رسوا کردن یزید توسط زینب کبری (سلاماللهعلیها)
حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) در طول اسارت خود، رسالتش را به نحو احسن انجام داد و پیام نهضت امام حسین (علیهالسلام) را به مردم کوفه و شام در آن زمان، و به تمام جهانیان رساند.
خطبههای ایشان در کوفه و شام، از بلیغترین سخنرانیها بهشمار میرود. ایشان در شام، در کاخ یزید، خطبهای ایراد کرد که نکات بسیاری در این خطبه نیز موجود است، که از آن نکات، میتوان خطاب یزید با نام را ذکر کرد.
وقتی ایشان به عنوان اسیر در کاخ یزید حضور داشت و یزید با غرور از پیروزی خود، وحی و نبوت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را به مسخره گرفت و به سر امام حسین (علیهالسلام) اهانت کرد، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) خطبه خویش را آغاز کرد و یزید را با اسم صدا زد؛ گویا با این کار قصد داشت آشکارا نشان دهد که به خلافت یزید، کمترین اعتقادی ندارد: «ای یزید! آیا میپنداری که فضای آسمان و زمین را بر ما تنگ کردهای و ما را همانند اسیران به هر شهر و دیار سوق داده و کشاندهای، ما نزد خدا خوار و زبون هستیم و تو در پیشگاه خدا گرامی و عزیز هستی؟»[1]
ایشان با سؤالاتی که مفهوم انکار داشت، باطل را که در لباس حق جلوهگر شده بود، رسوا کرد و گمان آنها را گناه دانست؛ سپس برای اینکه تأکید کند که حکومت یزید مشروعیت ندارد، وی را با عبارت «یابن الطلقاء» خطاب کرد[2] که اشاره دارد به استدلال امیرالمؤمنین در نامهای که به معاویه نوشته است.
امیرالمؤمنین در این نامه نوشتند که ای معاویه! تو درباره قاتلان «عثمان» زياد حرف زدى، بيا نخست همچون ساير مسلمانان با من بيعت كن، سپس درباره آنها طرح شكايت کن، تا من طبق حكم خداوند ميان تو و آنها داورى كنم، امّا آنچه را تو مىخواهى، مانند فريب دادن طفل است، كه بخواهند وى را از شير بگيرند؛ به جان خودم قسم! تو دنبال بهانه میگردی، چون اگر عاقلانه فکر کنی و از روى هوا و هوس فکر نکنی، متوجه میشوی که من در جریان کشتن عثمان مبراترین مردان برای ممانعت از کشتن عثمان بودم و تو که از سوی عثمان استاندار رسمی شام بودی و نیروی تحت امر فراوانی داشتی و میتوانستی از شام به مدینه به کمک عثمان بیایی، این کار را نکردی و عثمان را دیگران کشتند، مگر اینکه بخواهى جنایت را به گردن من بگذاری و چیزى را که برای تو آشکار است، پنهان کنی.[3]
امیرالمؤمنین در ادامه میفرمایند: ای معاویه! تو از طلقاء هستی! که برای طلقاء خلافت جایز نیست![4]
پینوشت:
[1]. «صدق الله ورسوله يا يزيد ثم كان عاقبة الذين أساءوا إن كذبوا بآيات الله وكانوا بها يستهزئون أظننت يا يزيد أنه حين أخذ علينا بأطراف الأرض وأكناف السماء فأصبحنا نساق كما يساق الأسارى إن بنا هوانا على الله وبك عليه كرامة ...» بلاغات النساء، أحمد بن أبیطاهر بن طيفور، (م 280هـ)، ص26. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. همان؛ [الطلقاء: جمع طليق است و منظور اسرایی هستند که در فتح مکه، پیامبر اسلام، آنها را آزاد کرد و به بندگی نگرفت. (منتی که پیامبر به مشرکین مکه گذاشت.)]
[3]. «وإن طلحة والزبير بايعاني ثم نقضا بيعتهما، وكان نقضهما كردّتهما فجاهدتهما بعد ما أعذرت إليهما، حتى جاء الحقّ وظهر أمر الله وهم كارهون؛ فادخل فيما دخل فيه المسلمون؛ فإن أحب الأمور إليّ قبولك العافية. وقد أكثرت في قتلة عثمان، فإن أنت رجعت عن رأيك وخلافك ودخلت فيما دخل فيه المسلمون، ثم حاكمت القوم إليّ، حملتك وإياهم على كتاب الله؛ وأما تلك التي تريدها فهي خدعة الصبي عن اللبن، ولعمري لئن نظرت بعقلك دون هواك، لتجدنّني أبرأ قريش من دم عثمان.» العقد الفريد، ابن عبدربه أندلسی، ج5، ص80. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
تاريخ دمشق، ابن عساکر، ج59، ص128. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، ص81.
المناقب، خوارزمی، ص204.
شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج3، ص76.
سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالی، ج2، ص574.
[4]. «واعلم يا معاوية أنك من الطلقاء الذين لا تحل لهم الخلافة. ...» العقد الفريد، ابن عبدربه أندلسی، ج5، ص80. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
تاريخ دمشق، ابن عساکر، ج59، ص128. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، ص81. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
المناقب، خوارزمی، ص204.
شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج3، ص76.
سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالی، ج2، ص574. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید