مظلومیت امیرالمؤمنین

  • 1400/02/12 - 12:10
با این‌که حدیث غدیر متواتر است ولی از بین هر هزار نفر که شنیده، فقط یک نفر حدیثش را نقل کرده؛ علت آن از زبان «شعبی» اینگونه آمده که: «علی بن أبی طالب برای ما معظلی شده است، زیرا اگر او را دوست داشته باشیم، گردن ما را می‌زنند و اگر او را دشمن داشته باشیم، هلاک می‌شویم.»

خلاصه مقاله
با این‌که حدیث غدیر متواتر است ولی از بین هر هزار نفر که شنیده، فقط یک نفر حدیثش را نقل کرده؛ احمد بن حنبل نیز که در اهل سنت، نام امیرالمؤمنین را زنده کرد، وقتی که از مفاد حدیث غدیر از او سؤال می‌کنند، می‌گوید: «در این مورد سخن نگویید و همان‌طوری که این حدیث را شنیدید، رها کنید.»
علت را باید از لابه‌لای مطالبی که از آن دوران نقل شده، درک کرد، آنان در جامعه‌ای زندگی می‌کردند که بنی‌امیه وقتی می‌شنیدند نوزادی، علی نام دارد، او را می‌کشتند. «ابن سقاء» بالای منبر حدیث طیر را مطرح کرد؛ مردم برخاستند، او را از منبر پایین کشیده، منبر را آب کشیدند. «شعبی» می‌گوید: «علی بن أبی طالب برای ما معضلی شده است، زیرا اگر او را دوست داشته باشیم، گردن ما را می‌زنند و اگر او را دشمن داشته باشیم، هلاک می‌شویم.»

متن مقاله
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روز 18 ذی حجه، در برگشت از مراسم حج، در منطقه غدیرخم، برای تمام افرادی که با ایشان همراهی می‌کردند، سخنرانی کردند، که در ضمن این سخنرانی، حدیث متواتر و مشهور غدیر را بیان کردند.
با این‌که این حدیث به‌طور متواتر در کتب حدیثی اهل سنت آمده و در برخی روایات آمده که پیامبر اکرم در غدیرخم سخنرانی کرده و در ضمن سخنرانی جمله «من کنت مولاه، فعلی مولاه» را بیان کردند، ولی در اکثر قریب به اتفاق کتب حدیثی اهل سنت، جز چند جمله از این خطبه را نیاوردند، درحالی‌که برای فهم این جمله و استفاده از قرینه‌های کلام پیامبر لازم بود، این خطبه مفصل‌تر بیان شود.
طبق نقل علما، بین 90 تا 124 هزار نفر در آن منطقه حضور داشتند که 110، 120 و یا 124 نفر از صحابه این حدیث را نقل کردند؛ یعنی از بین هر هزار نفر فقط یک نفر حدیثش به ما رسیده است، ولی با این اوصاف به قدری این حدیث بیان شده است که ذهبی در شرح حال محمد بن جریر طبری، می‌گوید: «محمد بن جریر طبری، اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد، جمع‌آوری کرده که من از دیدن قسمتی از روایات آن و گستردگی آن‌ها شگفت‌زده شده و یقین کردم که این اتفاق روی داده است.»[1]
احمد بن حنبل نیز که در اهل سنت، نام امیرالمؤمنین را زنده کرد و گفت: «اگر کسی امیرالمؤمنین را به عنوان خلیفه چهارم نپذیرد، از الاغ در طویله‌اش پست‌تر است.»[2] وقتی که از مفاد حدیث غدیر از او سؤال می‌کنند، می‌گوید: «در این مورد سخن نگویید و همان‌طوری که این حدیث را شنیدید، رها کنید.»[3] یعنی روی حدیث غدیر و مفاد آن، بحث و گفت‌وگو نکنید، زیرا ...
علت را باید از لابه‌لای مطالبی که از آن دوران نقل شده، درک کرد، آنان در جامعه‌ای زندگی می‌کردند که بنی‌امیه وقتی می‌شنیدند نوزادی، علی نام دارد، او را می‌کشتند.[4]
زمانی که «ابن سقاء» بالای منبر حدیث طیر را مطرح می‌کند (که این حدیث یکی از احادیثی است که دلالت قطعی بر فضیلت أمیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر همه صحابه است) مردم برخاستند به او حمله کردند و او را از منبر پایین کشیده، منبر را آب کشیدند؛[5] یعنی منبری که در آن فضایل علی گفته شود، نجس می‌شود.

در جو آن زمان مشخص است که نمی‌شود درباره حدیث غدیر و فضائل امیرالمؤمنین مطالبی بیان کرد؛ بعضی از محدثین اهل سنت نیز تحت تأثیر جو حاکم بوده‌اند و مجبور بودند که فضایل امیرالمؤمنین را کتمان کنند، به‌طوری‌که «شعبی» می‌گوید: «علی بن أبی طالب برای ما معضلی شده است، زیرا اگر او را دوست داشته باشیم، گردن ما را می‌زنند و اگر او را دشمن داشته باشیم، هلاک می‌شویم.»[6] که این کلام اشاره به حدیث صحیح نبوی دارد که فرمود: بغض امیرالمؤمنین را جز منافق ندارد.
در چنین زمانی، علما که وظیفه دارند، کتمان حق نکنند و از طرفی تقیه نکردن و اظهار حق باعث کشته شدنشان می‌شد، چه باید می‌کردند؟ آیا کتمان حق کردند؟!

پی‌نوشت:

[1]. «قلت: جمع طرق حدیث غدیر خمّ فی أربعة أجزاء رأیت شطره فبهرنی سعة روایاته و جزمت بوقوع ذلک.» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 14، ص 277. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2].«من لم یربع بعلی فی الخلافة فهو أضل من حمار أهله.» منهاج السنة، ابن تیمیه، ج1، ص537.
[3]. «سألت أبا عبدالله عن قول النبی لعلی من کنت مولاه فعلی مولاه ما وجهه قال لا تکلم فی هذا دع الحدیث کما جاء» السنه، ابوبکر خلال بغدادی، ج2، ص348. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «کانت بنو أمیة إذا سمعوا بمولود اسمه علی قتلوه.» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج5، ص102، شرح حال علی بن رباح. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «فوثبوا به وأقاموه وغسلوا موضعه.» تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج3، ص966. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. «ما لقینا من علی بن أبی طالب إن أحببناه قتلنا، وإن أبغضناه هلکنا.» العتب الجمیل، محمد بن عقیل حضرمی، ص69. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
ربیع الابرار و نصوص الأخبار، زمخشری، ج1، ص406.

تنظیم و تدوین

دیدگاه‌ها

احسنت عجب استدلالی فقط من نمیفهمم چرا علی علیه السلام خودش در این باره که خلافت حق من بوده یک کلمه در خطبه هاش نگفته حتی وقتی که قدرت در دست ایشان بود البته طبیعیه ایشان نمیفهمید ( روم به دیوار ) ما میفهمیم ،بزور میخواهیم دشمن تراشی کنیم همش حدیث غدیرو بلغور میکنیم تا بگیم حق آقای مارو خوردن ولی چون مولا بلد نبود حقشو بگیره ما میگیریم ،دشمنی میکنیم ،میکشیم ، آدم حساب نمیکنیم. کمی تفکر ، کمی انصاف لطفا

اینکه گفتید امیرالمؤمنین درباره حق خود در زمان خلافت چیزی نگفته، از روی بی‌اطلاعی است؛ چند مقاله را برای کسیکه قصد فهم واقعیت را دارد آدرس می‌دهم: «تصریح حضرت علی(ع) به سلب حق خلافت، از خود!» https://www.adyannet.com/fa/news/32828؛؛؛ «غصب خلافت از نگاه امیر المومنین علی (ع)» https://www.adyannet.com/fa/news/15504؛؛؛ «علت سکوت و قعود امیرالمومنین در برابر غصب خلافت توسط خلفا» https://www.adyannet.com/fa/news/23596؛؛؛ «سکوت امیرالمؤمنین در زمان غصب خلافت » https://www.adyannet.com/fa/news/14493؛؛؛ البته این مقاله را هم درست مطالعه نکردید و مطالب غیر علمی خود را متعصبانه بیان کردید!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.