شیخ مأذون وارد ایران می‌شود، با مساعد دیدن شرایط ایران، دعوت به خود می‌کند و خود را قطب معرفی می‌کند و ارتباط خود را با هند و شاه علیرضا دکنی قطع می‌کند. چنانچه دکتر همایونی می‌نویسد: «نعمت اللهیه در زمان معصوم علیشاه ظاهراً وابستگی و رابطه خود را با سلسله اصلی نعمت اللهیه دکن قطع کرد.» [2]

اما برخی از بزرگان فرقه سلطان علیشاهی مانند سلطان حسین تابنده (رضا علیشاه) این سخن را رد کرده و مدعی است معصوم علیشاه و نورعلیشاه شیخ‌المشایخ بودند. [3] سلطان حسین تابنده در حالی چنین ادعایی را می‌کند که اولاً همین فرقه نام معصوم علیشاه و نورعلیشاه را در شجره نامه اقطاب سلسله خویش ذکر کردند، پس این افراد جزء اقطاب این سلسله به شمار می‌روند نه شیخ‌المشایخ. ثانیاً اگر این دو نفر شیخ‌المشایخ بوده‌اند نه قطب، پس چطور معصوم علیشاه دکنی، نور علیشاه اصفهانی را به قطبیت منصوب کرد؟

درواقع این انقطاع بزرگ‌ترین انقطاع و انفصال در سلسله نعمت اللهیه به شمار می‌آید، چراکه دونفری که شیخ بودند ادعای قطبیت کردند و برای خود جانشین تعیین کردند. درحالی‌که وقتی از دنیا رفتند شاه علیرضا دکنی که قطب این افراد بود، هنوز در قید حیات بود. انقطاع بعدی نیز در زمان مرگ رحمت علیشاه اتفاق افتاد که بعد از مرگ وی، بین منور علیشاه و سعادت علیشاه بر سر قطبیت نزاع و مجادله صورت گرفت و بعد از آن صفی علیشاه نیز ادعای قطبیت کرد و در این نزاع وارد شد و این‌چنین بود که انقطاعی دیگر در این سلسله ایجاد شد. تمام این موارد نشان از پوچ بودن ادعای ملاسلطان و دروغ بودن آن دارد.

پی‌نوشت:
[1]. همایونی مسعود، تاریخ سلسله‌های طریقه نعمت اللهیه در ایران، مکتب عرفان، ص 129
[2]. همان ص 22
[3]. تابنده گنابادی، حسین، نابغه علم و عرفان،   تهران، انتشارات حقیقت، 1384، چاپ اول، صص 67 و 68

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.