ردّ حدیث «نامگذاری عمر بن خطاب به فاروق» و اشکالات وارده بر آن
مخالفان اهل بیت پیامبر اکرم یعنی بنی امیه، خصوصاً معاویه بن ابی سفیان در دوران حکومت نامشروع خود با جعل احادیث ساختگی و دروغین بسیاری تلاش کردند تا فضائل بیشمار اهل بیت پیامبر (علیهمالسلام) بهویژه منقبت حضرت علی (علیهالسلام) را کم رنگ یا محو نابود سازند. لذا از هیچ کوششی دریغ نورزیدند و هر آنچه را که پیامبر اسلام در مناسبتهای مختلف آن را به عنوان فضیلت خاصه به وصی و جانشین خود علی (علیهالسلام) اطلاق کردند را به دیگران چسبانیدند در حالیکه نه شایستگی آن را داشتند و نه خود به آن معترف بودند؛ از جمله آن احادیثی که تهمتی ناروا و از اکاذیب آشکار است که به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نسبت دادهاند این حدیث جعلی و دروغینی است که از ابن عباس نقل کردهاند که:
«یکی از منافقان با شخصی یهودی اختلاف پیدا کرد، یهودی به منافق گفت برای حل و فصل اختلاف خود به نزد رسول خدا برویم، منافق به قضاوت «کعب بن أشرف یهودی» حاضر شد. اما بالاخره نزد رسول خدا حاضر شدند و حضرت به نفع یهودی و به ضرر منافق حکم و قضاوت کرد. شخص منافق به حکم رسول خدا راضی نشد و گفت قضاوت را نزد عمر بن خطاب ببریم. پس نزد عمر رفتند و شخص یهودی ماجرای قضاوت رسول خدا و سرباز زدن آن منافق از قضاوت و حکم پیامبر را برای عمر بن خطاب بازگو کرد. عمر به منافق خطاب کرد که آیا قضیه همین است که این مرد یهودی میگوید؟ منافق گفت آری. پس عمر بن خطاب گفت همین جا باشید تا من برگردم. پس عمر داخل خانه شد و شمشیرش را برداشته و بیرون آمد و گردن منافق را زد و این منافق در خون خود دست و پا میزد تا این که بدنش سرد شد. آنگاه عمر بن خطاب گفت: من برای کسی که به قضاوت پیامبر راضی نشود این گونه قضاوت و حکم میکنم. سپس این آیه نازل شد: «أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاکَمُوا إِلَي الطَّاغُوتِ.[نساء/60] آیا نظر نمیکنی به کسانی که گمان میکنند به قرآنی که بر تو نازل شده و کتبی که بر پیامبران گذشته نازل شده ایمان آوردهاند، ولی میخواهند سرگردان ضلالت و گمراهی را حاکم قرار دهند؟» خبر این واقعه به پیامبر رسید و حضرت فرمودند: گمان نمیکنم عمر بن خطاب بر قتل شخصی مومن اقدام کند. پس خداوند آیهی فوق را نازل فرمود و خون آن منافق را بیارزش گردانید و ساحت عمر بن خطاب را از ظلم به آن منافق که او را کشته بود، پاک گردانید و جبرئیل گفت بهدرستی که عمر بن خطاب حق و باطل را از هم جدا کرد و پس از آن فاروق نامیده شد.»[1]
در ردّ این حدیث جعلی و دروغین اشکالاتی متصور است از جمله اینکه، اولاً: طبری در کتاب خود مینویسد: «محمد بن سعد کاتب واقدی از زهری روایت کرده که گفت به ما رسیده که اهل کتاب اول کسانی بودند که عمر بن خطاب را فاروق خواندند، و مسلمانان متابعت کردند ایشان را، و از پیامبر در این باب به ما چیزی نرسیده...»[2]
ثانیاً: ابن جوزی روایاتی که به خلفا، القاب صدیق، فاروق و ذوالنورین اطلاق کرده را غیرصحیح میخواند.[3]
ثالثاً: ملاح آورده است که این روایت از پیامبر در شأن نزول آیه 65 سوره نساء نقل نشده (از صحابی نقل شده)، این روایت غریب و مرسل است، ابنلهیعه، راوی این حدیث هم ضعیف است.[4]
رابعاً: صدیق و فاروق دو لقب اختصاصی امیرالمومنین است که جماعت کثیری از بزرگان اهل سنت به آن معترفند که عبارتند از: ابن ماجه قزوینی، ابن کثیر، حاکم نیشابوری، نسائی، سبط بن جوزی، حموینی، سیوطی، متقی هندی، مناوی، فخر رازی، آوسی، ابن عساکر،[5] ابن ابیالحدید[6] و ...
در نتیجه با این اشکالات و اشکالات عدیده دیگر، معلوم و مشخص میشود که این حدیث علاوه بر اینکه معارض با صریح برخی آیات قرآن است، جمع زیادی از علمای اهل سنت، مخالف آن بوده، لذا از اساس باطل است و از درجهی اعتبار ساقط میشود.
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. مرقاه المفاتیح، ملاّ علی قاری، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج10 ص401 رقم 6045.
[2]. تاریخ طبری، طبری، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ج3 ص267. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. الموضوعات، ابن جوزی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص326-327. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. الاحادیث الضعیفه و الموضوعه التی حکم علیها الحافظ ابن کثیر فی تفسیره، محمود ملاح، ص120. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج13، ص228. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج42، ص41 و 450. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید