فرضیه جذب در پی نهادینه کردن چه اموری در اذهان عمومی است؟

  • 1396/11/04 - 10:37
نظام معرفتی که مروّجين فرضيه جذب معرفی مي‏کنند، انسان را محور هستی دانسته و لذت و اميال او را اصيل‏‌ترين اصل مي‏داند.[5] بنابراين، طبيعی است که در اين تئوری، نظام ارزشي‏ابی فراتر از ميل و طلب انسان تصوير نشود.

1. آمال پروری به جای اقدام محوری

برنامه‏ ريزى، مديريت و حرکت و تلاش، لازمه روندی فعّال و پويا در جهت رسيدن به كامروايى است. كسب روزى، تحصيل، كار و فعاليت اجتماعى، ازدواج و زناشويى، روابط اجتماعى، صله رحم، اجرای وظايف اجتماعى و مسئوليتهاى فردى و گروهى، امورى هستند كه هر كس موظف است با برنامه ‏ريزى دقيق، براى موفقيت در آنها به تلاش و کوشش بپردازد. شاه‏ کليدِ فرضيه جذب، تمرکز و تجسّم مطلوب است، نه مشورت و برنامه‏ ريزی و اقدام عملی. انرژی‌ها نه در ميدان عمل و تلاش که در کنج خلوت و انزوا به کار گرفته می‌شود. خيال‏ پردازی، جايگزين ارتباط منطقی با دنيای خارج‏ شده و عملياتی کردن طرح ها و ايده‏‌ها، جای خود را فقط به تمرکزِ محض بر آمال و آرزوها و اهداف می‌دهد و نوعی رضايتِ خاطرِ وهمی ايجاد کرده و از انگيزه حرکت و تلاش می‌‏کاهد. امام على (ع) در اين‏ باره می‌فرمايند: «آرزوهايتان را دروغ‏گو بدانيد و عمرتان را براى پرداختن به بهترين كارهايتان، غنيمت بشماريد و چُونان صاحبان تشخيص و خِرد [به عملْ] مبادرت كنيد.»[1] و نيز مي‏فرمايد: «کسی که از رؤياها و تخيّلات کمک بگيرد، بيچاره می‌شود.»[2]

2. تبليغ غيرمستقيم ظلم ‏پذيری

طرفداران فرضيه جذب مدعی هستند زندگی بايد با تفكرات مثبت اداره شود، نه تفكرات منفی. به همين جهت توصيه مي‏کنند: «به‏ جای اينكه عليه تروريسم و جنگ اعلام انزجار كنيد، طرفداران صلح باشيد... اگر شما عليه چيزی باشيد و با آن دشمنی نماييد، نفاق و اختلاف در ضمير شما نقش خواهد بست... مقابل هرچه بايستيد، همان چيز مقابل شما خواهد ايستاد.»[3] شعارِ مذکور، خواسته يا ناخواسته در خدمت آمال و نقشه‌‏های متجاوزان و جنگ‏طلبان و نظام سلطه جهانی است و بيش از همه، ايشان از آن سود خواهند برد و به‏ خوبی انسان‌های معنويت‌‏گرا را ظلم پذير نموده و بسترساز تداوم بی‌‏عدالتی موجود خواهد بود. اين ايده كه «بر ضد هيچ‏ چيز جبهه گيری نكنيد»[4] دست تبهكاران را در چپاول و ظلم بازتر نموده و زمينه سلطه جهانی استکبار را فراهم می‌نمايد.

3. نظام سُست اخلاقی

نظام معرفتی که مروّجين فرضيه جذب معرفی مي‏کنند، انسان را محور هستی دانسته و لذت و اميال او را اصيل‏‌ترين اصل مي‏داند.[5] بنابراين، طبيعی است که در اين تئوری، نظام ارزشي‏ابی فراتر از ميل و طلب انسان تصوير نشود. زيرا زماني که آرزوها تمام فکر و قلب انسان را فرا مي‏گيرد، از تمام امور ديگر، مهم‏تر و ارزشمندتر می‌شود و انسان برای دست‏يابی به آن، هر کاری را انجام می‌دهد. به همين دليل است که اميرالمؤمنين علی (ع) مي‏فرمايد: «کسی که آرزوهايش دور و دراز شود، عملش بد و ناشايست مي‏گردد.»[6] مُبلغّانِ فرضیه جذب، خدامحوری را مانع سودجويی نظام سُست معرفتی خود دانسته و مدعی می‌شوند بايد محبت به انسان و عدالت را جانشين خدا نموده و سخن از خدا را کنار گذاشت.[7]

4. فقدان پشتوانه علمی

فرضيه جذب دارای پشتوانه علمی و تجربی نبوده و ملاک سنجش معتبری برای صدق و کذب ادعاها در آن وجود ندارد.[8] در اين فرضيه، علت ناکامي پس از عمل به فرضيه را، با عدم کافی بودن قدرت تجسّم يا احساس مثبت توجيه کرده و هر کس موفق نشود، بدون دليل و برهان به او مي‏گويند: قدرت تجسّم يا احساس مثبت تو کافی نبوده است؛ غافل از اينکه در بسياری موارد تمركز ذهنی مطرح در فرضيه جذب، برای رسيدن به اهداف آن منجر به مشغوليت ذهنی، ناکامی در وصول به مطلوب و صدمه روحی به جوانان شده و برخی از مُروِّجان آن را مجبور به اعتراف به ناکارآمدی اين فرضيه کرده است.

5. بصيرت زدايی

غرق شدن در آرزوها و رؤياها - به نوعی که در مطالب و مثال‌های مبلغانِ فرضيه جذب مطرح مي‏شود ـ انسان را در دنيايی موهوم و دل‏پذير فرو می‌برد که مانع از درک جهان واقعی و رويدادهای آن می‌‏شود.[9] در اين شرايط، شخص مظاهر زندگی دنيوی را بر افکار و احساسات خود حاکم کرده و دنيامداران را در اوج شايستگی و ارزشمندی دانسته و بدين‏ ترتيب، ظلم‌ها و پليدی‌های آنها را ناديده گرفته و چه ‏بسا قدرت و ثروت را نشانه لياقت آنها به شمار ‏آورد.

پی‌نوشت:

[1]. دانش‌نامه ميزان الحكمه، محمد محمدي ري‌شهري، ج 5، ص‏395.
[2]. غررالحکم، حکمت 9208.
[3]. عرفان، وين داير، ص228.
[4]. همان، ص‏233.
[5]. در اين فرضيه، نه‌فقط نظام تشريع، بلکه نظام تکوين هم در خدمت آمال و آرزوهاي انسان و خواسته‌هاي اوست. عبارت «فرمان‌بردارم» و «سرورم»، به‌عنوان زبان حال کائنات، بارها در اين تئوري تکرار مي‏شود و به‌عنوان «قانون هستي» و «قوي‏ترين قانون کائنات» از آن ياد مي‏شود.
[6]. نهج‌البلاغه، حکمت 36 و همچنين در کتاب خصال، ص‏15 از امام صادق% و در تحف العقول از امام کاظم% اين جمله نقل‌شده است.
[7]. فلسفه آفرينش، عبدالله نصري، ص‏358 به نقل از اِريک فِروم يکي از مبلغان فرضيه جذب.
[8]. درحالي‌که آراستگي علمي هر نظريه‌اي، به سنجش پذيري آن است، در فيلم راز، به ‌صراحت چنين عنوان مي‏شود: «هيچ قانون ثابت و مستندي در اين زمينه وجود ندارد كه رسيدن به مطلوب چقدر طول مي‌کشد.» به‌راستي چرا هيچ راهي براي اثبات قطعي و دائمي اين فرضيه وجود ندارد؟
[9]. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: «آرزوها، چشم انسان را کور مي‌کند.» نهج‌البلاغه، حکمت 275.

تنظیم و تدوین