تجلی؛ توجیه ادعای خدایی بهاء!

  • 1397/02/01 - 22:36
پیامبرخوانده‌ی بهائیت، در موارد بسیاری ادعای خدایی و حتی خداآفرینی داشته است. از این‌رو مبلّغان بهائی برای توجیه این انحرافات پیامبرخوانده‌ی خود، تجلّی ذات خدا را بهترین راه برای توجیه انحرافات او یافتند. این در حالیست که ذات الهی محیط و بی‌نهایت و کُنه او درک نشدنی است؛ لذا چگونه مخلوقی محدود می‌تواند خود را مظهر "ذات" خدا بخواند!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مدعی پیامبری بهائیت، در موارد بسیاری ادعای خدایی و حتی خداآفرینی داشته است.[1] از این‌رو مبلّغان بهائی برای توجیه این انحرافات پیامبرخوانده‌ی خود، تجلّی را بهترین راه برای توجیه انحرافات او یافتند؛ همچنان که می‌خوانیم: «می‌توانیم بگوییم در جمله "لا إله إلا أنا" مقصود از ضمیر، مظاهر مقدسه هستند که به این خطاب تکلم می‌فرمایند؛ زیرا حقیقت مظاهر الهی، حقیقت واحده است و لهذا می‌گوید: "لا إله إلا أنا". روح أعظم، قوه تجلّی به جمیع صور را داراست؛ از این جهت ما می‌توانیم بگوییم که مظهر ذات خدا عبارت از خداست و مشاهده مظهر خدا، مشاهده نفس خداست».[2]
اما در پاسخ به این توجیه نویسندگان بهائی می‌گوییم:
اولاً: ذات الهی محیط و بی‌نهایت و کُنه او درک نشدنی است؛ لذا چگونه مخلوق محدودی می‌تواند خود را مظهر "ذات" خدا بخواند! از این‌رو قرآن کریم فرموده است: «... لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ [شوری/11]؛ هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست».
ثانیاً: پیشوایان الهی همواره با غالیان و کسانی که ادعای حلول خدا در اجسام آن‌ها را می‌کردند، برخورد شدیدی کرده و از این‌رو احادیث بسیاری در نفی غلوّ و غالی وجود دارد.[3]
ثالثاً: نویسندگان بهائی برای توجیه غلط‌های پیشوایان خود، با چه سندی پیامبران را متهم به ابراز ادعای "خدایی" می‌کنند، حال آن‌که خدای تعالی صراحتاً در قرآن می‌فرماید: «مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ [آل‌عمران/79]؛ برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگوید: "غیر از خدا، مرا پرستش کنید!" بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهی باشید، آن‌گونه که کتاب خدا را می‌آموختید و درس می‌خواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!)».

پی‌نوشت:
[1]. همچنان که پیامبرخوانده‌ی بهائیت گفته است: «کُلُّ الاُلُوهِ مِن رَشحِ أمرِی تَأَلَّهَت و کُلُّ الرُّبُوبِ مِن طَفحِ حُکمِی تَرَبَّت (معنی:) همه‌ی معبودها از تراوش امر من معبود شده‌اند و تمام پروردگاران، از سرریز حکم من به مقام ربوبیت رسیده‌اند»: عباس افندی، مکاتیب، کردستان العلمیه: 1330 ق، ج 2، ص 255-254.
[2]. احمد حمدی آل‌محمد، دلیل و ارشاد، ترجمه‌ی: عبدالحمید اشراق خاوری، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 126 بدیع، ص 73.
[3]. ر.ک: محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، قم: مکتبه الأعلام الإسلامی، 1404 ق، ج 7، ص 287-282.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.