موارد متعدد دخالت اقطاب در شریعت

  • 1400/03/03 - 16:53
متصوفه از آنجا که خود را صاحبان امر طریقت دانسته و علما را صاحبان و مبلغان شریعت، لذا ادعا می‌کنند که امر شریعت که ظاهر و پوسته دین است را به علما و فقها می‌سپارند و در آن هیچ دخالتی ندارند. اما موارد کثیری از دخالت در شریعت توسط اقطاب صوفیه خلاف این ادعا را ثابت می‌کند. دخالت در انتخاب مرجع تقلید، فتوا در وضو، پرداخت زکات فطره به قطب، بدعت غسل اسلام و عشریه و ... از موارد دخالت در شریعت است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در صوفیه، از شریعت به‌عنوان یک امر ظاهری و یک وسیله یاد می‌کنند، مثل آنچه ملاعلی گنابادی در کتاب صالحیه آورده است که «شریعت ظاهر است و طریقت باطن و آداب قلب و تهذیب اخلاق و حقیقت تحقق است به‌واقع و سر است» یا درجایی دیگر نوشته شریعت، پوست رو است و طریقت پوست میان و حقیقت مغز است. [1] متصوفه از آنجا که خود را صاحبان امر طریقت دانسته و علما را صاحبان و مبلغان شریعت، از همین رو چون‌که شریعت را همچون پوسته‌ای برای مغز دین فرض کرده‌اند، لذا ادعا می‌کنند که در امر شریعت که ظاهر و پوسته دین است هیچ دخالتی ندارند و آن را به علما و فقها می‌سپارند.

البته ادعای عدم دخالت در شریعت ادعایی پوچ از سوی سران این فرقه است، چراکه به‌دفعات این ادعا توسط بزرگان این فرقه نقض شده است. چنانچه صالح علیشاه مجالس شب‌های جمعه دراویش را جایگزین نماز جمعه کرده و می‌گوید: «بزرگانمان، عرفا فرموده‌اند که چون نماز جمعه نیست آن عبادت و توجه به خدا را در شب‌های جمعه کنند. شب‌های جمعه را معین کردند برای این‌که در هر جا دو نفر درویش هستند باهم بنشینند، اما به یاد خدا باشند نه این‌که بنشینند افسانه بخوانند.» [2]

اقطاب فرقه گنابادی حتی در انتخاب مرجع تقلید نیز دخالت کرده و برای مشخص کردن مرجع تقلید ملاک و معیار قرار می‌دهند تا دراویش از مراجعی تقلید کنند که موردنظر آن‌هاست. چنانچه نورعلی تابنده در سخنانی عجیب مستقیماً درباره انتخاب مرجع تقلید که ازجمله مسائل مربوط به شریعت است دخالت کرده و می‌گوید: «راجع به آداب نماز که چطور باشد از احکام شریعتی است، کتابی بگیرید و بخوانید. البته رساله از کسی باشد که واقعاً یک‌قدری به او معتقد باشید. متأسفانه رساله‌های حالا خیلی‌ها سیاسی است. شما اوّل باید مرجع را بشناسید، بعد به او رجوع کنید. سیاسی به این معنی که خیلی راجع به نماز جمعه نوشته، نماز جمعه متروک بود، کسی از شیعه‌ها در ایران نمی‌خواند، اکثر علمای آن‌وقت جایز نمی‌دانستند و احتیاط می‌کردند. ولی حالا همه می‌نویسند. بعضی رساله‌ها را من دیده‌ام همین حالا هم چاپ می‌شود و نماز جمعه را نمی‌نویسند. منظور بستگی به فتوای علما دارد، شما مقلّد هر عالمی باشید، رسالهٔ او را بگیرید بخوانید.» نورعلی تابنده حتی مستقیماً در احکام شرعی وضو فتوا داده و می‌گوید: «ولی اگر خیلی دقیق باشید حق آن است که آنچه روی بدن و دست است شسته شود. لاک که روی بدن نیست؛ بنابراین شستن لاک به نظر نمی‌رسد صحیح باشد. بروید از آقایان علما بپرسید؛ البته بعضی علما ممکن است شما را فحش بدهند که این چه حرفی است که با لاک وضو بگیرید؟» [3]

از دیگر موارد دخالت اقطاب دراویش در احکام شریعت، پرداخت زکات فطره به قطب به‌جای پرداخت به فقرا است. چنانچه نورعلیشاه ثانی در کتاب خود به پرداخت زکات فطره به قطب اشاره کرده و می‌گوید: «اجتماع در جمعه و ترک کار دنیا تا بعدازظهر آن و تعهّد ایمان از دین و خطبه و فاتحه بنام صاحب وقت وظیفه مؤمنین و اظهار طاعت و فطرت خدائی در هر عام و رساندن زکات فطره و حقوق فقراء و ایتام به مرجع انام از لوازم تمکین و دأب و آیین است و تمام را شامل است، لهذا از خوراک شخصی خود و اصول جان برای فطرت ایمان است، نه از فضول مال برای بیضه اسلام و نساء و رجال در یک قطار و معیل متکفل عیال و صغار است و این سه امر عام و تارک آن نافرجام است». [4]

اقطاب دراویش نه‌تنها در شریعت دخالت کردند بلکه احکامی نیز در اسلام وضع کردند و در دین مبین اسلام بدعت گذاری کردند. یکی از بدعت‌های آشکار در دین که توسط صوفیه بنا نهاده شد، غسل اسلام است. غسل اسلام از قرن هشتم هجری قمری [5] بین صوفیه مرسوم بوده است و اگر نگوییم در تمامی سلاسل، اما در بیشتر آن‌ها، صوفیان قبل از «مشرف شدن» باید آن را انجام دهند. این غسل ازجمله نوآوری‌هایی است که به‌وسیله صوفیه برای افراد مسلمان و مؤمن به مبدأ و معاد و نبوت رسول خدا و امامت ائمه معصومین (علیهم السلام) که قصد ورود به جرگهٔ درویشی را دارند، وضع گردیده است. از دیگر موارد دخالت در شریعت، بدعت عشریه است که آن را جایگزین خمس و زکات قرار داده و بدعتی در مالیات اسلامی به‌وجود آورده‌اند. یعنی به‌جای خمس و زکات، که در قرآن و سنت بدان اشاره شده و جزو واجبات در اسلام است، پرداخت عشر (که یک دهم باشد) را بر خودشان وضع کرده و آن را مُکفی از زکات و خمس دانستند. [6]

پی‌نوشت:
[1]. گنابادی، علی، صالحیه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1351 ه‌ش، حقیقت 389-390، ص 250
[2]. بیچاره بیدختی، محمدحسن (صالح علی ‌ شاه)، یادنامه صالح، نشر حقیقت، تهران، 1380 ش، ص 280
[3]. سخنرانی جمعه ۱ آذر ۱۳۸۷ شمسی
[4]. گنابادی، ملاعلی (نورعلیشاه ثانی)، رساله صالحیه، نشر حقیقت، تهران، 1346، حقیقت 440، ص 205
[5]. روضات الجنان و جنات الجنان، حافظ حسین کربلایی تبریزی، ج ۲ ص ۲۳۷
[6]. تابنده، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، تهران، نشر حقیقت، 1384، چاپ اول، ص 273

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.