چشم چرانی و رشوه، منافی عدالت

  • 1404/09/01 - 15:48
می‌دانیم که هیچ انسانی به غیر از ائمه اطهار، مصون از خطا و اشتباه نیست. همه انسانها احتمال ارتکاب گناه در آنها وجود دارد؛ اما نمی‌دانیم چرا برادران اهل سنت، اصرار بر عادل بودن صحابه دارند، درحالی که تاریخ به وفور از خطاها و گناهان آنها پرده برداشته است! با مشاهده تاریخ، به خوبی می‌بینیم که فرضیه عدالت صحابه، سخن پوچ و بیهوده‌ای است!
عدالت صحابه

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دیدگاه اکثریت اهل سنت این است که همه صحابه پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله عادل و اهل بهشتند و از این رو، نباید هیچ‌یک از آن‌ها را مورد انتقاد قرار داد. آنان صحابی را افرادی می‌دانند که با پیامبراسلام ملاقات کرده و به او ایمان داشته و مسلمان بوده‌اند و معتقدند که آن‌ها عادل هستند و مرتکب گناه نمی‌شوند.

اهل سنت برای اثبات نظریه خود، به آیاتی از قرآن استناد می‌کنند؛ مثلاً در سوره توبه آمده است: «والسابقون الأَوَلون من المُهَاجِر‌ین و الأنصارِ و الَّذینَ اتَّبعُوهُم بإِحسان رَ‌ضِی الله عنهُم و رَ‌ضُوا عَنه.[توبه/100] و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار، و كسانی‌كه با نیكوكاری از آنان پیروی كردند، خدا از ایشان خشنود و آنان نیز از او خشنودند.»

این نظریه به راحتی قابل خدشه است؛ با استناد به آیات قرآن و شواهد تاریخی، می‌توان این نظریه واهی را ابطال کرد؛ مثلاً وقتی به آیات 74 تا 77 سوره توبه می‌نگریم، می‌بینیم که خداوند چگونه برخی از صحابه را مذمت کرده است، و جالب‌تر این‌که محمد بن عبدالوهاب در اعترافی قابل تأمل می‌گوید: افرادی که مورد خطاب این آیه هستند، همان کسانی هستند که در کنار پیامبر جهاد کرده و نماز می‌خواندند. او در کتاب کشف الشبهات می‌نویسد: «الذين قال الله فيهم (يحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا كلمة الكفر وكفروا بعد إسلامهم). أما سمعت الله كفرهم بكلمة مع كونهم في زمن رسول الله و يجاهدون معه و يصلون و يزكون و يحجون و يوحدون.[1] افرادی بودند که خداوند درباره آن‌ها فرمود: (یحلفون بالله ...) آیا نشنیدی که خداوند این‌ها را تکفیر کرده است. با این‌که این‌ها در زمان پیغمبر بودند، با پیامبر جهاد کردند، نماز خواندند، تهجد و تزکیه داشتند و حج انجام می‌دادند و خدای واحد را می‌پرستیدند.»
این آیه فقط یک آیه از آیاتی است که در مذمت برخی صحابه نازل شده است و ما به همین مقدار اکتفا می‌کنیم.

اما شواهد تاریخی بسیاری نیز وجود دارد که با خواندن آن‌ها، به راحتی می‌توان گفت که نظریه عدالت صحابه، یک نظریه ساختگی است و هیچ زمینه دینی و اعتقادی ندارد؛ زیرا در برخی از حوادثِ نقل شده، به فسق و گناه علنی صحابه اشاره شده است که در این نوشتار، تنها به دو مورد آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1) چشم چرانی
در منابع معتبر حدیثی اهل‌سنت روایتی نقل شده است که نشان می‌دهد برخی از صحابه، چشم‌چران بوده و به نوامیس دیگران نظر داشتند، آن هم نه در وقت معمول، بلکه در هنگام نماز و سخن گفتن با خداوند.
ابن‌عباس می‌گوید: «کانت امرأة تصلي خلف رسول الله حسناء من أحسن النساء فکان بعض القوم يتقدم حتى يکون في الصف الأول لئلا يراها و يستأخر بعضهم حتى يکون في الصف المؤخر فإذا رکع نظر من تحت إبطيه. فأنزل الله (ولقد علمنا المستقدمين منکم و لقد علمنا المستأخرين[حجر/24]).[2] زنی زيبا از زيبارويان، پشت پيامبر نماز می‌خواند. برخی نمازگزاران، در صف اول نماز می‌ايستادند تا مبادا او را ببينند و برخی ديگر نيز در صف آخر می‌ايستادند تا وقتی رکوع می‌روند از زير بغل به او نگاه نمايند. پس خداوند آيه (و لقد علمنا المستقدمين منکم و لقد علمنا المستأخرين) را نازل فرمود.»
این روایت از روایات صحیح نزد اهل‌سنت است. البانی در مورد سند روايت، بعد از بیان مصادر روایت، گفته است که این حدیث صحیح است.[3]
هم‌چنین حاکم نیشابوری، اين روايت را در کتاب المستدرک علی الصحيحين آورده است و ذیل آن گفته است: «هذا حديث صحيح الاسناد و لم يخرجاه.[4] اسناد اين روايت صحيح است و شيخين (بخاری و مسلم) آن را بيان نکرده‌اند.»

2) دادن رشوه
يکی از صحابه‌ معروف كه از نورچشمی‌های خلفای اهل ‎سنت نيز بوده، مغيرة بن شعبه است. او کسی بود که در به خلافت رسيدن ابوبکر بسيار تلاش کرد. اين صحابی عادل! بنا بر نقل تاریخ، يکی از کسانی بود که در قضيه هجوم به خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، نقش بسزايی داشت؛ همین یک مورد، برای اثبات فسق او کافی است، اما در منابع اهل سنت آمده است که او اولين کسی بود که در اسلام رشوه داده است.
ابن‌اثیر نقل می‌کند: «اول من رشا فی الاسلام المغيرة بن شعبه رشا يرفا حاجب عمر.[5] اولين کسی‌که در اسلام رشوه داد، همانا مغيرة بن شعبه بوده است که به يرفا (دربان خانه عمر) رشوه داد.»

ابوعروبه صاحب کتاب الاوائل می‌گوید: «وقتی عمر بن خطاب ترور شد، مردم زيادی در پشت در خانه او بودند و کسی نمی‌توانست وارد خانه شود. مغيرة بن شعبه به دربان گفت: داخل خانه برو و آن‌چه را که من می‌گويم بگو تا به تو 5 درهم بدهم. دربان گفت: چه بگویم؟ مغيره گفت: داخل شو و بگو: مردم پشت در خانه ازدحام کرده‌اند و مغيره را هل می‌دادند و من نگذاشتم مغيره وارد شود و مردم بر او فشار می‌آورند؛ ... می‌ترسم که او به‌خاطر ازدحام زياد و هل دادن مردم، کشته شود. وقتی حاجب نزد عمر بن خطاب رفت و سخنان مغيره را بيان نمود، عمر گفت: او را وارد کنيد. اين اولين رشوه‌ای بود که در اسلام داده شد.»[6]
ابن‌حجر می‌گوید شخص مغیره، به این کارش اعتراف کرده است. او در کتاب الاصابه ذيل ترجمه مغيرة بن شعبه چنين می‌گويد: «قال المغيرة أنا أول من رشا فی الإسلام.[7] مغيره می‌گويد: من اولين کسی در اسلام هستم که رشوه دادم.»

به خاطر مجال مقاله، به نقل همین دو مورد اکتفاء می‌کنیم و به موارد دیگری هم‌چون ماجرای افک و تهمت به همسر رسول خدا و زنای با همسر یکی از صحابه و جنگ‌هایی که علیه حضرت علی علیه‌السلام راه انداخته شد، اشاره نمی‌کنیم.
حال چگونه می‌توان باور کرد، صحابه‌ای که در محضر خدا و در خانه خداوند، چنین معصیت بزرگی را انجام می‌دهند، عادل و مورد رضایت خداوند باشند؟!
چگونه می‌توان گفت، مغیرة بن شعبه با تمام جنایات و فسوقی که انجام داده، صحابه عادلی است؟! عملکرد اين صحابی عادل اهل سنت را می‌توان در کنار اين سخن پيامبر اکرم صلی‌الله‌عليه‌وآله گذاشت که می‌فرمايد: «لعن الله الراشی المرتشی.[8] خداوند رشوه دهنده و رشوه گيرنده را لعنت کند.»
با این اوصاف، آيا می‌شود به چنین افرادی اقتدا کرد و آنان را عادل خواند؟ والله العالم!

پی‌نوشت:
[1]. كشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب، وزارة الشؤون الإسلامية والأوقاف والدعوة والإرشاد، ص42.
[2]. مسند احمد، احمد بن حنبل، مؤسسة الرساله، ج5، ص5. «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: " كَانَتِ امْرَأَةٌ حَسْنَاءُ تُصَلِّي خَلْفَ رَسُولِ اللهِ ...»
[3]. السلسلة الاحادیث الصحیحة، البانی، مکتبة المعارف، ریاض: ج5، ص608.
[4]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، ج2، ص384.
[5]. اسد الغابه، ابن‌اثیر، دارالفکر، ج4، ص472.
[6]. كتاب الاوائل، ابوعروبه، دارابن‌حزم، ص169. «لما أصيب عمر بن الخطاب كثر الناس عند بابه فلم يستطع أحد أن يدخل. فقال المغيرة بن شعبة للبواب: أدخل فقل له ما أقول لك و لك خمسة دراهم. فقال: ما أقول؟ ...»
[7]. الإصابة فی تمييز الصحابة، ابن‌حجر، دارالکتب العلمیه، ج6، ص157.
[8]. مسند احمد، احمد بن حنبل، مؤسسة الرساله، ج11، ص392.
المصنف، ابن ابی‌شیبه، مکتبة الرشد، ج4، ص444، 445 و 457.
صحیح ابن حبان، ابن حبان، مؤسسة الرساله، ج11، ص468.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.