پارادوکس مذهب سران صوفیه و جانشینی ائمه اطهار (ع)

  • 1395/02/05 - 11:26
صوفیه "سلسله" را به عنوان حجیت خود معرفی می‌کنند و می‌گویند اجازه ما یداًبِیَد به امام معصوم (علیه السلام) می‌رسد اما وقتی به مذهب سران صوفیه نگاه می‌کنیم می‌بینیم که همگی از اهل سنت بوده‌اند و تقریبا تا قرن هشتم صوفی شیعی نداشته‌ایم. حال باید دید چگونه ممکن است کسی که ائمه‌اطهار(علیهم السلام) را قبول ندارد بتواند جانشین آنها شود؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی از صوفیه درباره دلایل حجیت‌شان سؤال می‌شود می‌گویند که خرقه و اجازه ما یداًبید به امام معصوم می‌رسد و برای اثبات آن متوسل به ساخت سلسله شده‌اند. وقتی هم که از صوفیه درباره اقطاب و سران این سلسله سؤال می‌کنیم، صوفیه در پاسخ آنها را انسان‌هایی الهی و از جانشینان ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) معرفی می‌کنند، اما وقتی به مذهب سران صوفیه که زیربنای اعتقادی صوفیه را بناکرده و شکل داده‌اند نگاهی می‌اندازیم، می‌بینیم که آنها مذهبی جز مذهب اهل سنت نداشته و اصلاً شیعه نبوده‌اند بلکه ازجمله کسانی بوده‌اند که در مقابل ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) ایستاده بوده‌اند و طریقه اعتقادی و فقهی مخالفین ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) را دنبال کرده‌اند.
ازجمله سران صوفیه می‌توان به سفیان ثوری اشاره کرد او همان کسی است که مشهور است که به لباس امام صادق(علیه‌السلام) ایراد گرفت. [۱] در سخنانی هم امام صادق(علیه‌السلام) به او و هم‌مسلکانش فرمودند: «فتادبوا ایها النفر بآداب الله عزوجل للمومنین و اقتصروا علی امرالله و نهیه و دعوا منکم ما اشتبه علیکم مما لا علم لکم به رودوا العلم الی اهله[۲] از این راه ناصواب دست‌بردارید و خود را به آداب واقعی اسلام، تربیت کنید، ازآنچه خدا امرونهی کرده، تجاوز نکنید. از پیش خود دستور نتراشید، در مسائلی که نمی‌دانید، مداخله نکنید و علم آن مسائل را از اهلش بخواهید». عطار نیز در تذکره الأولیاء در مورد سفیان ثوری می‌گوید: «سفیان سه استاد داشت یکی یهودی، دیگری نصرانی و دیگری مجوسی».[۳]
از دیگر بزرگان صوفیه ابراهیم ادهم از قدمای صوفیه است که نقل‌شده در مکه با سفیان ثوری و فضیل بن عیاض و ابو یوسف غسولی هم‌صحبت بوده است[۴] و هجویری درباره ابراهیم ادهم می‌گوید: «ابراهیم با امام اعظم ابوحنیفه اختلاط داشت و علم از وی آموخته بود و حدیث هم از وی روایت کرده است».[۵] همه اینها نشان‌دهنده این است که ادهم نیز مانند سفیان ثوری از اهل سنت بوده است.
داود طائی نیز که از قدمای صوفیه است شاگرد ابوحنیفه بوده و ناصبی و دشمن ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) بوده است.[۶] همچنین جنید بغدادی که تمام صوفیه سلسله خود را به او می‌رسانند در فقه و حدیث شاگرد سفیان ثوری و شافعی مذهب بوده است.[۷] همچنین بایزید بسطامی ملقب به سلطان العارفین حنفی مذهب بوده[۸] و از دیگر بزرگان صوفیه می‌توان به ابو عثمان مغربی، ابوعبدالله یافعی، اشاره کرد که همگی از اهل سنت بوده‌اند.
اما نام‌بردن از تمام آنها در اینجا کاری غیرممکن است و مؤید این مطلب سخن صوفی مشهور خواجه عبدالله انصاری است که می‌گوید: «از هزار و دویست صوفی که می‌شناخته، صوفی صاحب کرامت علوی فقط دوتن بوده‌اند: ابراهیم و حمزه علوی».[۹] بله همه این بزرگان صوفیه از مذهب اهل سنت بوده‌اند که در طول زندگی‌شان به خاطر روشنگری و مخالفت ائمه اطهار (علیهم‌السلام) با آنها عناد و دشمنی خود با ائمه اطهار را بعضاً آشکار کرده و به همین خاطر بوده است که تا قرن هشتم ما صوفی شیعه نداشته‌ایم و این نبوده جز به خاطر عناد و دشمنی صوفیه با شیعه، که دراین‌باره می‌توان به سخن ابویزید از مشایخ معاصر هروی اشاره کرد که به مرید علوی خویش می‌گوید: «تا از این علوی‌گری خویش به‌کل بیرون نیایی از این کار(یعنی تصوف) بویی نیابی».[۱۰] حتی تا سالیان سال یکی از شروط صوفی شدن نزد صوفیه این بوده است که مرید تازه‌وارد باید از اهل سنت باشد و در عصر حاضر نیز بعضی از اقطاب صوفیه قائل‌اند که چیزی به نام صوفی شیعه وجود ندارد و صوفی نمی‌تواند شیعه باشد.
حال باید دید چطور ممکن است که صوفیه سلسله خود را به کسانی می‌رسانند که نه تنها شیعه نبوده‌اند بلکه از اهل سنت بوده و چطور ممکن است که کسی از امام(علیه‌السلام) خرقه دریافت کرده باشد ولی  درعین‌ حال اصلاً مذهب امام را قبول نداشته باشد! و چطور ممکن است، کسی که ائمه‌اطهار (علیهم‌السلام) را قبول ندارد بتواند جانشین آنها شود! و این مطلب با اعتقادات شیعه در تضاد است و نشان‌دهنده این است که صوفیه زائیده شده دشمنان ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) است و رساندن سلسله به ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) دروغی بزرگ  برای موجه و مشروع نشان دادن سلسله است.

پی‌نوشت:
[۱]. کلینی محمد بن یعقوب، کافی، مترجم مصطفوی، ناشر اسلامیه، تهران، ۱۳۶۹، ج ۵، ص ۶۵
[۲]. کلینی محمد بن یعقوب، فروع کافی، قدس، قم، ۱۳۸۸، ج ۵، ص ۷۱
[۳]. عطارنیشابوری فریدالدین، تذکرة الأولیاء، ص ۱۷۵
[۴]. افلاکی شمس‌الدین احمد، مناقب العارفین، ناشر دنیای کتاب، تهران، ۱۳۶۲، ج ۱، ص 75
[۵]. هجویری ابوالحسن علی بن عثمان، کشف‌المحجوب، تصحیح عابدی، ناشر سروش، تهران، ۱۳۸۹، ص ۱۲۸
[۶]. خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۷، ج ۸، ص ۳۴۷
[۷]. همان، ج ۷، ص 241
[۸]. جامی نورالدین عبدالرحمان، نفحات الانس، مصحح محمود عابدی، ناشر اطلاعات، تهران، ۱۳۷۰، ص ۵۶
[۹]. همان، ص ۴۳
[۱۰]. انصاری هروی خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، مصحح مولایی، توس، تهران، ۱۳۶۱ ش، ص ۱۳۲

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.