اهتمام صحابه به سنت
ابوهریره روایت میکند که علت حدیث نقل نکردن صحابه این است که: «همانا برادرانم از مهاجرین که معاملات در بازار آنها را به خود مشغول میداشت و برادران انصاری من در پی کارهای دنیایی خود بودند (در کار کشاورزی خود مشغول بودند)، من ... مصاحبت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را بر خود لازم کرده بودم، ...»[1]
حتی در مواقعی که در پیِ سنت و مشغول یادگیری آن و در حین گوش دادن به کلام پیامبر اکرم بودند، بهخاطر مال دنیا و لهو و لعب، محضر ایشان را ترک میکردند. «وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيرُ الرَّازِقِينَ.[جمعه/11] هنگامیكه آنها تجارت يا سرگرمی و لهوی را ببينند پراكنده میشوند و بهسوی آن میروند و تو را ايستاده به حال خود رها میكنند؛ بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترين روزی دهندگان است.»
بخاری در صحیح خود تصریح میکند که وقتی کاروان تجارتی از شام رسید، جز دوازده نفر کسی باقی نماند. جابر میگوید «ما همراه پيامبر در حال برگزاری نماز بوديم؛ در اين هنگام كاروان تجاری شام كه خوراكی حمل میكرد رسيد، أصحاب نماز را رها كرده و بهسوی آن كاروان شتافتند و فقط 12 نفر همراه پيامبر باقی ماندند.»[2]
سیوطی نقل میکند که پیامبر فرمود: اگر کسی از شما باقی نمیماند، برای شما آتش جهنم را میطلبیدم.[3] و یا در روایاتی آمده که در این صورت عذاب نازل میشد، یعنی همه مسلمانان مدیون آن چند نفری هستند که باقی ماندند.
مهاجرین و انصار بهدنبال خرید و فروش رفتند و فقرایشان دنبال لهو و لعب؛ سوره جمعه هم جزء اولین سورههای نازل شده در مدینه نیست، یعنی صحابه چندین سال خدمت پیامبر اکرم بودند ولی باز هم در وسط کلام رسول خدا، ایشان را رها میکنند و سراغ خرید و فروش یا سرگرمی میروند.
حال ممکن است گفته شود، آنان در آن زمان دنبال حدیث نبودند، ولی بعداً از باقی صحابه احادیث و سنت پیامبر را فرا میگرفتند، مینوشتند، اما متأسفانه پس از پیامبر اجازه کتابت حدیث، حتی نقل حدیث به مسلمانان داده نشد.
ابوبكر مردم را بعد از وفات رسول خدا جمع كرد و گفت: شما از رسول خدا احاديثی نقل میكنيد كه در آنها اختلاف داريد و مردم بعد از شما اختلافاتشان بيشتر خواهد شد پس از رسول خدا چيزی نقل نكنيد و اگر كسی از شما سؤال كرد در پاسخ بگوييد: بين ما و شما كتاب خدا است؛ پس حلالش را حلال بدانيد و حرامش را حرام بدانيد.[4]
ذهبی در توجیه این کلام ابوبکر میگوید مقصود ابوبکر جلوگیری از روایات نبود، چون خودش هم روایاتی نقل کرده است،[5] یعنی با اینکه خود نقل حدیث جمع کرده، جلوی دیگران را میگیرد، بعد 500 حدیثی را که جمع کرده بود آتش زد.[6]
عمر هم منع کتابت حدیث داشت؛ او به صحابه گفت: در مشورتی که با شما در مورد جمعآوری سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) داشتم، بعداً به یاد آوردم مردمی از اهل کتاب، قبل شما کتابهایی همراه کتاب آسمانی جمع نمودند، پس به آن نوشتهها پرداختند و کتاب خدا را ترک کردند. به خدا قسم من نمیگذارم کتاب خدا به چیزی مشتبه گردد. پس جمعآوری سنت را کنار گذاشت.[7] عدهای از صحابه را به این جهت در مدینه محصور نمود و به سرزمینهای اسلامی، ابلاغیه داد که کسیکه چیزی از سنت نزدش است، آن را محو نماید.[8]
معاویه هم همین نظر رو داشت و میگفت: وای بر شما، اگر سنت و حدیث رسول خدا را نقل کنید، مگر احادیثی که زمان عمر نقل کردید.[9]
برای اینکه متوجه چگونگی سنت به اهل سنت شوید، میتوانید به مقالاتی که در پینوشت آمده، مراجعه کنید.[10]
پینوشت:
[1]. «... إِنَّ إِخْوَتِي من الْمُهَاجِرِينَ كان يَشْغَلُهُمْ الصَّفْقُ بِالْأَسْوَاقِ وَإِنَّ أخوتي من الْأَنْصَارِ كان يَشْغَلُهُمْ عَمَلُ أَمْوَالِهِمْ وَكُنْتُ امْرَأً مِسْكِينًا أَلْزَمُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ... فَأَحْضُرُ ...» صحيح بخاری، ج3، ص52، کتاب البیوع و ج3، ص109، كتاب المساقاة باب فی الشّرب.
[2]. «جابر بن عبد الله قال بينما نحن نصلي مع النبي صلى الله عليه وسلم إذ أقبلت عير تحمل طعاما فالتفتوا إليها حتى ما بقي مع النبي صلى الله عليه وسلم إلا اثنا عشر رجلا فنزلت هذه الآية "وإذا رأوا تجارة أو لهوا انفضوا إليها وتركوك قائما.» صحيح بخاری، ج2، ص13 و ج3، ص55 و56.
[3]. «... فَنزلت هَذِه الْآيَة فَقَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم: وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ لَو تَتَابَعْتُمْ حَتَّى لَا يبْقى معي أحد مِنْكُم لَسَالَ بكم الْوَادي نَارا.» الدر المنثور، سیوطی، ج8، ص167.
[4]. «ممانعت خلفا از تدوین حدیث»
[5]. أن مراد الصديق التثبت في الأخبار والتحري لا سد باب الرواية ألا تراه لما نزل به أمر الجدة ولم يجده في الكتاب كيف سأل عنه في السنة.» تذکرة الحفاظ، ذهبی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ج1، ص3.
[6]. «هدف خلفا از منع انتشار احادیث»
[7]. «ممانعت خلفا از تدوین حدیث»
[8]. همان.
[9]. «حدثنا عبد الله بن صالح، وحدثنا علي بن عياش قال: حدثنا الليث بن سعد عن معاوية بن صالح عن ربيعة بن يزيد عن عبد الله بن عامر أنه سمع معاوية بن أبي سفيان على المنبر بدمشق يقول: أيها الناس إياكم وأحاديث رسول الله صلى الله عليه وسلم، إلا حديثاً كان يذكر على عهد عمر، فإنه كان يخيف الناس في الله.» تاريخ أبیزرعة الدمشقی، ص545.
[10]. «منع تدوین حدیث»
افزودن نظر جدید