وقتی‌که دم خروس (احمدالحسن) بیرون می‌زند

  • 1397/07/05 - 14:55
یکی از اتباع احمدالحسن اشکال گرفت؛ جناب ادمین الان منظور شما این است که راه شناخت معصوم، سایه نداشتن و مسلط بودن به همه‌ی زبان‌ها و... می‌باشد؟ جواب دادم؛ خیر. یکی‌از راه‌های شناخت حجت عدم تضاد در گفتار، رفتار و عمل شخص مدعی با قرآن و روایات و شریعت است که در این عکس کاملا مشهود است. خصوصا در مورد علم به تمام زبان‌ها که صریح در روایات است.

عکس بالا را در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم و یکی از اتباع احمدالحسن اشکال گرفت؛ جناب ادمین الآن منظور شما این است که راه شناخت معصوم، سایه نداشتن و مسلط بودن به همه‌ی زبان‌ها و... می‌باشد؟ جواب دادم؛ خیر. یکی‌از راه‌های شناخت حجت عدم تضاد در گفتار، رفتار و عمل شخص مدعی با قرآن و روایات و شریعت است که در این عکس کاملا مشهود است. خصوصا در مورد علم به تمام زبان‌ها که صریح در روایات است.

 ایشان گفت: پس اگر کسی قرار شد، نزد طاغوت زمانش برود و به خدا بگوید؛ زبان من قاصر است یک نفر را همراه من بفرست که بهتر ازمن صحبت کند، حجت خدا نیست؟ یا کسی‌که اصلا سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد و دیگری برای او بنویسد و مترجم داشته باشد از نظر شما حجت خدا نیست؟ پیام دادم: قبل از هر چیزی باید بگویم؛ حجت خدا هیچ نقص ظاهری و باطنی ندارد. 
اما در مورد حضرت موسی (علیه‌السلام) منظور فصاحت و بلاغت است که ظاهرا دارا نبوده است؛ البته این عیب به شمار نمی‌آید.
و یا در مورد حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) منظور این نیست که سواد نداشتند بلکه حضرت (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیش هیچ کس درس نخوانده و این غیر از این است که سواد داشته باشند. ثانیا؛ قبلا هم گفته شد روایات متعدد وجود دارد که اهلبیت (علیهم‌السلام) به تمام زبان‌ها علم داشتند. به این روایت توجه کنید:
أبوبصیر گوید: به امام موسی کاظم(علیه‌السلام) گفتم: قربانت، امام به چه نشانه‌ای شناخته می‌شود؟ امام کاظم(علیه‌السلام) در پاسخ فرمود: «به چند خصلت: 1. با چیزى که از پدر درباره او [مانند نصّ بر او و سپردن علم امامت به او] اشاره دارد تا دلیل امامت باشد. 2. هر چه از او پرسند جواب گوید و اگر در برابر او خاموش نشینند او خود آغاز سخن کند. 3. می‌تواند از آینده خبر دهد. 4. با مردم جهان به هر زبانى می‌تواند سخن کند و اهل هر زبانى می‌تواند با او بدون مترجم گفتگو کند. سپس فرمود: اى ابا محمد! من پیش از این‌که تو از جاى خود برخیزى، یک نشانه‌اى به تو می‌نمایم. دیرى نگذشت که مردى از اهل خراسان وارد مجلس شد و آن خراسانى به زبان عربى با آن حضرت سخن گفت ولى امام به فارسى جوابش را داد، آن خراسانى گفت: قربانت، به خدا مانع من از این‌که به زبان فارسى با شما سخن گویم این بود که شما زبان فارسى را خوب ندانید. فرمود: سبحان اللَّه! اگر من نتوانم جواب تو را بگویم، چه فضیلتى بر تو دارم؟ سپس به من فرمود: اى ابا محمد! به راستى سخن هیچ‌کس بر امام نهان نیست و نه گفتار پرنده و جانداران و نه هیچ زنده‌اى که روح دارد، هر که این خصال را ندارد امام نیست.»[1]
گفت: این روایات در خوش‌بینانه‌ترین حالت متشابه هستند چون با نص صرح قرآن مغایرت دارند؛ « وَمَآ أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ[ابراهیم/4] و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا [بتواند به وسیله آن زبان، پیام وحی را به روشنی‌] برای آنان بیان كند.»
پیام دادم: اولا؛ علی رغم میل شما این روایت و روایات دیگر محکم هستند و ظهور در معنای مقصود ما دارند و احتمال دومی وجود ندارد. ثانیاً: در آیه بالا، اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند. یعنی این‌که به زبان قوم فرستاده شده، لزومی ندارد که بگوییم به زبان‌های دیگر آشنایی نداشتند.

پی‌نوشت:

[1]. بحار الانوار، علامه مجلسی، موسسه الوفاء، بیروت، 1403 (ه.ق)، ج48، ص 47.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.