اشه روانی سرگردان

  • 1391/11/03 - 14:33
با گروهی مواجه ایم که در تمام اجزای ایران باستان رد پای آنان را می بینیم, در تمام اشکال زندگی مردم آن روز گار از انتخاب پادشاه تا مرگ یک کشاورز دخالت داشتند.
اشه, مینو, موبد,موبدان

مقدمه :

1) ازروایات سنتی کیش زردشتی چنین بر می آید زرتشت در خانواده ای از تبار سلاطین ایرانی ماد به دنیا آمده و خاستگاه او در غرب ایران آذربایجان در حوالی دریاچه اورمیه و یا ری(رگ) بوده است.او از خاندان سپیدمان، فرزند پورشسب و دوغدو بوده است, در 15 سالگی از جامعه کناره می گیرد و در سی سالگی اشاراتی بر او رخ می نماید و در کوه سبلان اوستا به او الهام می شود. زرتشت در قوم خود استقبالی نیافت و کسی به مواعظ او توجهی نکرد پس مجبور به کوچ شد و به شرق ایران رفت و پس از مشقت های بسیار به دربار گشتاسب راه یافت.....
امروز ما می دانیم زادگاه زرتشت در شمال شرقِ خراسان بزرگ(ماوراء النهر) قرار داشته است. زبان یا لهجه اوستای در شمار زبان های ایران باستان و شرقی طبقه بندی می شود. و این بسی جای تعجب دارد که موبدان و تاریخ نویسان زرتشتی دچار چنین اشتباه فاحشی شده اند.

2) در سنت زرتشتی ذکر شده اوستا یکی از دغدغه های اصلی موبدان بوده و هست. تلاش های بلاش, تنسر و در نهایت آزمون آذرباد مارسپندان، نشان از کوشش های آنان در تدون اوستایی واحد در برابر سنت شفاهی است. و در نهایت یک یا دو نسخه از آن به دست آمده و در شیز آذربایجان و داریان فارس نگه داری می شد. البته باید توجه داشت که کسی حق درست رسی به این نُسخ اوستا نداشت مگر موبد موبدان و  تنی چند از موبدان آن هم در مواقع خاص. اما مردم عادی، دیگر موبدان دون پایه و شاهزادگان حق تماشای جلد آن را هم نداشتند.
با گسترش علوم و خوانده شدن خطوط ایران باستان و مقایسه متون مختلف و شناسایی زبان های که خاستگاه واحد داشتند, مشخص گردید اوستای زرتشت! درون خود اسراری دارد که مغ های نخستین و موبدان امروزی از آشکار شدنش هراس داشته و دارند. بلی اوستا به زرتشت تعلق نداشت بلکه سروده های موبدانی بود که آن را به نام زرتشت جمع آوری کرده بودند. امروز بر قسمتی از اوستا به نام گات ها تکیه دارند و آن هم دارای اشکالاتی اساسی است که خود مقال دیگری می طلبد.

3) با توجه به محدود بودن علوم در دوران گذشته، تاریخ نویسی و ثبت اتفاقات گوشه ی از وظایف موبدان بوده که با مراجعه به دینکرد و دیگر کتب می توان به این مسئله پی برد.
در این تاریخ به اصطلاح ایرانی از دو سلسله بزرگ هخامنشی و اشکانیان هیچ نامی برده نمی شود!؟ از کورش کبیر و داریوش پادشاه مقتدر هخامنشی هیچ نمی بینیم و این از شگفتی های تاریخ ماست. در این تاریخ ایرانی از هخامنشیان فقط به دو نام دارا اشاره شده و از اشکانیان (پارتیان ) فقط نام بلاش و اردوان پنجم به چشم می خورد.(چنانکه در شاهنامه مشاهده می شود) این گسست تاریخی از چه روی به وجود آمده؟

نتیجه:

« "آموزگار کج اندیش"، پیام راستین را برمی گرداند، با گفتارش شیوه‌ی درست و خرد زندگی را تباه می سازد و نیروی گران بهای اندیشه را از آدمی دور می کند. بدین وسیله با گفتارم که سرچشمه مینویی و اخلاقی دارد، ای مزدا و ای اشا از رفتار آموزگار بد، نزد تو دادخواهی می کنم» (اوستا: یسنا: هات 32 بند 9)

اگر کمی با نگاه ریز بین و دقیق کیش زرتشت را بررسی کنیم به روشنی یکی یادگارهای نظام نژاد پرستی و طبقاتی را در خواهیم یافت. نظام موروثی موبدان، این طبقه از ابتدا تا به امروز در چندین خانواده به صورت موروثی قرار دارد و دیگران به آن راه ندارند.آری درس موبدی را می توان دانست اما  موبد نخواهید بود و اجازه انجام مراسم دینی را نخواهید داشت.
در حقیقت با گروهی مواجه ایم که در تمام اجزاء ایران باستان رد پای آنان را بینیم که در تمام اشکال زندگی مردم آن روز گار از انتخاب پادشاه تا مرگ یک کشاورز دخالت داشته اند. تا اینجا مورد خاصی وجود ندارد.اما اگر دقیق شوم خواهیم دید آنان دست کاری های در تاریخ ، دین و زندگی زرتشت پیامبر کرده اند. آنها برای استحکام پایه های قدرت خود مثل آب خوردن به تحریف تاریخ زرتشت پرداخته و محل زندگی او را به دروغ در آذربایجان قرار دادند. اوستایی را که خود نوشته بودند به دروغ به زرتشت منتسب کردند و با تمام وقاهت بخشی از تاریخ این سرزمین را نابود کردند که تا به امروز هم ما اطلاع چندانی از زندگی آن دوران در اختیار نداریم.

" در آن روزگار که موبدان در اوج اقتدار قرار داشته و چیزی جلو دار آنان نبود به هیچ چیز این سرزمین رحم نکردند.و امروز  که جایگاهی ندارند و در موضع ضعف قرار گرفته اند و برای بقاء تلاش می کنند چه؟ آیا می توان با آنان اعتماد داشت و برداشت های آنان را پذیرفت؟ یا باید به دیده تردید نگاه کرد؟ "

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:

1- یسنا هات32
2- مزداپرستی در ایران قدیم، آرتورکریستن سن. مترجم ذبیح الله صفا.
3- اسطورهٔ زندگی زردشت ، ژاله آموزگار و احمد تفضلی .
4- یشت‌ها، ابراهیم پورداود، جلد اول
5- بندهشن فرنبغ دادگی . ترجمه مهرداد بهار.
6- گات‌ها، قدیمی‌ترین قسمتی از نامه مینوی اوستا. ابراهیم پورداوود،
7- کتاب پنجم دینکرد
8- کتاب چهارم دینکرد
9- تاریخ کیش زرتشت مری بویس،
10- زرتشت مزدیسنا و حکومت. جلال الدین آشتیانی
11- وضع دولت ،ملت و دربار شاهنشاهی ساسانی.کرستین سن. مجتبی مینوی

دیدگاه‌ها

با سلام با کانال نقد زرتشت و باستانگرایی در تلگرام همراه ما باشید https://telegram.me/n_bastan/28 منتظر شما هستیم.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.