سه تفاوت رویکردی اسلام و بهائیت

  • 1397/01/29 - 09:10
وجود و به کارگیری سه اعتقاد بنیادین در اسلام و بالأخص مذهب حقه‌ی شیعه، مانع از سلطه‌ی همه‌جانبه‌ی جهان استعمار بر مسلمانان می‌شود. لذا نظام سلطه‌ی جهانی با هدف گسترش سلطه‌ی خود، درصدد نابودی و محو این آموزه‌ها برآمدند. از این‌رو جریان بهائیت به عنوان مُهره‌ی جهان استعمار، از ابتدا همّت خود را در راه محو این آموزه‌ها گذارده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وجود و به کارگیری سه اعتقاد بنیادین در اسلام و بالأخص مذهب حقه‌ی شیعه، مانع از سلطه‌ی همه‌جانبه‌ی جهان استعمار بر مسلمانان می‌شود. لذا نظام سلطه‌ی جهانی با هدف گسترش سلطه‌ی خود، درصدد نابودی و محو این آموزه‌ها برآمدند. از این‌رو جریان وابسته‌ی بهائیت به عنوان مُهره‌ی جهان استعمار، از ابتدا همّت خود را در راه محو این آموزه‌ها گذارده است. این سه اعتقاد بنیادین عبارتند از:
اول: ظلم‌ستیزی: مسلمانان بر اساس آیات قرآنی و آموزه‌های اسلامی، مکلّف‌اند تا ظلم‌ستیزی را سرلوحه‌ی اعمال خود قرار دهند و هیچ‌گاه بر ظالمان تکیه نکنند.[1] اما مسلک استعماری بهائیت، برای تسلط هرچه بیشتر اربابان خود بر جوامع، دستوری در مقابله با این اصل صادر کرده‌اند؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «... اگر ستم‌کاری دست تطاول بگشاید و مانند گرگ تیزچَنگ هجوم نماید، اَحبای الهی مانند اَغنام (گوسفند) تسلیم شوند. لهذا مقاومت ننمایند بلکه تیغ و شمشیر را به شَهد و شیر مقابله نمایند. زخم به جِگرگاه خورند، دست قاتل را ببوسند و در سَبیل اللهی جانفشانی نمایند. از برای ستم‌کار اِستغفار کنند و  طلب عَفو از پروردگار نمایند».[2]
دوم: عدالت‌طلبی: بر اساس آموزه‌های اسلامی، مسلمانان مأمور به رعایت رفتاری عادلانه بوده و هیچ‌گاه نباید سلطه‌پذیر باشند.[3] این در حالیست که سرکردگان بهائیت، پیروان خود را به سوی سلطه‌پذیری سوق داده و آنان را از مقابله با ستمگران بازداشته‌اند؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «حکم هر دولت و حکومتی، حتی اگر مستبد باشد، واجب‌الاطاعه است؛ نباید با آزادی‌خواهان دم‌ساز شد».[4]
سوم: امر به معروف و نهی از منکر: بدون شک جامعه‌ی اسلامی با عمل همگانی به این واجب الهی، از انحراف و انحطاط و سقوط مصون می‌ماند.[5] این در حالیست که بر اساس آموزه‌های بهائیت: «حق اعتراض و چون و چرا و امر به معروف و نهی از منكر از اشخاص نسبت به اعمال ديگران سلب شده و فقط محافل روحانی یا بيوت عدل حق حاكميت بر نفوس داشته و ناصح و مربی و مراقب اشخاص می‌باشند».[6]
اما از آن‌جا که پیشوایان بهائیت در انجام وظایف خود منزوی ماندند، این‌گونه از مردم عاجزانه طلب نمودند: «بگو ای مردم! اگر به نور ایمان فائز نمی‌شوید (بهائی نمی‌شوید) از طلعت حزب شیعه، خود را خارج نمایید...».[7]

پی‌نوشت:
[1]. «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَي الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ [هود/113]؛ و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می‌شود آتش شما را فرا گیرد و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت و یاری نمی‌شوید».
[2]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، چاپ اول، ج 3، ص 123.
[3]. همچنان که در کتاب آسمانی قرآن آمده است: «... وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً [نساء/141]؛ و هرگز خدا برای کافران راه تسلّطی بر مؤمنان قرار نخواهد داد». «... فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ... [بقره/194]؛ پس هر كس بر شما تعدّى كرد، همان گونه كه بر شما تعدّى كرده، بر او تعدّى كنيد».
[4]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه‌ی حدود و احکام، ص 464؛ مکاتیب عبدالبهاء، ج8، 247-246؛ مجله اخبار امری، 1356، ش 7، ص 272.
[5]. «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ... [توبه/71]؛ مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر می‌کنند».
[6]. احمد یزدانی، نظری اجمالی در دیانت بهائی، بی‌جا: لجنه‌ی ملّی نشریات امری، 1329 ش، چاپ اول، ص 92.
[7]. عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 4، ص 141.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.