چه کسانی که محمد تقی مجلسی را صوفی خواندند؟

  • 1396/02/03 - 10:48

از شیوه‌های مشروعیت بخشی صوفیان به سیر و سلوک صوفیانه، انتساب علمای شهیر شیعه به خود است. این عمل همواره در دستور کار سلاسل مختلف صوفیه بوده است. زیرا صوفیان می‌دانند علما و دانشمندان شیعه –برخلاف بزرگان صوفیه- وجهه وجیهی در میان مردم داشته و مورد اقبال عمومی هستند. از این رهگذر سلسله‌های صوفیه در هر عصر و زمانی یک یا چند تن از علمای بزرگ را به خود منسوب کرده تا روش خود را مورد تایید جلوه دهند.

از شیوه‌های مشروعیت بخشی صوفیان به سیر و سلوک صوفیانه، انتساب علمای شهیر شیعه به خود است. از میان علمایی که تهمت صوفی‌گری به وی زده شد، محمد تقی مجلسی (1003-1070 ه. ق)، پدر علامه مجلسی بود. از آن‌جا که محمد تقی مجلسی اهل زهد و ریاضت بود، عده‌ای او را دارای گرایش های صوفی مآبانه می‌خوانند. عبدالكریم گزی در این مورد نوشته است: «به هر حال، آخوند ملا محمد تقی اهل ریاضت و عبادت و فكر و ذكر بوده، اربعین‌ها ریاضت كشیده و با صوفیه هم ارتباطی داشته كه صوفیه او را از خود می‌دانند و سلسله سند به او می‌رسانند.» [گزی برخواری عبدالكريم‌ بن مهدی، تذكرة القبور، ص 66] در واقع تمایلات عارفانه مورد نظر ملا محمد تقی مجلسی بوده است و همین امر موجب شده به ملا محمدتقی مجلسی تهمت صوفی‌گری زده شود. درواقع برخی سعی دارند به ای نحو کان، با ترفندهای مختلف به مقصود خود برسند. هم آن روز و هم امروزه صوفیان سعی می‌کنند تمامی علمایی که مشرب عرفانی و باطنی دارند را به خود منسوب کنند تا در این میان کسب آبرویی باشد برای شیوه‌های نامانوس سلوکی‌شان.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از شیوه‌های مشروعیت بخشی صوفیان به سیر و سلوک صوفیانه، انتساب علمای شهیر شیعه به خود است. این عمل همواره در دستور کار سلاسل مختلف صوفیه بوده است. زیرا صوفیان می‌دانند علما و دانشمندان شیعه –برخلاف بزرگان صوفیه- وجهه وجیهی در میان مردم داشته و مورد اقبال عمومی هستند. از این رهگذر سلسله‌های صوفیه در هر عصر و زمانی یک یا چند تن از علمای بزرگ را به خود منسوب کرده تا روش خود را مورد تایید جلوه دهند.
از میان علمایی که تهمت صوفی‌گری به وی زده شد، محمد تقی مجلسی(1003-1070 ه. ق)، پدر علامه مجلسی بود. صاحب "حدائق المقربين" درباره محمد تقی مجلسی گفته: «ملا محمد تقى تلميذ ملا عبد اللَّه شوشترى و شيخ بهاءالدين (رحمهما اللَّه) بوده و در علم فقه و تفسير و حديث و رجال فائق اهل دهر خويش بود و در زهد و تقوى و عبادت و ورع و ترك دنيا تالى تلو استادش ملا عبد اللَّه بوده و پيوسته در ايام حيات خود مشغول به رياضيات و مجاهدات و تهذيب اخلاق و عبادات و ترويج احاديث و سعى در حوائج مؤمنين و هدايت خلق بوده و به يمن همتش احاديث اهل‌بيت عصمت (عليهم السلام) انتشار يافت و به نور هدايتش جمع بسيارى هدايت يافتند.»[1]
از آن‌جا که محمد تقی مجلسی اهل زهد و ریاضت بود، عده‌ای او را دارای گرایش‌های صوفی مآبانه می‌خوانند. عبدالكریم گزی در این مورد نوشته است: «به هر حال، آخوند ملا محمد تقی اهل ریاضت و عبادت و فكر و ذكر بوده، اربعین‌ها ریاضت كشیده و با صوفیه هم ارتباطی داشته كه صوفیه او را از خود می‌دانند و سلسله سند به او می‌رسانند.» [2] و نیز می‌نویسد: «و رساله حدیقه فارسی، در مسأله عملیه برای عوام نوشته كه طریق احتیاط هم دست داده است و تاكنون هم نزد بعضی از عرفا و صوفیه شیعه عمل به او می‌نمایند.»[3]
تنكابنی نیز نوشته است كه مردم، وثوقی به آخوند محمد تقی مجلسی نداشتند و وی را داخل در سلك صوفیه می‌شمردند، تا آن كه آخوند ملا محمد باقر مجلسی پا به عرصه نهاد و به واسطه او به مردم به پدرش وثوقی پیدا كردند.[4] ممكن است این نكته اشاره به فضایی باشد كه پس از رشد جریان ضد تصوف و حملات میرلوحی و حامیان او به مجلسی اول، برای وی درست شده بود و بعدها با دفاعی كه علامه مجلسی از پدرش كرد، آن وضعیت تغییر نمود.[5]
نایب الصدر از محققان متأخر صوفیه، به تفصیل در اثبات تصوف ملا محمدتقی مجلسی و رد گفته‌های فرزند او و آنچه آقا محمدعلی كرمانشاهی در خیراتیه آورده، بحث كرده، قسمت‌هایی از گفته‌ها و مكاشفات ملا محمدتقی را از شرح او بر كتاب "من لا یحضره الفقیه" و جاهای دیگر آورده است. مطالبی كه بیش از حد، او را متمایل به مكاشفات مورد ادعای صوفیان نشان می‌دهد.
در واقع این درست است كه وی از صوفیه مصطلح نبوده، اما تمایلات عارفانه مورد نظر ملا محمد تقی مجلسی بوده است. شاید فصل الخطاب این بحث، طرح پرسشی درباره صوفیان از ملا محمدتقی و پاسخ وی باشد كه روشنگر موضع وی بر ضد صوفیان حزبی و متشكل است:
سؤال: در باب ذكر خفی و سایر اعمال صوفیه چه می‌فرمایید؟
جواب: این فقیر نیافته‌ام در این ذكر ارتباط بسیاری و هر یك از صوفیه ذكر خفی خاصی ذكر كرده‌اند و این ذكر از مشایخ نوربخشیه است و از ائمه هدی (علیهم السلام) ندیده‌ایم؛ و عبادت دانستن اینها و چرخ زدن و دست زدن و برجستن و امثال اینها تشریع است، و ذكر بلند بد نیست، اگر چه آهسته بهتر است و ذكر قلبی بهتر است، اگر به مقام قلب رسیده باشد. و الله اعلم.[7] تكمیل كننده این بحث، مطالبی است كه پس از این درباره توضیح المشربین خواهیم آورد.
درواقع برخی سعی دارند کاسه داغ‌تر از آش شده و به ای نحو کان، با ترفندهای مختلف به مقصود خود برسند. هم آن روز و هم امروزه صوفیان سعی می‌کنند تمامی علمایی که مشرب عرفانی و باطنی دارند را به خود منسوب کنند تا در این میان کسب آبرویی باشد برای شیوه‌های نامانوس سلوکی‌شان.

پی‌نوشت:

[1]. مجلسی محمد تقی، لوامع صاحبقرانى، اسماعیلیان، قم، صص1 و 2
[2]. گزی برخواری عبدالكريم‌ بن مهدی، تذكرة القبور، كتابخانه عمومی حضرت آيت‌الله العظمی مرعشی نجفی، قم، ۱۳۷۱، ص 66
[3]. همان، ص 74
[4]. تنكابنی میرزا محمد، قصص العلماء، اسلامیه، تهران، 1364، ص 223
[5]. جعفریان رسول، صفویه دین، فرهنگ و سیاست، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، چاپ سوم، 1391، ص 530
[6]. مجلسی محمدتقی، مسؤولات، میراث اسلامی ایران، دفتر سوم، ص 699.

تولیدی

دیدگاه‌ها

میرلوحی بزرگوار نوشته است: «آخوند مرحوم به وسیله پیروی... و هر روز بر منبر برآمدن و تعریف حسين منصور حلاج و بایزید و امثال ایشان کردن و کشف و کرامات از ایشان نقل نمودن، و خود دعوی کشف و کرامات کردن، عوام اصفهان را به خود مایل ساخت، و الآ با کدام یک از فضلای عصر برابری می توانست کرد!». كفاية المهتدی، نسخه خطی کتابخانه مجلس.

میرلوحی یک دروغگوی جاعل است در وبلاگ زیر به تفصیل درباره او بحث شده: alasar.blog.ir

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.