عرفان و معنویت آری، درویشی و تصوف نه!

  • 1399/12/13 - 08:18
صوفيان، عموما مبتلا به انحرافات زيادي شده‌اند. از جمله آنکه به بهانه رسيدن به حقيقت، ادعا مي‌کنند احکام ديني براي آنها نيست و چون به حقيقت رسيده‌اند، نيازي به شريعت ندارند! حال آنکه پيامبر (صلی الله علیه و آله) که به بيشترين مرتبه قرب الهي نائل آمد، هرگز چنين ادعايي نداشت و شديدا به شريعت پايبند بوده و کاملا در مقابل دستورات الهي تسليم بودند.
عرفان یا تصوف

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - انسان منحصر به کالبد فيزيکی نيست، بلکه قلبی دارد که اگر تقويت شود، بيش از عقل می‌تواند حقايق هستی را بيابد. کما اينکه تمام عوامل هستی نيز منحصر به عوامل مادی نيست، و تاثيرات بزرگی ناشی از عوامل غير مادی است که انکار آن به سادگی صورت ممکن نيست. اما همان گونه که عقل قوی می‌تواند با بهره‌گيری از مغالطات، باطل را به شکل حقيقت نشان دهد، قلبی که با رياضت‌ها قوی شده ممکن است در مسير باطل قرار گرفته به جای نشان دادن حقايق، مسيری جدی براي القائات شيطانی و رونق گمراهی باشد. کما اينکه هر گونه استفاده از عوامل غير مادی نيز در راه الهی نيست؛ مثل ساحران و کاهنانی که با بهره‌گيری از قدرت جن‌ها کارهای زشتی را مرتکب می‌شوند. بنابراين بايد مراقب باشيم که هر کس در مسير عوامل غير مادی گام برداشته، لزوما انسانی الهی و اهل حقيقت نيست، بلکه ممکن است اهل باطلی باشد که غرض او سوء استفاده بوده يا حداقل آنکه خودش در مسير گمراهی افتاده باشد.

از همين رو عليرغم تائيد مسير قلبی و تاکيد بر عالم غيب در اسلام، احاديث متعددی در لعن و مذمت صوفيان داريم که در مسير گمراهي رفته و با رياکاری و ... ديگران را هم به انحراف کشانده‌اند. پيامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرمايند: روز قيامت بر امتم بر پا نشود تا آنکه قومی از امّت من به نام (صوفيه) برخيزند. آنها از من نيستند و بهره‌ای از دين ندارند و آنها برای ذکر دور هم حلقه می‌زنند و صداهای خود را بلند می‌کنند به گمان اينکه بر طريقت و راه من هستند؛ در حالي که آنان از کافران نيز گمراه‌تر و اهل آتش‌اند و صدايی دارند مانند عرعر حمار.»[1]

همچنين امام صادق (علیه السلام) درباره اين فرقه می‌فرمايند: آنها دشمنان ما هستند، پس هرکس به آنها ميل پيدا کند از آنان است و با آنها محشور خواهد شد به زودی کسانی پيدا می‌شوند که ادعای محبت ما را می‌کنند و به ايشان نيز تمايل نشان می‌دهند، خود را به ايشان تشبيه نموده و لقب آنان را بر خود می‌گذارند و گفتارشان را تأويل می‌کنند. بدان که هرکس به ايشان تمايل نشان دهد؛ از ما نيست و ما از او بی‌زاريم و هرکس آنها را رد کند مانند کسی است که در حضور پيامبر (صلی الله علیه و آله) با کفار جهاد کرده است.»[2]

صوفيان، عموما مبتلا به انحرافات زيادی شده‌اند. از جمله آنکه به بهانه رسيدن به حقيقت، ادعا می‌کنند احکام دينی برای آنها نيست و چون به حقيقت رسيده‌اند، نيازی به شريعت ندارند! حال آنکه پيامبر (صلی الله علیه و آله) که به بيشترين مرتبه قرب الهی نائل آمد، هرگز چنين ادعايی نداشت و شديدا به شريعت پايبند بوده و کاملا در مقابل دستورات الهی تسليم بودند. رد پای شيطان را در برخي از مراسم اين فرقه مي‌توان به خوبي مشاهده کرد، از جمله آنکه به جاي قرآن و ادعيه مشغول موسيقي و رقص مي‌شوند و اسامي فريبنده‌اي چون سماع بر آن مي‌گذارند. همچنين اين فرقه‌های جعلی افرادی را به عنوان قطب و ... را معادل معصومان قرار داده و هر چه بگويند، آن را حق مطلق می‌پندازند. جالب آنکه اين افرادی که بايد در نهايت معنويت باشند، چنان دنيا طلب هستند که برای کسب جايگاه قطب، نزاع‌های فضاحت باری داشته‌اند و انشعابات متعددی در بين شان رخ داده و در بيان سلسله اقطاب خود نيز تناقض‌های جالبی دارند.

اين فرقه‌های منحرف، اولا تلاش می‌کنند ادعاهاي باطل خود را از عموم مخفی کنند و آنها را فقط در مقابل کسانی که کاملا جذب شده‌اند، مطرح کنند، چرا که اين  طيف قدرت برگشت از مسير فرقه را ندارند. ثانيا برای ادعاهايشان هيچ دليل منطقی و عقلی را لازم نمی‌دانند. بلکه سعی می‌کنند با بيان‌های شاعرانه و زيبا، ديگران را از دليل‌طلبی منصرف کنند. ثالثا در بيان برخی عقايد خود دروغ‌های آشکاری دارند که اگر کسی به کتاب‌های آنان دسترسی داشته باشد، دروغ بودن ادعا برايش روشن است. مثل ادعای شيعه بودن برخی از اين فرقه‌ها مثل گناباديه، در حالی که قطب اصلی آنها[3] در اشعارش به شيعه حمله می‌کند و مذهب مخالف را حق می‌شمارد.

فرقه گناباديه علاوه بر اين انحرافات، بدعت‌های اختصاصی نيز دارد. از جمله اينکه به دستور قطب خود، در عبادات بايد صورت رهبر و مرشد خود را مد نظر داشته باشند و آن قدر قطب را مهم می‌دانند که علاوه بر دست و پابوسی، مقابل آن سجده نيز می‌کنند. نکته جالب‌تر اين جاست که به دليل اهتمام دشمنان جمهوری اسلامی، در ساخت و تقويت نسخه‌های جعلی معنوی برای مقابله با اسلام حقيقی، امروز  آنچنان وضعيت برخي از اين گروه‌ها، فضاحت بار شده است که سردمداران آنها در پيشينه خود هيچ وجاهت معنوی نداشته‌اند و حتی از صحيح خواندن قرآن نيز عاجزند![4]

پی‌نوشت:

[1]. شیخ عباس قمی، سفينة البحار، نشر نوید اسلام 1393، ج2، ص58

[2]. همان ص 57

[3]. شاه نعمت الله ولی

[4]. نورعلی تابنده قطب سابق این فرقه از روخوانی قرآن هم عاجز بود اما اقدام به تفسیر قرآن می‌کرد! و نظرات او در سخنرانی‌ها و برخی آثار مکتوب او موجود است.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.