حقانیت پیشوایان بهائی با توجه به آیه‌ی 51 سوره‌ی عنکبوت

  • 1397/01/28 - 11:27
نویسندگان بهائی با استناد به آیه‌ی از قرآن کریم مدعی شدند که صِرف آوردن کتاب آسمانی، نشان بر حقانیت آورنده‌ی آن است. این در حالیست که از یک‌سو آیات قبل از آیه‌ی مورد استناد بهائیت، سخن از اُمّی بودن پیامبر، به عنوان دلیلی بر معجزه بودن قرآن به میان آمده و از سویی دیگر، صِرف ادعای آسمانی بودن کتاب، نمی‌تواند دلیل مشروعیت کسی شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نویسندگان بهائی با استناد به آیه‌ی از قرآن کریم مدعی شدند که صِرف آوردن کتاب آسمانی، نشان بر حقانیت آورنده‌ی آن است. همچنان که قرآن کریم می‌فرماید: «أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَىٰ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ [عنکبوت/51]؛ آیا برای آنان کافی نیست که این کتاب را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آن‌ها تلاوت می‌شود؟! در این، رحمت و تذکّری است برای کسانی که ایمان می‌آورند». از این‌رو نویسندگان بهائی این‌گونه نتیجه می‌گیرند که چون پیشوایان بهائی نیز نوشته‌جاتی آورده و آن را به خدای سبحان منتسب کرده‌اند، پس حقانیت‌شان را باید پذیرفت.[1]
اما در پاسخ به این ادعای مبلّغان بهائی می‌بایست گفت:
اولاً: صِرف آوردن کتابی و ادعای آسمانی بودن آن، نمی‌تواند دلیل مشروعیت کسی شود. چرا که در کتاب آسمانی قرآن، از امکان اینکه مدعیان دروغینی نظیر باب و بهاء بیایند و نوشته‌جات خود را به خدا منتسب سازند، سخن به میان آمده و این‌گونه مرتکبینِ آن مورد خطاب قرار گرفته‌اند: «فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَکْسِبُونَ [بقره/79]؛ پس وای بر آن‌ها که نوشته‌ای با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: "این، از طرف خداست" تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آن‌ها از آن‌چه با دست خود نوشتند و وای بر آنان از آن‌چه از این راه به دست می‌آورند».
ثانیاً: با مراجعه به آیات قبل از آیه‌ی مورد استناد بهائیت، خواهیم دید که سخن از اُمّی بودن رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)، به عنوان دلیلی بر معجزه بودن قرآن به میان آمده است؛ همچنان که می‌خوانیم: «وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمينِکَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ [عنکبوت/48]؛ تو هرگز پیش از این کتابی نمی خواندی ، و با دست خود چیزی نمی نوشتی ، مبادا کسانی که در صدد ( تکذیب و ) ابطال سخنان تو هستند ، شک و تردید کنند». این در حالیست که بنابه اعتراف اسناد بهائیت نیز پیشوایان بابی و بهائی، درس خوانده و در کلاس حاضر شده‌اند.[2]
ثالثاً: ظاهر این آیات قرآنی، نشان از آن دارد که مخالفان نمی‌توانستند عظمت و اعجاز آن را نفی کنند؛ لذا به قصد تردید، معجزات دیگری از حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) طلب می‌کردند. اما این در حالیست که متون پیشوایان بابی و بهائی، تا جایی دارای اشکالات ادبی و محتوایی و تناقض بودند، که مدعی پیامبری بهائیت، عاجزانه از منتقدین می‌خواهد که کمتر به نوشته‌جاتش ایراد گیرند![3] و یا آن‌جا که بازماندگان حسینعلی نوری، برای آن‌که کمتر به کتاب به ظاهر آسمانی پیشوایشان ایراد شود، اقدام به اصلاح نوشته‌جات به اصطلاح الهی پیامبرخوانده‌ی خود کردند![4]

پی‌نوشت:
[1]. مجله‌ی آهنگ بدیع، شماره: 10، دی‌ماه 1342، صص 367-364.
[2]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: مبلّغین بهائی و انکار اُمیت بهاءالله!
[3]. «یا مَعشَر العُلماء لا تزنوا کِتابَ الله بِما عِندکُم مِنَ القَواعِد و العُلُوم...»: حسینعلی‌نوری، اقدس، بمبئی: چاپ ناصری، 1314 ق، ص 28.
[4]. «بسیاری از الواح نازل شد و همان صورت اولیه من دون مطابقه و مقابله به اطراف رفته لذا حسب الأمر به ملاحظه آن‌که مغرضین را مجال اعتراض نماند مکرر در ساحت اقدس قرائت شد و قواعد قوم در آن اجرا گشت»: حسینعلی نوری، (اقدس) رساله سؤال و جواب، نسخه‌ی الکترونیکی، صص 60-59.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.