اگر یک ویژگی حضرت علی برای آل خطاب بود کفایتشان می‌کرد

  • 1397/04/10 - 13:05
خاندان اهل بیت پیامبر، خصوصاً حضرت علی (علیه‌السلام) چنان فضیلت و ویژگی منحصر به فردی دارد که احدی از مسلمانان و حتی صحابه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به آن نرسند. این ویژگیهای خاص در روایات فراوانی از رسول خدا در وصف این حضرت بیان شده و خداوند آیاتی را در قرآن در شأن ایشان نازل فرموده است.

خلاصه مقاله
خاندان اهل بیت پیامبر، خصوصاً حضرت علی (علیه‌السلام) چنان فضیلت و ویژگی منحصر به فردی دارد که احدی از مسلمانان و حتی صحابه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به آن نرسند. این ویژگی‌های خاص در قرآن و روایات فراوانی از رسول خدا در وصف این حضرت بیان شده و خداوند در قرآن آن را نازل کرده است، و همگان از داشتن به این خصوصیات غبطه می‌خورند، از جمله سخن عمر بن خطاب که گفت: از بدگویی درباره‌ی حضرت علی بپرهیزید، چون من از پیامبر درباره‌ی او ویژگی‌هایی را می‌دانم، که اگر یکی از آن‌ها در آل خطاب بود، برای من دوست داشتنی‌تر از تمام دنیا بود.

متن مقاله
در سرتاسر کتب تاریخی و روایی و تفسیری شیعه و اهل سنت، فضائل و ویژگی‌هایی از ناحیه خداوند و پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، برای حضرت علی (علیه‌السلام) بیان شده است که احدی را به آن نرسد. خصوصیاتی که در قرآن و روایات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای حضرتش آمده، قابل شمارش نیست و مسلمانان به‌ویژه صحابه، به آن ویژگی‌ها غبطه می‌خورند، که چرا شامل ایشان نشده و این میسّر نیست، مگر این‌که صاحب این امتیاز و ویژگی‌ها، فردی باید باشد که از هر لحاظ نسبت به دیگران برتری داشته باشد و این شخص جز حضرت علی (علیه‌السلام) نمی‌تواند کس دیگری باشد، چرا که او از دوران طفولیت در دامن پر مهر پیامبری پرورش یافت که تالی تلو حضرتش قرار گرفت و هم‌چون فرزندی که به دنبال مادرش باشد، از پیامبر جدا نگشت و از خرمن کمالات والای انسانی و رشد و تکامل معنوی پیامبر خاتم کسب فیض کند و بعد از پیامبر اسلام، یگانه دوران در تمام اعصار گردد.
شاعر ترک زبان ایران، استاد شهریار چه زیبا در وصفش می‌سراید که:
نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت             متحیّرم چه نامم، شه ملک لافتی را
در هر حال ذکر فضائل و ویژگی‌های منحصر به فرد از زبان کسانی‌که خود مدعی خلافت بودند و بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حق اهل بیت ایشان بنا به نقل بزرگان اهل سنت ظلم و تعدّی روا داشته‌اند، کمی قابل تأمّل است. اما چه می‌توان گفت که حال روز دنیا از زمان خلقت آدم، تا روز قیامت همین خواهد بود.
عالم بزرگ اهل سنت متقی هندی با ذکر سند از مأمون عباسی از پدرش هارون الرشید و او از مهدی عباسی و او از منصور دوانیقی و او از پدرش محمد و او از پدرش عبدالله بن عباس نقل کرده که گفت: شنیدم عمر بن خطاب می‏‌گفت: از بدگویی درباره‌ی حضرت علی بپرهیزید، چون من از پیامبر درباره‌ی او ویژگی‌هایی را می‌دانم، که اگر یکی از آن‌ها در آل خطاب بود، برای من دوست داشتنی‌تر از تمام دنیا بود. من و ابوبکر و ابوعبیده به همراه چند نفر از اصحاب دیگر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به درب خانه‌ی ام سلمه رفتیم، در حالی‌که علی (علیه‎السلام) کنار درب ایستاده بود. پس گفتیم می‌خواهیم به خدمت پیامبر برسیم، علی (علیه‎السلام) گفت هم اکنون پیامبر از خانه‌اش بیرون می‌آید، که بیرون آمد و ما از دیدن او خوشحال شدیم. آن‌گاه در حالی‌که تکیه به علی بن ابی‌طالب کرد، با دست به شانه‌ی او زد و فرمود: «انّک مخاصم تخاصم، انت اول المومنین ایماناً، و أعلمهم بأیام الله، و أوفاهم بعهدی، و أقسم بالسّویه، و أرأفهم بالرعیّه، و أعظمهم رزّیه، و انت عاضدی و غاسلی و دافنی، و المتقدم الی کلّ شده و کریمه...[1] همانا تو -یا علی- با دشمن دست به گریبان شوی و دشمن به رویارویی تو برخیزد، در حالی‌که تو نخستین مومنی باشی که ایمان آورده و آگاه‌ترین مومنان به رخدادهای جهان و وفادارترین مومنان نسبت به زیردستان و بزرگ‌ترین مومنان در ابتلاء به مصائب و گرفتاری‌ها، و تو -ای علی- بازوی کمک کار من و غسل دهنده و کفن کننده‌ی من و پیشرو و دست به گریبان با هرگونه سختی و امر ناخوشایندی باشی، هرگز پس از من به کفر گرایش پیدا نکنی و تو در قیامت جلودار من، با پرچم حمد باشی و بیگانگان را از حوض کوثر برانی.»
این حدیث را بزرگان اهل سنت مانند اسکافی،[2] ابن عساکر،[3] ابن ابی الحدید،[4] خوارزمی،[5] طبری،[6] تسری حنفی،[7] و دیگران با کمی اختلاف در متن و اضافات آن در کتب خود نقل کرده‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. کنزالعمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج13 ص17 شماره36378.
[2]. نقض العثمانیه جاحظ، اسکافی، کتابخانه عمومی آیه الله نجفی مرعشی، قم، ایران، (1383ش)، ص292.
[3]. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، موسسه المحمودی، بیروت، لبنان، بخش امام علی(ع)، ج1 ص132-133.
[4]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبه آیه الله نجفی مرعشی، قم، ایران، ج13 ص230.
[5]. مناقب، خوارزمی، مطبعه الحیدریه، نجف، عراق، فصل5 ص19.
[6]. ریاض النضره، طبری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج2 ص18.
[7]. ارجح المطالب، تسری حنفی، نشر حق برادرز، لاهور، پاکستان، ص518.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.