انتشار پیام سال 1382 بیت العدل در هنگامه آشوب‌های 96

  • 1396/11/05 - 14:26
کانال تبلیغی خبری بهائیت در گیرودار آشوب‌های اخیر (دی ماه 96)، به انتشار پیام بیت‌العدل در سال 1382 پرداخت. این پیام حاوی نکاتی است (از جمله: 1. دورویی بهائیت در ماجرای رژیم پهلوی 2. دخالت در سیاست و انگیزه‌دهی به ادامه‌ی آشوب‌ها 3. معرفی پیامبرخوانده‌ی بهائیت به عنوان تنها راه نجات ایران و...) که به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کانال تبلیغی خبری تشکیلات بهائیت در گیر و دار آشوب‌های اخیر (دی ماه 96)، به رصد و انتشار اخبار این آشوب‌ها مشغول شد. یکی از نکاتی که مبلّغان بهائی در هنگامه‌ی این آشوب‌ها بدان اشاره کردند، پیام نهاد تشکیلاتی بیت العدل در سال 1382 می‌باشد؛ همچنان که در گوشه‌ای از این پیام آمده است: « ... در سال 1357 شمسی مردم ایران بساط آن حكومت مستبد را برچیدند و آن را به همراه دعاوی پوچ کاذبش به وادی فراموشی سپردند... حال پس از گذشت قریب بیست و پنج سال باید دید که اکثر مردم ایران به چه سان از تحقّق وعده‌های انقلاب سخن می‌گویند. امروز فریاد نارضایتی و خشم جوانان و اعتراض علیه شیوع فساد، دسیسه‌های سیاسی، سوء رفتار با زنان و سركوب‌کردن اندیشه و اندیشمندان و عدم رعایت حقوق بشر از هر گوشه‌ی ایران به گوش می‌رسد... راه نجات را در آستانه‌ی این بحران، نجل (زاده‌ی) بزرگوار همان سرزمین (پیامبرخوانده‌ی بهائیت است) که امروز جز در موطن مقدّس خویش، در جمیع قارّات عالم مورد تعظیم و تکریم است».[1]
اما انتشار این پیام در این بُرهه‌ی خاص زمانی و مطالعه‌ی آن، نکاتی را به ذهن می‌رساند که لازم است آن‌ها را مرور کنیم.
نکته اول: در حالی نهاد رهبری بهائیت در این پیام، رژیم پهلوی را مستبد و کاذب خطاب می‌کند که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، از هم‌دستان، همراهان و دعاگویان ویژه‌ی آن رژیم مستبد بوده است. اما گویا این تشکیلات فراموش کرده که سرکوب و قتل‌عام مردم به دست رژیم پهلوی را در سال 1342، ستوده و از مردم شریف ایران با تعابیری نظیر جاهل و اراذل و اوباش یاد کرده است.[2] و یا در همراهی با رژیم پهلوی، مردم را از همراهی انقلابیون بازداشته است![3] اما آن‌چه در این بند از پیام روشن است، اینست که تشکیلات بهائی، همچون مار، پوست انداخته و با تغییر شرایط رنگ عوض کرده است.
نکته دوم: بالاترین نهاد رهبری بهائیت، در حالی مخالفت خود را با حکومت اسلامی ایران (ذیل تعابیری نظیر سرکوب‌گر، ناقض حقوق بشر و...) ابراز می‌کند که پیامبرخوانده‌ی این فرقه صراحتاً به آنان فرمان داده است: «لَیسَ لِأحدٍ أن یعترِضَ علی الَّذینَ یَحکمونَ علی العِباد دَعوا لَهم ما عِندهُم و تَوجَّهوا إلی القُلُوب؛[4] کسی حق اعتراض بر کسانی که بر مردم حکومت می‌کنند را ندارد، آنان را با آن‌چه نزدشان است رها کنید و به قلب‌ها توجه کنید». بنابراین دخالت این نهاد در سیاست و انگیزه‌دهی برای مخالفت و اعتراض و آشوب، چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟!
نکته سوم: منظور نهاد رهبری بهائیت از انحصار تنها راه نجات ایران به پیامبرخوانده‌ی این فرقه چیست؟! آیا قصد دارید کشوری بر اساس تعالیم بهائیت تشکیل دهید؟! مگر در شبکه‌های مجازی و تلویزیونی خود (در مخالفت با انقلاب اسلامی)، مدام زیرآب حکومت دینی را نمی‌زنید؟ حال چه شده که ایران را بیماری فرض کرده و تنها راه نجات آن را ایمان به پیامبرخوانده‌ی خود می‌دانید؟!
نکته چهارم: اگر بر فرض محال تشکیلات بهائیت به آرزوی خود رسد، آیا قصد دارد عقاید بهاءپرستی خود را (که ریشه در ادعای خدایی که این مدعی کاذب پیامبری دارد)[5] در ایران احیاء کند؟! یا قصد دارد تعالیمی چون «ترک تعصب» را در ایران گسترش دهد و به گفته‌ی عبدالبهاء، ملّت را گوسفند ظالمین و متجاوزین و زورگویان قرار دهد؟ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «... اگر ستم‌کاری دست تطاول (تجاوز) بگشاید و مانند گرگ تیزچَنگ هجوم نماید، اَحبای الهی (بهائیان) مانند اَغنام (گوسفند) تسلیم شوند. لهذا مقاومت ننمایند بلکه تیغ و شمشیر را به شَهد و شیر مقابله نمایند. زخم به جِگرگاه خورند، دست قاتل را ببوسند و در سَبیل اللهی جانفشانی نمایند. از برای ستم‌کار اِستغفار کنند و طلب عَفو از پروردگار نمایند»![6] یا هم می‌خواهد همچون گذشته، بخشی از هزینه‌های وحشی‌گری و آدم کشی رژیم صهیونیستی را از جیب مردم ایران تأمین کند![7]
نکته پنجم: تشکیلات بهائیت در حالی حکومت ایران را ناقض حقوق زنان و عامل سرکوب اندیشه‌های مخالف خود معرفی می‌کند که خود با احکامی متناقض، از ناقضان تساوی زن و مرد و عامل سرکوب اندیشه‌ی مخالفین خود به شمار می‌آید.[8]
در پایان، با ملاحظه‌ی ارسال مجدد این پیام بیت العدل در گیر و دار آشوب‌ها، این‌طور به نظر می‌رسد که گویا تشکیلات بهائیت دلش برای فساد و چپاول ایران در زمان پهلوی (و اینکه چطور با جمعیت انگشت‌شمارش تمام پست‌های حساس کشور رو اشغال و به راحتی وطن فروشی و جاسوسی می‌کرد)، تنگ شده که با کوچک‌ترین حرکتی، امیدی تازه یافته است. البته با توجه به افتخار بهائیت به تعلیم بی‌وطنی خود، بعید نیست که به آتش کشیدن پرچم ایران یا توسط آنان یا هم فکران آنان باشد. اما در پاسخ به تشکیلات بهائیت می‌گوییم: مطمئن باشید مردم ایران، غذای استفراغ کرده را دومرتبه نمی‌خورند.

پی‌نوشت:

[1]. قسمتی از پیام بیت‌العدل، قسمت پایانی، پیام 5 آذر 1382، به نقل از کانال تلگرامی تبلیغی بهائیت.
[2]. ر.ک: نامه‌ی محفل بهائی به خسروانی، مورخ: 1342/3/20، به شماره‌ی ثبت امری 123/خ، به نقل: روحانی، نهضت امام خمینی، تهران: چاپ 15، 1381، ج 1، ص 1516.
[3]. ر.ک: مجله اخبار امری، سال 1356، ش 7، ص 272.
[4]. ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، بند 95، صص 94-93.
[5]. ر.ک: حسینعلی نوری، مبین، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 120 بدیع، ص 56.
[6]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، چاپ اول، ج 3، ص 123.
[7]. در اسناد ساواک آمده در جریان جنگ شش روزه‌ی اعراب و اسرائیل در سال 1967: «مبلغی حدود 120 میلیون تومان به وسیله‌ی بهائیان ایران جمع‌آوری گردید و تصمیم دارند این مبلغ را در ظاهر به بیت‌العدل در حیفا ارسال نمایند، ولی منظور اصلی آن‌ها از ارسال این مبلغ، کمک به ارتش اسرائیل می‌باشد. مقدار قابل ملاحظه‌ای از این پول به حبیب ثابت تعهد و پرداخت شده است»: جواد منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1378 ش، شماره: 2/96.
[8]. ر.ک: نظم اداری بهائی (مربوط به طرح حداقل معلومات امری)، تهران: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، نشر پنجم، 128 بدیع، ص 53.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.