چرا امام جواد (ع) از عمر و ابوبکر تمجید کرد؟!

  • 1399/12/02 - 15:26
در منابع روایتی از امام جواد (علیه‌السلام) وارد شده است که این امام از شیخین تمجید و تعریف کرده، در حالیکه اگر به این حدیث طولانی دقت شود، مشخص می‌گردد که حضرت با استناد به آیات قرآن و برخی روایات نقض احادیث جعلی یحیی بن اکثم را بیان فرمودند؛ نهایتاٌ بعضی عبارات مشخص می‌کنند که امام در حال تقیه بودند.

در برخی از منابع، از امام جواد (علیه‎السلام) حدیثی یافت شده که حضرت از عمر و ابوبکر مدح و ستایش کرده است و این در حالی است که برخی می‌خواهند با برش اندکی از این حدیث طولانی، فضیلت و برتری این دو خلیفه را از زبان امام شیعیان به اثبات برسانند.

اگر به خود روایت توجه کنیم، خواهیم فهمید که هرگز امام جواد (علیه‌السلام) قصد تعریف و تمجید خلفا را نداشته، بلکه هر روایتی را که یحیی بن اکثم برای اثبات فضیلت شیخین نقل می‌کرد، حضرت جعلی و ساختگی بودن آن را با ادله‌ی قرآنی و روایات معتبری که خود اهل سنت به آن معتقدند اثبات و آشکار می‌کند، و آن روایت این است:
پس از این‎که مأمون عباسی دخترش را به ازدواج امام جواد (علیه‌السلام) در آورد، در مجلسی که مامون و بسیاری دیگر حضور داشتند، یحیی بن اکثم به امام عرض کرد: روایت شده که جبرئیل به حضور پیامبر رسید و عرض کرد: ای محمد! خداوند سلام می‌رساند و می‌گوید من از ابوبکر راضی هستم، آیا او هم از من راضی است؟[1] امام فرمود: من منکر فضیلت ابوبکر نیستم، ولی کسی‌که این خبر را نقل می‌کند، باید خبر دیگری را نیز از پیامبر در حجه الوداع نقل کند که فرمودند: «دروغ‌گویان به من زیاد شده و پس از من زیادتر هم خواهند شد، هر کس عمداً به من دروغی نسبت دهد، جایگاهش در آتش است، هرگاه حدیثی از من نقل شد، آن را به قرآن و سنت عرضه کنید اگر موافق بود بگیرید و اگر مخالف بود رهایش کنید.»[2] این روایت درباره‌ی ابوبکر سازگار نیست، چرا که خداوند در آیه 16 سوره ق می‌فرماید: «ما انسان را آفریدیم و می‌دانیم در دلش چه می‌گذرد و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تر هستیم.» آیا حال ابوبکر بر خدا پوشیده است که آن را از پیامبر بپرسد؟
یحیی گفت: روایت شده ابوبکر و عمر در زمین مانند جبرئیل و میکائیل در آسمان هستند.[3] حضرت فرمود: جبرئیل و میکائیل، دو فرشته مقرب درگاه الهی هستند و هرگز گناهی نکرده و در طاعت محض خداوند هستند، ولی شیخین بیشتر عمرشان را در شرک و بت‌پرستی سپری کرده‌اند، لذا محال است خدا آن دو را به جبرئیل و میکائیل تشبیه کند.
یحیی بن اکثم گفت: روایت شده ابوبکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند.[4] حضرت فرمود: بهشتیان همگی جوان هستند و پیر در میان آنان یافت نمی‌شود، تا این‌که ابوبکر و عمر سرور آنان باشند، این روایت را بنی امیه در مقابل حدیثی از پیامبر درباره حسن و حسین ساخته‌اند که فرموده حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند.[5]
یحیی بن اکثم گفت: روایت شده که عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است.[6] حضرت فرمود در بهشت فرشتگان مقرب خدا، آدم، محمد و همه‌ی انبیاء و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت با نور این‌ها روشن نمی‌شود، ولی با نور عمر روشن می‌گردد؟
یحیی بن اکثم گفت: روایت شده که «سکینه» به زبان عمر سخن می‌گوید[7] (سکینه یعنی هر چه عمر می‌گوید از جانب ملک و فرشته می‌گوید)، حضرت فرمود: من منکر فضیلت عمر نیستم، ولی ابوبکر با آن‌که از عمر افضل است، بالای منبر می‌گفت: من شیطانی دارم که مرا منحرف می‌کند، هرگاه دیدید از راه راست منحرف شدم، مرا به راه راست بازگردانید.[8]
یحیی بن اکثم گفت: روایت شده که پیامبر فرمود: اگر من به پیامبری مبعوث نمی‌شدم، حتماً عمر مبعوث می‌شد.[9] حضرت فرمود: قرآن از این حدیث راست‌تر است، چرا که خداوند در آیه 7 سوره احزاب می‌فرماید: «به خاطر بیاور، هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم و از تو و از نوح و...» پس خداوند از پیامبران پیمان گرفته، در این صورت چگونه ممکن است پیمان خود را بشکند؟ هیچ یک از پیامبران الهی، به قدر یک چشم به هم زدن به خدا شرک نورزیده‌اند. چگونه خدا کسی را به پیامبری مبعوث می‌کند که بیشتر عمر خود را با شرک به خدا سپری کرد؟ و نیز پیامبر فرمود: در حالی‌که آدم بین روح و جسدش بود من پیامبر بودم.
یحیی بن اکثم گفت: روایت شده، پیامبر فرمود هیچ‌گاه وحی از من قطع نشد، مگر آن‌که گمان بردم به خاندان خطاب -پدر عمر- نازل شد،[10] حضرت فرمود: امکان ندارد پیامبر در نبوّت خود شک کند، خداوند در آیه ئ75 سوره حج می‌فرماید: خدا از فرشتگان و هم‌چنین از انسان‌ها رسولانی برمی‌گزیند.
یحیی بن اکثم گفت: روایت شده که اگر عذاب نازل می‌شد، کسی جز عمر از آن نجات نمی‌یافت.[11] حضرت فرمود: خدا به پیامبرش در آیه 33 انفال فرمود: «تا زمانی که تو در میان آنان هستی خداوند آنان را عذاب نمی‌کند.» بدین ترتیب تا زمانی که پیامبر در میان مردم است و تا زمانی که مسلمانان استغفار می‌کنند، خداوند آنان را عذاب نمی‌کند.

پی‌نوشت:

[1]. «و روی انّ المامون بعد ما زوّج ابنته ام الفضل اباجعفر(ع) کان فی مجلس و عنده ابوجعفر و یحیی بن اکثم فقال له یحیی بن اکثم ما تقول یا بن رسول الله فی الخبر الذی روی انّه جبرئیل علی رسول الله و قال یا محمد انّ الله عزوجل یقرئک السلام و یقول لک سل ابابکر هل هو عنّی راضی فانّه عنه راض؟...» احتجاج، مرحوم طبرسی، دار النعمان للطباعه و النشر، نجف، عراق، ج2، ص246.
بحارالانوار، علامه مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج50 ص80.
[2]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج11 ص38.
[3]. کنزالعمال، متقی هندی، ج13، ص14. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. الغدیر، علامه امینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ایران، ج5 ص322. «ذهبی»، «يحيی بن عنبسه»، راوی این حدیث را جاعل حديث و دغل‌كار و دروغ‌گو می‌‎داند و او را معلوم الحال شمرده و احاديثش را مردود معرفی می‌‎كند.
کنزالعمال، متقی هندی، ج11، ص563. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. شرح مسلم، نووی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج16 ص41 حدیث1392.
[6]. مجمع الزوائد، هیثمی، دار الکتب العلمیه ، بیروت، لبنان، باب 19 مناقب عمر، ج9 ص74 14461.
کنزالعمال، متقی هندی، ج11، ص577. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص65، باب2، حدیث14428.
کنزالعمال، متقی هندی، ج11، ص580. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. اسد الغابه، ابن اثیر، دار ابن حزم، بیروت، لبنان، ج4، ص295.
[9]. تخریج احادیث مجموعه فتاوی، ابن تیمیه، دار ابن حزم، بیروت، لبنان، ج4 ص404.
کنزالعمال، متقی هندی، ج11، ص578. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[10]. کنزالعمال، متقی هندی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج11 ص578.
[11]. تاریخ طبری، طبری، دار ابن حزم، بیروت، لبنان، ج6 ص287 شماره16307.

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

ممنون از مطلب شما بهتر نیست بجای کتب حاوی داستان ،روایت کنندگان و تعدادشان بیان شود . اگر روایتی از امام محمد تقی علیه السلام در کتاب طبری بیان شده در کنار مطلب روات حدیث و تعداد آنرا بیابید و بنویسید. سندیت به تواتر است نه به خوشامد این روایت یک راوی دارد و 100 سال قبل از طبری محدث شده و به علت قلت راوی و یا اعتبارش ،مقبول نیست

محتوا به قدری شیرین و عقلانی است که بدون بررسی تواتر میتوان به مقبول بودن آن پی برد

سلام این قسمت یعنی چی!؟!؟! «یحیی بن اکثم گفت: روایت شده، پیامبر فرمود هیچ‌گاه وحی از من قطع نشد، مگر آن‌که گمان بردم به خاندان خطاب -پدر عمر- نازل شد»

سلام- یعنی این که: «پیامبر در نبوّت خود شک کند و یا شک داشته باشد...» همانطور که امام جواد(ع) بیان فرمودند در جواب یحیی بن اکثم و ذیل آیه شریفه

چه حرفای خنده داری از ابن اکثم و چه دلایل منطقی از امام جواد(ع)

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.