غلوگویی دراویش گنابادی

  • 1400/03/31 - 14:07
دراویش گنابادی از تعبیرات مختلفی مانند هادی، انسان کامل، ولی خدا یا خلیفة الله برای معرفی قطب خویش استفاده می کنند. اما برخی از دراویش این فرقه بلاهت را به حدی رسانده‌اند که شهادت به الوهیت و یکتایی قطب پیشین خود مجذوب علیشاه می‌دهند. اگر بزرگان صوفیه تعریف صحیحی از جایگاه خود می‌داشتند و حدومرز خود را نسبت به شأن و جایگاه انبیاء و اهل‌بیت (علیهم السلام) مشخص می‌کردند، بدون شک مریدان این فرقه دچار این انحرافات و غلوگویی‌های کفرآمیز و شرک آلود نمی‌شدند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در طول تاریخ تصوف کتب زیادی در معرفی اقطاب و بزرگان صوفیه به نگارش در آمده است که برخی از آنها خود تذکره نویسان قهاری بوده اند. در این کتب تذکره عمدتاً معرفی اقطاب همراه با غلو شدید همراه بوده است و البته این غلو گویی در حق اقطاب و بزرگان فرقه ها اگرچه در هر برهه ای از زمان کم یا زیاد می شد ولی هیچگاه از بین نرفت. حتی در دروان معاصر که انسان ها دیگر آن خوش باوران گذشته نیستند و هر ادعایی را به راحتی نمی پذیرند بازهم ما شاهد غلوگویی دراویش در حق اقطابشان هستیم.

در فرقه صوفیه گنابادی توصیف و معرفی قطب نیز همواره با غلو همراه بوده است. دراویش گنابادی در معرفی قطب خویش از الفاظ و تعابیری سنگینی مانند:  "الهادي الي الشريعة و الطريقة صاحب الصدرالصافی والقلب الوافی المنتهي في الفقر و الفنا" یا "مجمع الاحکام الظاهریه والاداب الباطنیه ،اسوة الشریعه و الطريقة صاحب مراتب الصدق والصفا وجامع مقامات الود والوفا سلالة الاتقياء و مظهراولياء الله" استفاده می کنند که در واقع مصداق واقعی آنها نه قطب دراویش بلکه ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند. دراویش گنابادی زمانی از قطب خویش به هادی تعبیر می کردند و زمانی قطب را تنها مصداق انسان کامل معرفی می کردند. زمانی هم ایشان را ولی الله و خلیفه الله بر روی زمین معرفی کردند. در روایتی از عبدالله بن مسعود از پیامبر(ص) بزرگترین گناه مثل و مانند برای خداوند قرار دادن، معرفی شده است. [محدث نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۴، ص۳۳۲] آیهٔ «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ»[۴۳] حکم به نجاست مشرک داده‌ و گفته‌اند نباید وارد مسجد الحرام شوند.[۴۴]

خدای تعالی در قرآن کریم در زمینه‌ی تقدس‌زدایی از پیامبر عظیم الشأن اسلام نیز که وی را اسوه‌ی حسنه معرفی فرموده است، اینگونه‌ نقش الگویی-انسانی وی را برجسته‌ نموده‌ و‌ در جهت سدّ هرگونه‌ افراط غالیان و تفریط کوته‌بینان در حق شخص نبی، از زبان خود پیامبر (ص) می‌فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یوحَى إِلَی…» (فصلت:۶) یعنی: بگو:‌ من فقط و فقط انسانی مثل شما هستم، و به من وحی می‌شود… و در آیه‌ی ۹۳ سوره‌ی اسراء در پاسخ مردمی که ایمان آوردن خویش را مشروط به انجام معجزاتی از سوی وی می‌کنند، می‌فرماید: «سُبْحَانَ رَبِّی هَلْ کُنتُ إَلاَّ بَشَراً رَّسُولاً» یعنی: مگر من جز انسان فرستاده‌ای (از سوی یزدان برای رهنمود مردمان) هستم‌؟ (معجزه در دست خدا است‌؛ نه من).

امام علی(ع) شرک را از نظر قرآن بر چهار قسم زبانی، عملی، شرک زنا و شرک ریا دانسته است. او برای اثبات شرک زبانی به آیه «لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَآلُواْ إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیمَ؛ آنان كه گفتند: خدا، همان مسیح بن مریم است بطور مسلّم كافر شدند.»[ سوره مائده، آیه ۱۷] و برای اثبات شرک عملی به آیات «وَمَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّـهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» [سوره یوسف، آیه ۱۰۶] و «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّـهِ؛ آنان دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند» [سوره توبه، آیه ۳۱] و برای اثبات شرک زنا به آیه «وَ شارِكْهُمْ فِی الأَمْوالِ وَالأَوْلادِ؛ و در ثروت و فرزندانشان شركت جوی»[سوره اسراء، آیه ۶۴] و برای اثبات شرک ریا به آیه «فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لایشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا؛ «پس هر كه به لقای پروردگارش امید دارد، باید كاری شایسته انجام دهد، و هیچ كس را در عبادت پروردگارش شریک نكند.» [سوره کهف، آیه ۱۱۰] استناد کرده است. [مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۰، ص۶۱-۶۲]

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.