صوفيه از نظر علماء بزرگ

  • 1392/08/06 - 07:12
از حربه هاي صوفيه براي جذب افراد آن است که علماء برجسته و بزرگ را به خود نسبت مي دهند تا بدين وسيله مردم را فريب داده و آنان را جذب خود کنند؛ اما سخنان علماء عظام غیر از این را نشان می دهد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از حربه هاي صوفيه براي جذب افراد عادي و ساده آن است که علماء برجسته و بزرگ را به خود نسبت مي دهند تا بدين وسيله مردم عادي را فريب داده و آنان را جذب خود کنند و در اين خلال اگر عالمي که اين نسبت به ايشان داده شده است، نسبت فوق را انکار کرد، صوفيه بيان مي کنند که ايشان به خاطر تقيه و مسامحه کاري و جو اجتماعي اين نسبت را انکار مي کند وگرنه او از ماست. و حربه ديگر صوفيه در مورد علماء ديدار بزرگان خود با علماست. همانطوري که مي دانيم علماء رباني روزهايي را براي ديدار با عموم مردم قرار داده تا با مردم مباشرتا ارتباط داشته باشند و در اين هنگام است که شيوخ يا اقطاب صوفي بعنوان فردي عادي با مراجع و بزرگان ديدار مي کنند اما صوفیه از اين ديدار سوء استفاده کرده و با آب و تاب فراوان آن را بيان مي کنند به نحوي که اگر  کسي از اين حربه مطلع نباشد، فکر مي کند که آن مرجع يا عالم بزرگ شيفته و عضوي از اعضاء فرقه منحرف صوفيه است و حال آنکه چنين چيزي درست نيست. 
براي اثبات چنين ادعايي سخنان علماء و بزرگاني را که در رد يا مذمت صوفيه سخن گفته اند را نقل مي کنيم.
الف: ميرزاي قمي:
« آنچه معاين(دیده می شود) است از مشايخي که در عصر ما مرشد بوده اند مثل مشتاق علي و مقصود علي و نور علي و امثال آنها – که مريدان ايشان در شان ايشان غلو داشته اند و مريدان ايشان آنان را به صفات خاصه الهيه خطاب مي کردند و تالي تلو عبادت با آنها به سر مي بردند – محقق شد که متصف به همه ناخوشي ها بوده اند و احوال همگي به فضيحت و رسوايي رسيده و معلوم شد که به غير عوام فريبي و دنيا پرستي و رياست عوام کالانعام و بي مبالاتي در دين و بي خبري از احکام شرع مبين از براي ايشان نبوده»[1]
ب: علامه حلي:
« برخي از صوفيان را در کربلا ديدم که نماز نمي خواندند و مي گفتند: اينان واصل شده اند، در حالي که اينان جاهل ترين جاهلان مي باشند و عقايدشان شبيه اعتقادات کفار است.»[2]
ج:آيت الله نجفي مرعشي:
« به نظر من بزرگترين مصيبتي که بر اسلام وارد شد و ارکان دين را متزلزل ساخت، مصيبت صوفيان بوده است و تاثير مسيحيت درباره پيدايش تصوف و ضرر آنان را بر مسلمانان مورد بحث قرار داده است.»[3]
اما در کتاب «خورشيد تابنده» در شرح حال حاج حسين تابنده "رضا عليشاه" آمده است: « هنگامي که حضرت آيت الله آقا سيد شهاب الدين مرعشي ورود حضرت والد را شنيدند، با ملاطفت کامل به ملاقات ايشان آمده و اظهار محبت کردند.»[4] 
چگونه ممکن است آيت الله نجفي مرعشي - رضوان الله عليه – با قلم مبارک خود مخالف صوفيه بنويسند، آنگاه خود به ملاقات قطب صوفيه رفته و به او اظهار محبت نمايد!
د: ميرزا خليل قزويني:
در پاسخ به سوالي راجع به صوفيه فرموده است که:« وي نه به طور مطلق آنان را تاييد مي کند، و نه به طور مطلق رد مي کند. بلکه بين آنان شيعياني که مقيد به شرع هستند وجود دارد که بايد بين آنان و ديگران تفاوت قائل شد.»[5] 
ه: شيخ صدوق:
و شيخ مفيد - رضوان الله عليهما - هر دو درباره صوفيه گفته اند:« فرقه حلوليه و حلاجيه، باطل بلکه کافر بوده و اعتقادات آنان شبيه به عقايد مجوس و زرتشتيان است.»[6]
و: فيض کاشاني:
پس از نقل يک آيه شريفه قرآن فرموده است« ... اين آيه دلالت بر کراهت و ناپسندي عمل صوفيه دارد، که آنان صدای خود را به توحيد بالا برده و از حدي که شرع معين فرموده است تجاوز مي کنند. اما غناي به اشعار و اذکار و وجد و سماع صوفيه و شيهه زدن و کف زدن آنان و افتادن بر زمين، بدون شک بدعت در دين و بلکه تمسخر و استهزاء به دين مي باشد.»[7]
حضرت آيت الله شعراني در حاشيه خود فرموده است:« گرچه صوفيه اشتباه کردند که ذکر خدا را با بدعت آميخته نمودند، ولي ما نيز در ترک ذکر به طور کلي مقصريم و بايد مجلس ذکر خالي از بدعت هاي صوفيه داشته باشيم.[8] 
از کلمات فوق اين استفاده مي شود که صوفيه از خلاء حلقه هاي ذکر عارفانه و درست و به دور از انحراف، سوء استفاده کرده و چيزي از جنس عرفان ساختگي و آميخته با بدعت را به خورد عوام الناس داده و آنرا کالاي ناب معرفي کرده، غافل از آنکه عرفاني که از سوي ايشان معرفي مي شود ناقص؛ بلکه آميخته با خرافاتي است که گاهي طالب راه حق را به جايي مي کشاند که نماز را ترک مي کند. 
منابع:
1-جامع الشتات ج 2 ص 772 
2- نهج الحق و کشف الصدق ص 58
3- احقاق الحق ج 1 ص 183
4- خورشيد تابنده ص 359
5-وقايع الايام في تتمه محرم الحرام ص 375
6- شرح عقايد شيخ صدوق چاپ شده همراه با "اوائل المقالات" ص 240
7- الوافي ابواب الذکر و الدعا ج 2 جزء 5 ص 216
8-الوافي ابواب الذکر و الدعاء ج 2 جزء 5 ص 216
براي مطالعه در اين زمينه به کتاب "در خانقاه بيدخت چه مي گذرد؟" اثر ناشر الاسلام گنابادي

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.