طرد فرقه‌های صوفیه توسط حکومت‌های شیعه

  • 1399/12/18 - 13:46
از اعتراضات و شبهاتی که از سوی شبکه‌های معاند و فرقه‌های صوفیه شیعه وارد می‌شود، طرد صوفیان شیعه از سوی حکومت جمهوری اسلامی است در حالی که همه اقلیت‌های مذهبی تحت لوای نظام در امنیت کامل زندگی می‌کنند و اشکال مطرح شده شوی تبلیغاتی به نفع فرقه صوفیه گنابادی است.

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - از اعتراضات و شبهاتی که از سوی شبکه‌های معاند و فرقه‌های صوفیه شیعه به حکومت جمهوری اسلامی ایران وارد می‌شود، طرد صوفیان شیعه از سوی حکومت جمهوری اسلامی است. ایشان اشکال مطرح شده را اینگونه پرورش می‌دهند که به دلیل آنکه فرقه‌های صوفیه شیعه از لحاظ اعتقادی با شیعیان یکی هستند، چرا حکومت جمهوری اسلامی ایران با صوفیانی که خود را شیعه می‌خوانند، مخالفت می‌کند و ایشان را مورد طعن قرار می‌دهد؟

در پاسخ به شبهه وارد شده می‌توان اینگونه گفت که؛ طرد فرقه‌های صوفیه‌ای که ادعای تشیع دارند، در طول تاریخ توسط دیگر حکومت‌های شیعی هم اتفاق افتاده و حکومت‌هایی همانند صفویه که خود به کمک و یاری صوفیان قزلباش به حکومت رسیده بودند، به شدیدترین شکل ممکن با فرقه‌های صوفیه شیعه مقابله کردند. مثلا شاه طهماسب نظام حکومتی خود را بر پایه دین و حکومت و برتری احکام دین بر حکومت استوار کرد و با پافشاری او و قدرت زیاد شریعت‌مدارانه جامعه ایرانی، مذهب تشیع که مبنای آن قرآن و سنت بود، در زندگی روزانه مردم نفوذ کرد و برای هر عمل آنان قاعده‌هایی اظهار گردید.[1] او با هر اندیشه‌ای به جز آنچه او و شریعتمداران زمانش از مذهب شیعه دوازده امامی برداشت می‌کردند، دشمنی ورزید و در نهایت اصرار وی در مذهب شیعه باعث شد تصوف قزلباش به تشیع گرایش پیدا کند.[2] شاه طهماسب نه تنها از ارتکاب مناهی صوفیان قزلباش جلوگیری کرد و کوشید آنان را به احکام و اصول مذهب شیعه آشنا نماید[3] بلکه بسیاری از آنان را مانند طایفه تکلو به علت نادیده گرفتن قدرت پادشاهی نابود کرد و نقطویان را به سبب غلوشان سرکوب نمود و پیروان طریقه مولویه را از ایران بیرون راند.[4] و حتی از این پس صوفیان اهمیت حضور خود را در دولت صفوی از دست دادند.[5]

همچنین وجود برخی آراء و عقاید از جمله تفکیک بین شریعت و حقیقت[6] ادعای الوهیت و معبودیت مرشد کامل [7] اندیشه‌هایی نظیر حلول خداوند در انسان، اختلاف در مسائلی از قبیل امامت، تقلید و واجب الاطاعه دانستن اقطاب صوفی به جای امام و توجه به خانقاه [8] مساله وحدت وجود [9] و عدم پایبندی به انجام فرائض دینی و اقدام به انجام محرماتی مانند شراب‌خواری و طرب [10] زمینه‌ساز بروز این اختلافات و در نتیجه سخت‌گیری‌های فقهای شیعه علیه صوفیان شده است. بعد از حضور پر رنگ قزلباشان صوفی‌نما و رفتارها و عقاید انحرافی ایشان، به خصوص بی اعتنایی برخی از طریقت‌های تصوف به احکام شرعی، هرچه این دوره پیشتر می‌رود، بی‌اعتمادی و دلزدگی جامعه ایرانی از تصوف بیشتر می‌شود؛ زیرا اعمال و رفتار ایشان در این دوره به نحوی بروز می‌کند که به روشنی نشان‌دهنده انجام این اعمال و رفتارها، نه از روی زهد و بی‌اعتنایی به امور دنیوی، بلکه از سر حب نفس و دنیاست.

این وضعیت در دوره‌های مختلف حکومت صفویه با فراز و فرودهایی ادامه پیدا کرد به نحوی که از زمان شاه طهماسب آثار مختلفی در نفی افکار و عقاید صوفیان به رشته تحریر درآمد و دل‌زدگی از صوفیان شیوع پیدا کرد و اکثر فقها این دل‌زدگی را ابراز کردند. به عنوان مثال در زمان شاه عباس دوم، سید حبیب الله صدر در مورد عقاید صوفیان از فقیهان طراز اول استفتاء کرد و علمایی همچون محقق سبزواری، شیخ علی کمره‌ای، میر سیدعلی‌احمد علوی و میرزا رفیع الدین نائینی حکم به فاسق بودن صوفیان دادند و درست همین زمان بود که رساله «رد صوفیه» ملا مطهر مقدادی که مجموعه‌ای از این احکام است و نظرات ایشان را درباره صوفیان نشان می‌دهد، منتشر شد.[11] 

بنابراین بر اساس قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی همه شهروندان ایرانی حتی اهل ذمه از امنیت و آسایش برخوردار و حقوقی برابر برخوردار هستند، مادامی که ملزم به رعایت قانون اساسی کشور باشند. در غیر این صورت با ایشان برخورد خواهد شد، از هر طایفه یا مرامی که باشند. بله صوفیان پشت پرده برخوردهای قانونی علیه خود را بیان نمی‌کنند، بلکه از برخوردهای قانونی نظام علیه دراویش به جهت مظلوم‌نمایی استفاده می‌کنند. درصورتی که مثلا در جریان فتنه اسفند سال 97 خیابان پاسداران تهران، دراویش سه تن از ماموران نیروی انتظامی و دو تن از بسیجیان را به شهادت رساندند و برای که جای جلاد و شهید را عوض نمایند، تبلیغات وسیعی را در دستور کار خود قرار داده و با به تصویر کشیدن تصاویر چماق‌دارانی که توسط نیروی انتظامی بعد از چند روز مدارا دستگیر شده بودند، سعی در وارونه جلوه دادن ماجرا داشتند.

آری اگر هر کس در هر حکومتی به کار خود بپردازد و اقدام به قانون‌شکنی ننماید، مورد تعرض واقع نمی‌شود. مگر دراویش با یهودیان، مسیحیان و دیگر اقلیت‌های دینی جامعه تفاوتی دارند که ایشان که خود را شعیه می‌دانند مورد تعرض واقع شوند و دیگر اقلیت‌ها در امنیت کامل به سر می‌برند. مگر خانقاه‌ها چه تفاوتی با کنیسه‌ها و کلیساها دارند که نظام بخواهد با ایشان برخوردی داشته باشد؟ چرا فقط باید این اتفاقات فقط برای دراویش گنابادی درست شود و بقیه فرقه‌های صوفیه از این ماجراها مستثنی باشند؟

درپایان خاطرنشان می‌شود تمامی شهروندان جمهوری اسلامی ایران تا زمانی که تابع قانون باشند تحت حاکمیت نظام خواهند بود و مادامی که قانون جامعه را رعایت نکنند، مورد بازخواست قرار خواهند گرفت تا نظم و امنیت بر جامعه برقرار شود. در این مجال مساله مذکور را فقط از حیث اجتماعی مورد بررسی قرار دادیم و به شبهات اعتقادی که در این زمینه به صوفیان مدعی تشیع وارد است ورود نکردیم تا بخواهیم اختلافات اعتقادی تصوف و تشیع را بیان نماییم.

پی‌نوشت:

[1]. پارسا دوست منوچهر، شاه طهماسب اول، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1377، ص 834

[2]. دیوید مورگان، ایران در قرون وسطی، مترجم عباس فجر، تهران، طرح نو، 1373، ج 1، ص 159؛ ژان کالمار،  گزیده مقالات همایش پاریس (مطاعلات صفوی)، مترجم سید داوود طبایی، تهران، انتشارات فرهنگستان هنر، 1385، ص 135-155

[3]. قمی قاضی احمد، خلاصه التواریخ، مصحح احسان اشراقی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1359، ص 46

[4]. یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، مترجم عیسی شهابی، تهران، 1354، ص 411

[5].همان

[6]. زرین‌کوب عبدالحسین، تهران، امیرکبیر، 1389، ص 162

[7]. میشل مزاوی، پیدایش دولت صفوی، مترجم یعقوب آژند، تهران، گستره، 1363، ص 152

[8]. پارسا دوست منوچهر، شاه طهماسب اول، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1381، ص 850

[9]. موسوی بجنوردی کاظم، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1390، ص 398

[10]. پارسادوست منوچهر، شاه طهماسب اول، تهران، شرکت سهامی انتشار،  1381، ص 851؛ ژان شاردن، سیاحت‌نامه شاردن، مترجم محمد عباسی، تهران، امیرکبیر، 1338، ص 288

[11]. تهرانی آقابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، قم، اسماعیلیان، 1408، ص 209

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.