اقتدا به خشونت‌طلبی یا تعصب در تکریم علی‌محمد باب!

  • 1397/07/25 - 10:00
پیشوایان بهائیت آموزه‌ی ترک تعصبات را یکی از تعالیم بدیع خود برمی‌شمارند. اما جالب است بدانیم بر خلاف این آموزه‌ی خود، متعصبانه از مسلک خشونت‌طلب علی‌محمد شیرازی دفاع می‌کنند و در عین حال مسلک خود را صلح‌طلب می‌دانند. اما به راستی چگونه می‌توان صلح‌طلب بود و متعصبانه از احکام خشونت‌طلبی دیگران دفاع کرد؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یک پژوهشگر در زمینه‌ی بهائیت با مبلّغی بهائی، به بررسی حقیقتِ تعصب‌ستیزی بهائیت و تناقض آن با خشونت‌طلبی و صلح‌جویی در این فرقه پرداختند:
پژوهشگر: شما چرا بر خلاف شعارهایتان تعصب کور در پیروی از بهائیت دارید؟!
مبلّغ بهائی: خیر چنین نیست؛ آموزه‌ی ترک تعصبات یکی از تعالیم ابداعی پیشوایان ما هست.[1]
پژوهشگر: اگر تعصب ندارید پس چرا از جناب علی‌محمد شیرازی و مسلکش به نیکی یاد می‌کنید؛ تا جایی که پیامبرخوانده‌ی شما در خصوص کتاب و احکام او می‌نویسد: «فوالَّذی روحی و ذاتی بيده حرفٌ مِن البَيان لأحبُّ عندی عن كلّ مَن فی السموات و الأرض [2]؛ سوگند به آن‌که روح و ذاتم در دست اوست، یک حرف از بيان (کتاب علی‌محمد شیرازی) نزد من محبوب‌تر است از تمام آنچه در آسمان‌ها و زمين است».
مبلّغ بهائی: مگر پیروی از آیین باب و یا تکریم باورهای ایشان، چه منافاتی با آموزه‌ی ترک تعصب ما دارد؟!
پژوهشگر: اشکالش اینجاست که بهائیت خودش رو آیین صلح‌طلب و جنگ‌ستیز معرفی می‌کند، در حالی که به اعتراف عبدالبهاء، کتاب بیان، حاوی احکام خشونت‌آمیز و جنگ‌طلبانه بوده است: «انصاف باید داد، از جمله احکام بیان (: کتاب علی‌محمد شیرازی) ضرب اعناق اهل آفاق (: زدن گردن تمام مردم زمین) و حرق جمیع کتب و صحف و زبر و اوراق (: سوزاندن تمامی کتاب‌ها و نوشته‌ها) و فتح شرق و غرب و هدم بقاع مرتفعه (: نابودی مزارها بود)».[3]
مبلّغ بهائی: خب همان طور که ملاحظه کردید، در آخر عبارت پیشوای ما بهاءالله گفتند که در آیین بهائی این صفات درّندگی به صفات رحمانی تبدیل شده است.
پژوهشگر: دوست عزیز، این، خودش یک تناقض است، به طور مثال، چطور می‌شود با جنگ مخالف بود و در کنارش گفت که تفکرات هیتلر و یا صهیونیست‌ها نزد من از آسمان و زمین محبوب‌تر است؟!

پی‌نوشت:
[1]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، بی‌تا، ج 3، ص 78.
[2]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار خصوصی، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 5، ص 333.
[3]. عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب، هوفمایم آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 2000 م، ج 4، ص 221.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.