زنده شدن اصحاب کهف

  • 1397/02/09 - 15:34
یکی از شبهاتی که برخی به آن دامن می‌زنند و در فضای مجازی، به آن می‌پردازند موضوع «رجعت» است. این شبهه حتی در معتبرترین کتاب‌های خود همچون «صحیح مسلم» از قرن‌ها پیش ریشه داشته؛ تا جایی که حتی اگر یک راوی هر چند هم موثق باشد، اما چون قائل به اعتقاد شیعه در موضوع «رجعت» بوده، علمای جرح و تعدیل آنان او را به همین دلیل تضعیف می‌کردند

خلاصه مقاله
یکی از شبهات مطرح علیه شیعه، موضوع «رجعت» است. این شبهه حتی در معتبرترین کتاب‌های اهل سنت، هم‌چون کتاب موسوم به «صحیح مسلم» از قرن‌ها پیش ریشه داشته است؛ تا جایی که حتی اگر یک راوی هر چند هم موثق باشد، اما چون قائل به اعتقاد شیعه در موضوع «رجعت» بوده، علمای جرح و تعدیل آنان او را به همین دلیل از کار می‌انداختند و تضعیف می‌کردند: ابوغسّان گوید: «از جریر شنیدم که گفت: با جابر بن یزید جعفی ملاقات کردم، ولی چون او به «رجعت» ایمان دارد، روایتی از او نقل نمی‌کنم.» این در حالی است که همو درباره جابر بن یزید جعفی به صراحت می‌گوید: «از جابر شنیدم که گفت: هفتاد هزار حدیث نزد من است که همه آن‌ها را جعفر بن محمد‌الصادق (علیه السّلام) از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل کرده است.» که در پاسخ باید گفت یکی از دلایل صحت و امکان رجعت، زنده شدن اصحاب کهف، پس از 300 سال است که خداوند در سوره کهف به آن تصریح می‌کند.

متن مقاله
یکی از شبهاتی که برخی بسیار به آن دامن می‌زنند و در فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای، به آن می‌پردازند موضوع «رجعت» است. این شبهه حتی در معتبرترین کتاب‌های خود هم‌چون کتاب موسوم به «صحیح مسلم» از قرن‌ها پیش ریشه داشته است؛ تا جایی که حتی اگر یک راوی هر چند هم موثق باشد، اما چون قائل به اعتقاد شیعه در موضوع «رجعت» بوده، علمای جرح و تعدیل آنان او را به همین دلیل از کار می‌انداختند و تضعیف می‌کردند: ابوغسّان گوید: «از جریر شنیدم که گفت: با جابر بن یزید جعفی ملاقات کردم، ولی چون او به «رجعت» ایمان دارد روایتی از او نقل نمی‌کنم.»[1] این در حالی است که همو درباره جابر بن یزید جعفی به صراحت می‌گوید: «از جابر شنیدم که گفت: هفتاد هزار حدیث نزد من است که همه آن‌ها را جعفر بن محمد‌الصادق (علیه السّلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است.»[2]

که در پاسخ می‌گوییم یکی از دلایل صحت و امکان رجعت، زنده شدن اصحاب کهف، پس از 300 سال است که خداوند در سوره کهف به آن تصریح می‌کند: «وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ.[کهف/18] گمان می‌بری که آنان بیدارید، در حالی‌که آنان آرمیده‌اند.» «وَ کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ لِيَتَسائَلُوا بَيْنَهُمْ.[کهف/19] این چنین آنان را برانگیختم تا میان خود گفتگو کنند.» «وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَيْبَ فيها.[کهف/21] این چنین، دیگران را بر آنان دلالت نمودیم تا بدانند وعده خداوند، درباره رستاخیز، حق است و هنگامه قیامت هر آینه آمدنی است و جای شک در آن نیست.» «وَ لَبِثُوا في‏ کَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً.[کهف/25] آنان در غارشان سیصد سال درنگ نمودند و نه سال بر آن افزودن.»

هم‌چنین در قرآن کریم از داستان یکی از پیامبران خود، ماجرایی نقل می‌کند که می‌توان از آن، مشابه «رجعت» را برداشت نمود: «أَوْ کَالَّذي مَرَّ عَلي‏ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلي‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّي يُحْيي‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلي‏ طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلي‏ حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَي الْعِظامِ کَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلي‏ کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ.[بقره/259] یا همانند کسی‌که از کنار یک روستای ویران شده عبور کرد، در حالی‌که سقف‌های آن فروریخته بود و مردم آن مرده و استخوان‌ها پوسیده و پراکنده شده بود با خود گفت: چگونه خدا این‌ها را پس از مرگ زنده می‌کند؟ در این هنگام، خدا او را یکصدسال میراند، سپس برانگیخت  به او گفت: چه قد درنگ کردی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از روز، به او گفت: نه بلکه یکصدسال درنگ کردی. پس نگاه کن به خوردنی و آشامیدنی خود که همراه داشتی، هیچ‌گونه فرسودگی در آن رخ نداده؛ ولی به الاغ خود نگاه کن که چگونه فرسوده و از هم گسیخته شده... که ما تو را، ـ زنده شدن تو پس از یکصدسال مردن را ـ نشانه‌ای برای مردم قرار دهیم. اکنون به استخوان‌های پوسیده و از هم گسیخته الاغ خود نگاه کن تا چگونه آن‌ها را فرآورده استوار می‌سازیم، سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم. پس هنگامی‌که این حقایق بر او آشکار گردید، گفت: هرآینه می‌دانم خداوند بر همه کاری توانایی دارد.»

پی‌نوشت:

[1]. «حدّثنا أبوغسّان محمّد بن عمرو الرّازیّ سمعت جریرا یقول لقیت جابر بن یزید الجعفیّ... .» صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 1، ص 20.
[2]. «سمعت جابرا یقول عندی سبعون ألف حدیث عن أبی جعفر عن النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) کلّها.» صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 1، ص 15.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.