نمونههای عینی و مصادیق خارجی بداء در قرآن
بداء در لغت به معنای ظاهر شدن و آشکار گردیدن است،[1] و در اصطلاح به معنای تغییر مقدرات از سوی خداوند، بر اساس پارهای حوادث و وقایع، و تحت شرایط و عوامل ویژه است؛ به عبارت دیگر، آشکار شدن امری از ناحیه خداوند بر خلاف آنچه ظاهر بوده است، که در واقع اولی را محو، و دومی را اثبات کرده و خداوند به هر دو حادثه آگاه است.[2] در مورد خداوند، بداء دگرگون شدن تصمیم و اراده نیست، بلکه این لفظ همانند غضب و رضا در حق خدا استعمال مجازی دارد و (بدا لله) بدین معناست که از جانب خداوند ظاهر شد.[3]
در کلام خداوند در قرآن نمونههای مختلفی از بداء بیان شده است از جمله:
- بداء در ذبح اسماعیل:
خداوند ابتداءًا به حضرت ابراهیم (علیهالسلام) دستور داد فرزندش را ذبح کند، ولی به سبب نیکوکاری ابراهیم و اسماعیل، این دستور برداشته شد و دستور فدیه دادن گوسفند به جای وی مقرر گشت. «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعْىَ قَالَ يَٰبُنَىَّ إِنِّىٓ أَرَىٰ فِى ٱلْمَنَامِ أَنِّىٓ أَذْبَحُكَ فَٱنظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَٰٓأَبَتِ ٱفْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِىٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِينَ * فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ.[صافات/102و103] و وقتى با او به جايگاه سعى رسيد، گفت: اى پسرك من! من در خواب [چنين] مىبينم كه تو را سر مىبرم! پس ببين چه به نظرت مىآيد؛ گفت: اى پدر من! آنچه را مأمورى بكن! انشاءالله مرا از شكيبايان خواهى يافت * پس وقتى هر دو تن در دادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند.»
از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که هیچ بدایی از سوی خدا مانند آنچه در مورد اسماعیل اتفاق افتاد، واقع نشد؛ هنگامی پدرش ابراهیم (علیهالسلام) را مأمور ساخت به ذبح او، سپس گوسفندی را به جای او فدیه داد.[4]
- بداء در عذاب قوم یونس:
ابتداءًا مقرر شد که بر قوم یونس به خاطر عدم ایمانش به پیامبر الهی عذاب نازل شود، ولی در عذاب موعود قوم یونس، به دنبال ایمان آوردن آنها و تضرع و دعای ایشان بداء حاصل شد. «فَلَوْ لا کانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إيمانُها إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلي حينٍ.[یونس/98] پس چرا در میان شهرهایى که مردمش پیامبران را تکذیب کردند و عذاب بر آنان مقرر شد، مردم هیچ شهرى پیش از نزول عذاب، ایمان نیاوردند که ایمانشان سودشان دهد؟ تنها قوم یونس بودند که پیش از نزول عذاب ایمان آوردند و آنگاه که ایمان آوردند، ما عذاب خوارى را در زندگى دنیا از آنان برداشتیم و تا مدّتى که عمر طبیعى آنان بود، از زندگى بهرهمندشان ساختیم.»
از پیامبر اکرم و امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که حضرت یونس قوم خود را به ایمان دعوت میکرد و آنها اجابت نکردند، سپس بر آنان نفرین کرد، خداوند به وی وحی کرد که در فلان روز عذاب بر آنها نازل میشود و ایشان در آن روز توبه و گریه کردند و خداوند عذاب را از آنها برداشت.[5]
- بداء در مدت میقات موسی:
ابتداءًا خداوند با موسی (علیهالسلام) وعده کرده بود برای عبادت و مناجات با او سی روز به کوه طور بیاید، ولی در این مسئله بداء حاصل شد، ده روز به مدت سی روز اضافه شد و وعده چهل روزه گشت. «وَ واعَدْنا مُوسي ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسي لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ.[اعراف/142] و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم؛ سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل کردیم؛ به این ترتیب، میعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد، و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش، و (آنها) را اصلاح کن! و از روش مفسدان، پیروی منما!»
از پیامبر اکرم روایت شده که علم و تقدیر الهی این بود که سی شب باشد، سپس بداء حاصل شد و ده روز اضافه گردید، پس میقات حضرت موسی (علیهالسلام) چهل شب شد.[6]
- بداء در ورود قوم بنی اسرائیل به ارض مقدس:
ابتداءًا قرار بود بنیاسرائیل وارد سرزمین مقدس شوند، ولی در پی اطاعت نکردن آنان از فرمان موسی، در وارد شدن بنی اسرائیل به سرزمین مقدس بداء حاصل شد و چهل سال به عقب افتاد. «يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتي کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلي أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ.[مائده/21] ای قوم! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر داشته، وارد شوید! و به پشت سر خود بازنگردید (و عقبگرد نکنید) که زیانکار خواهید بود!»
این ماجرا (تأخیر 40 ساله) را شیعه و اهل سنت در تفاسیر خود بیان کردند.[7]
بنابراین عملکرد آدمی است که زمینه بداء و تغییر مقدارات الهی را رقم میزند که نمونههایی از آن را در اینگونه آیات شاهد بودیم.
پینوشت:
[1]. مفردات، راغب اصفهانی، دارالقلم، بیروت، لبنان، ص113.
[2]. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ایران، ج11 ص380-381.
[3]. تصحیح الاعتقادات الامامیه، شیخ مفید، شریف الرضی، قم، ایران، ص67.
[4]. تفسیر نور الثقلین، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ایران، ج4 ص420. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
کشاف، زمخشری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج4 ص55.
[5]. مفاتیح الغیب، فخر رازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج17 ص303. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. روح المعانی، آلوسی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج5 ص42. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. مفاتیح الغیب، فخر رازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت ،لبنان، ج11 ص335. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
تفسیر نمونه، آیه الله مکارم شیرازی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ایران، ج4 ص343- 344.
افزودن نظر جدید