دشمن علی(ع) هم از حالات حضرت گریان می‌شد

  • 1397/05/03 - 14:28
حضرت علی (علیه‌السلام) شخصیتی بی‌نظیر در جهان اسلام است، کسیکه در دامان پیامبر پرورش یافت و در اوج قله‌ی کمال معنویت و و تکامل انسانی جلوه کرد و به شایستگی مقام وصایت و جانشینی پیامبر خاتم را کسب کرد. شخصیتی که همتایی نداشت و از شنیدن حالات ایشان، دشمنانشان هم تحسین و تأیید می‌کردند.

خلاصه مقاله
حضرت علی (علیه‌السلام) یکی از شخصیت‌های بی‌نظیر در جهان اسلام است؛ زمانی که ضرار یکی از یاران ایشان، پس از شهادت آن حضرت بر معاویه وارد شد، معاویه از او خواست که قسمتی از حالات ایشان را برایش توصیف کند. ضرار گفت: خود شاهد بودم، شبی در محراب عبادت، محاسن خود را در دست گرفته و همانند مار گزیده به خود می‌پیچید و گریان بود و می‌گفت: «ای دنیا! از من دور شو! می‌خواهی مرا مشتاق خود کنی؟ هرگز زمانی که تو در من نفوذ کنی، فرا نرسد، هیهات! دور شو. دیگری را فریب ده. من نیازی به تو ندارم و تو را سه طلاقه کرده‌ام که دیگر رجوعی در آن نباشد.» معاویه دشمن سرسخت حضرت به گریه افتاد و گفت: خدای رحمت کند ابوالحسن را، به خدا قسم چنین بود که شرح دادی.

متن مقاله
حضرت علی (علیه‌السلام) یکی از شخصیت‌های بی‌نظیر در جهان اسلام و حتی در دیگر ادیان بزرگ الهی است و برای او نمی‌توان نمونه‌ای را مثال زد که مانند او باشد و یا کسی را مثل او در جمیع جهات، از نظر کمالات والای انسانی و معنوی نام برد. شخصیتی که تمام وجودش محو در ذات اقدس اله و تابع محض و بی‌چون و چرای پیامبر خاتم اسلام بود که در دامن این پیامبر رشد و نمو کرد و با یک درجه پایین‌تر از نبوّت، یعنی شایستگی امامت و وصایت مردم را از آن خود کرد. او با این‌که برگزیده از طرف خداوند بود، چنان در روحیات فردی و کمالات انسانی به اوج رسید که کسی را همتا و هم‌پای او نرسد و دیگران از حالات او در شگفت می‌شدند. فلذا برخی از او تأسی می‌کردند و الگو می‌گرفتند و برخی دیگر به ذکر آن حالات می‌پرداختند که یا به شور و شعف می‌افتادند و یا محزون و گریان می‌شدند.
مثلاً از باب نمونه به این قضیه تاریخی استناد کرد که:
زمانی که ضرار بن حمزه و یا به قولی دیگر -ضرار بن ضمره ضبائی- از یاران حضرت علی (علیه‌السلام) پس از شهادت آن حضرت بر معاویه وارد شد، معاویه از او درخواست کرد که قسمتی از حالات این امام همام را برایش توصیف و بیان کند. ضرار نخست از معاویه خواست که از این درخواست صرف‌نظر کند، ولی معاویه نپذیرفت و اصرار فراوان کرد تا این‌که این یار باوفای حضرت قسمتی از سخن امام (علیه‌السلام) را این‌گونه نقل کرد که: والله شهادت می‌دهم و خود شاهد بودم و در بعض مواقف همراه او بودم و شب پرده‌های تاریک خود را آویخته بود، او را دیدم در حالی‌که در محراب عبادت ایستاد، و محاسن خود را در دست گرفته و همانند مار گزیده به خود می‌پیچید و محزون و گریان بود و می‌گفت: «یا دنیا، یا دنیا الیک عنّی، ابی تعرّضت ام الیّ تشوّقت؟ ...[1] ای دنیا! ای دنیا! از من دور شو! خود را به من عرضه می‌کنی؟ یا می‌خواهی مرا مشتاق خود کنی؟ هرگز آن زمان تو در من نفوذ کنی، فرا نرسد، هیهات! دور شو. دیگری را فریب ده. من نیازی به تو ندارم و تو را سه طلاقه کرده‌ام که دیگر رجوعی در آن نباشد. زندگی تو کوتاه و ارزش تو بی‌‌مقدار و آرزوی تو پست و ناچیز است. آه از کمی زاد و توشه و دوری راه و عظمت مقصد.»
در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید در توضیح مطالب یاد شده، قبل از ذکر کلام امام علی (علیه‌السلام) ضرار از حالات اخلاقی و انسانی حضرت و بی‌اعتنایی ایشان به دنیا و تشریفات زندگانی دنیایی و پاسخ‌گویی به سؤال‌ها و خواسته‌های مراجعین و انعطاف‌پذیری آن حضرت در مقابل باطل و مقام علمی او و... مطالبی را نقل می‌کند[2]
و در نهایت وقتی گفته‌های ضرار به پایان رسید، معاویه دشمن سر سخت حضرت به گریه افتاد و گفت: «رحم الله اباالحسن، کان والله کذلک، فکیف حزنک علیه یا ضرار؟ قال: حزن من ذبح ولدها و هو فی حجرها.[3] خدای رحمت کند ابوالحسن (امیرالمؤمنین) را، به خدا قسم چنین بود که شرح دادی. اکنون ای ضرار بگو بدانم غم و اندوه تو در حق علی (علیه‌السلام) چگونه است؟ ضرار گفت: هم‌چون مادری که بچه‌اش را در دامنش سر بریده باشند.»

پی‌نوشت:

[1]. نهج البلاغه، سید رضی، موسسه دار الهجره، قم، ایران، بخش سوم کلام77.
[2]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبه آیه الله نجفی مرعشی، قم، ایران، ج18 ص224-226.
[3]. مروج الذهب، مسعودی، موسسه دار الهجره، قم، ایران، ج3 ص433.
الاستیعاب، ابن عبد البرّ، دار الجیل، بیروت، لبنان، ج8 ص167.
ربیع الابرار، زمخشری، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ج1 ص97و

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.