بهائیت؛ منع دفاع، تحبیب جهان‌گیری!

  • 1397/11/03 - 18:03
پیشوایان فرقه‌ی بهائیت، دفاع از وطن در برابر تهاجم متجاوزین و ستمگران را امری مذموم برشمرده‌اند. اما به راستی اگر جنگ تا این حد بد است که پیشوایان بهائیت دفاع از خود را ناپسند دانستند، پس چرا مانند ديگر جنگ‌طلبان در جایی دیگر، جنگ، كشتار و حتی كشورگشایی را در مواقعی واجب و مقدم بر صلح معرفی نمودند؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغی بهائی و یک پژوهشگر در زمینه‌ی بهائیت، به بررسی رویکرد ضددفاعی و تناقض آن با تحبیب جهان‌گیری در بهائیت پرداختند.
پژوهشگر: چرا دفاع از وطن در برابر تهاجم متجاوزین و ستمگران در بهائیت امری مذموم برشمرده است؟!
مبلّغ بهائی: در آیین بهائی تا جایی بر صلح دوستی تأکید شده که پیشوایان ما فرمودند: «وقتی که بهاءالله ظاهر شدند... فرمودند إِن تُقتلوا خیر لکم من أَن تَقتلوا (اگر کشته شوید بهتر است تا کسی را بکشید)».[1] به همین خاطر برای برقراری صلح و پایان جنگ، نیازمند تسلیم شدن در برابر هجوم متجاوزین هستیم.
پژوهشگر: بر خلاف رویکرد شما، برای برقراری صلح پایدار، نیازمند دفاعی عزت‌مندانه از خود در برابر زیاده‌خواهان هستیم؛ چرا که تسلیم بودن در برابر ستمگران و زیاده‌خواهان هیچ‌گاه با خود صلح به ارمغان نمی‌آورد. همچنان که نویسنده و مبلّغ پیشین بهائی، نقل می‌کند که در جنگ جهانی اول (هنگامه‌ی پیکار آزادی‌خواهان ایرانی با استعمارگران روس و انگلیس) مقاله‌ای در «ظلمت حرب و نورانیت صلح» نوشته و جهت درج در روزنامه نوبهار (مطبعه تهران) می‌فرستد. مدیریت این روزنامه که در آن زمان بر عهده‌ی ملک‌ الشعرای بهار (شاعر و سیاست‌مدار ایران معاصر) بوده، از انتشار این مقاله در روزنامه‌ی خود، خودداری ورزیده و پاسخ جالبی به وی می‌دهد: «حاضر به جنگ باش، اگر صلحت آرزوست».[2]
مبلّغ بهائی: آری؛ این تفکر شما هم دقیقاً مثل غربی‌هاست؛ چرا که غربيان حتی صلح را هم می‌خواهند با جنگ به دست آورند؛ همچنان که عبدالبهاء فرمودند: «در غرب عبارت (اگر خواهان صلح هستی خود را برای جنگ مهيا ساز) نه تنها در سیاست، بلكه در علم و فلسفه نيز قدمتی تاريخی دارد».[3] این در حالیست که برای پایان جنگ، به هرحال باید یک طرف از حق خود کوتاه آید تا صلح به معنی كامل كلمه تحقق یابد.
پژوهشگر: اولاً پیشوایان بهائیت در این زمینه مرتکب مغالطه شده‌اند؛ چرا که هر عقل سلیمی دفاع از خود در برابر زورگویان و متجاوزین را لازم و ضروری برمی‌شمارد. با این حال، پیشوایان بهائیت با چه توجیهی (در زمانی که کشورمان از شمال و جنوب توسط استعمار روس و انگلیس در اشغال و یا تهدید به اشغال بود) راه را برای حامیان استعمارگرش هموار کرده و حکم به تسلیم بودن در برابر متجاوزین داده‌اند؟! آیا سندی روشن‌تر از مقابله با تعصبات ملّی و دستور به تسلیم محض بودن در برابر اشغالگران و استعمارگران، برای اثبات خیانت پیشوایان بهائیت و وابستگی آن‌ها به استعمارگران و زورگویان وجود دارد؟!
ثانیاً: اما به راستی اگر جنگ تا این حد بد است که پیشوایان بهائیت دفاع از خود را مذموم دانستند، پس چرا پیشوایان بهائی هم مانند ديگر جنگ‌طلبان در جایی دیگر، جنگ، كشتار و حتی كشورگشایی را در مواقعی واجب و مقدم بر صلح معرفی نمودند؟! همچنان که عبدالبهاء گفته است: «جهانگشائی و كشورستانی ممدوح و بلكه در بعضی اوقات جنگ بنيان اعظم صلح است و تدمیر سبب تعمیر... فی‌الحقيقه اين قهر عين لطف و اين ظلم جوهر عدل و اين جنگ بنيان آشتی است».[4]

پی‌نوشت:
[1]. جی اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمه‌ی: رحیمی، الهی و سلیمانی، برزیل: دارالنشر البهائیة، 1988 م، ص 191.
[2]. عبدالحسین آیتی، الکواکب الدریه، مصر" بی‌نا، 1924 م، ج 2، ص 232.
[3]. فرزین دوستدار، پیام صلح، لوکزامبورگ: پیام دوستی، 1985 م، ص 7.
[4]. جی اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمه‌ی: رحیمی، الهی و سلیمانی، برزیل: دارالنشر البهائیة، 1988 م، ص 194.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.