تحریف مفهوم انتظار

  • 1400/03/13 - 19:10
برخی مفهوم انتظار را کاملاً برعکس مفهوم رایج بیان می‌کنند که در تقابل با روایات انتظار است؛ این افراد اساسا وجود امام زمان (علیه‌السلام) را نمی‌پذیرند، بلکه با صراحت منکر می‌شوند و می‌گویند: عالمان شیعه این عقیده را برای تجارت درست کرده‌اند، حال آن‌که این عقیده، در منابع اهل تسنن نیز آمده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مدعیان تشیع مدعی شده که مفهوم انتظار، چیزی بر خلاف مفهوم رایج است؛ وی گفته است که امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) گرچه بر روی کره‌ی زمین است، ولی با گذر لحظه‌ای از زمان و سیر کمالات، به عالم دیگری رسیده است (و نسبت به آن عالَم، چیزی بیان نکرد) و اکنون امام زمان (علیه‌السلام) منتظر ما است؛ پس مفهوم انتظار که در جامعه شیعه رایج است، کاملاً اشتباه است.

پاسخ:
این تقریر از مفهوم انتظار، دقیقاً برخلاف روایات است و با روایات هم‌خوانی ندارد؛
امام جواد (علیه‌السلام) می‌فرماید: «افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج.[1] برترین اعمال شیعیان ما، انتظار فرج است.»
امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «أَ لَا تَعْلَمُ أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا.[2] مگر نمی‌دانید که هر کس منتظر امر ما باشد، و بر اذیت‌ها و ترس‌هایی که می‌بیند صبر کند، روز قیامت، در زمره ما قرار می‌گیرد!»
امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیز می‌فرماید: «...المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله...[3] کسی‌که منتظر امر ما باشد، همانند کسی است که خون خود را در راه خدا ریخته باشد...»
با توجه به این روایات، انتظار از جانب مردم و شیعیان است، فلذا در این روایات برای انتظار، اجر بزرگی نهاده شده، یعنی اگر انتظار از جانب امام زمان (علیه‌السلام) است، قرار دادن اجر برای منتظرین از شیعیان، لغو و بیهوده خواهد بود؛ علاوه بر آن، در روایات انتظار آمده که برترین اعمال شیعیان است، یعنی انتظار، عملی از جانب مردم است، گرچه انتظار به معنای دست بر دست گذاشتن نیست، بلکه لازم است منتظِر، خود را برای ظهور حضرت آماده کند؛ پس سلب انتظار از مؤمنین قطعاً صحیح نیست.
از دیگر اشکالاتی که متوجه این مستشکل می‌شود، این‌که امام در عالَم دیگری، منتظر شیعیان و یا سایر مردم است، حال آن‌که ظهور و قیام امام زمان (علیه‌السلام)، بر روی کره‌ی زمین است و این عالَم و زمین را پر از عدل می‌کند و بر این جهان حکومت می‌کند؛ پس بردن امام به عالَم دیگر، مطمئناً اشتباه است.
مستشکل که عقیده‌ی خود را منتسب به برخی از محققین شیعه کرده، ولی نام هیچ فردی از اَعلام شیعه را ذکر نمی‌کند و عقیده‌ی او صرفاً ادعا است وهیچ دلیل و مدرکی او را یاری نمی‌‌کند. در این شبهه حتی گفته شده: تأکید شیعیان بر حیات امام زمان (علیه‌السلام) به جهت اینست که دکان باز کرده و تجارت کنند و پول مردم را بربایند.[4]
حال آن‌که دلیل بر عقیده شیعه، علاوه بر روایات شیعیان، در قرآن نیز آمده است. خداوند متعال می‌فرماید: «انما انت منذر و لکل قوم هاد.[رعد/7] اینست و جز این نیست که شما انذار دهنده و برای هر قومی هدایت‌گری است» یعنی لازم است در هر زمانی امامی باشد، تا این‌که مردم را هدایت‌ کند.
هدایت کردن با غیبت، تنافی ندارد؛ گرچه محدودتر می‌شود، ولی منعدم نمی‌شود؛ همان‌گونه که حضرت خضر نبی (علیه‌السلام) با این‌که غایب است، ولی هدایت هم می‌کند.
هم‌چنین عقیده‌ی شیعه در منابع اهل تسنن آمده و برخی از آنان به این عقیده اعتراف کرده‌اند؛ به عنوان نمونه، حدیث ثقلین که مورد اتفاق شیعه و اهل تسنن بوده، دلیل بر لزوم وجود اهل بیت (علیهم‌السلام) در هر زمان است؛ ابن حجر هیتمی متعصب سنی می‌گوید: در احادیثی که تأکید به تمسک به اهل بیت می‌کنند، اشاره به این دارد، آن‌گونه که کتاب خدا در هر زمان، اهلیت تمسک دارد، در هر زمان تا روز قیامت، فردی از اهل بیت وجود دارد که اهلیت تمسک به او داشته باشد.[5]
آیا ابن حجر هیتمی که به لزوم وجود اهل بیت (علیهم السلام) در هر زمان اعتراف کرده، شیعه بوده است؟ آیا او به دنبال تجارت بوده که به این اقرار رسیده، یا این‌که این عقیده‌ حق است که مورد اعتراف دیگران نیز قرار گرفته است؟

پی‌نوشت:

[1]. خزاز رازی، کفایه الاثر، ص281، بیدار-قم، 1401ق.
[2]. کلینی، کافی، ج8، ص37، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق.
[3]. ابن بابویه، الخصال، ج2، ص625، جامعه مدرسین، قم، 1362ش.
[4]. آپارات، «سید کمال حیدری و انکار مهدویت»
[5]. «وَفِي أَحَادِيث الْحَث على التَّمَسُّك بِأَهْل الْبَيْت إِشَارَة إِلَى عدم انْقِطَاع متأهل مِنْهُم للتمسك بِهِ إِلَى يَوْم الْقِيَامَة كَمَا أَن الْكتاب الْعَزِيز كَذَلِك وَلِهَذَا كَانُوا أَمَانًا لأهل الأَرْض كَمَا يَأْتِي وَيشْهد لذَلِك الْخَبَر السَّابِق (فِي كل خلف من أمتِي عدُول من أهل بَيْتِي) إِلَى آخِره.» ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ج2، ص442، مؤسسة الرسالة – لبنان، 1417ق.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.