تفاوت عرفان و تصوف

  • 1395/01/23 - 23:52
برای دو کلمه "عرفان" و "تصوف" اشتراکات و افتراقات بسیاری نقل کرده‌اند، برخی هم آن دو را یکی دانسته و برای هر دو حکم واحدی در نظر گرفته‌اند لیکن در نظر غالب محققین در این زمینه اختلافاتی میان دو کلمه عرفان و تصوف وجود دارد که در این نوشته مختصر به برخی اشاره می‌کنیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در صدر اسلام کلماتی از قبیل "مسلم"، "مؤمن"، "زاهد"، "عابد" نشان دهنده ابعاد معنوی یک شخص بودند. کم‌کم دو کلمه "عارف" و "صوفی" نیز به آنها پیوستند. در قرن‌های اولیه کلمه عارف و صوفی مترادف با یکدیگر و به یک معنا به کار می‌رفتند. به همین جهت سه نمط آخر کتاب اشارات ابن سینا –که اختصاص به بحث عرفان نظری دارد- به نام تصوف شناخته شده است. در آثار خواجه عبدالله انصاری و محی‌الدین عربی نیز اینها مترادف به کار رفته‌اند.[1]
برای اینکه تفاوت‌های دو کلمه عرفان و تصوف را تشخیص دهیم ابتدا بهتر است با معانی لغوی آن دو آشنا شده، سپس به دیگر ابعاد آنها اشاره کنیم.
"عرفان" در لغت بـه مـعنای شـناخت و شناسایی است و در اصطلاح، روش و طریقه‌ای ویژه است که برای دستیابی و شناسایی حقایق هستی و پیوند و ارتـباط انـسان با حقیقت، بر شهود و اشراق و وصول و اتحاد با حقیقت تکیه دارد، و نیل به ایـن مـرتبط (شـهود حقیقت و اتحاد با آن) را نه از طریق استدلال و برهان و فکر، بلکه از راه تهذیب نفس و قطع علایق و وابـستگی از دنـیا و امور دنیوی و توجه تام به امور روحانی و معنوی و در رأس همه، مبدأ و حـقیقت هـستی می‌داند.[2]
اما "تصوّف" در لغت مشتق از «صوف» (به معنای پشـم گوسفند) است، و صوفی را از آن روی صوفی گفته‌اند که لباس پشمینه خشن برتن می‌کند. سهروردی صاحب کتاب "عوارف‌المعارف" می‌گوید: «اشتقاق تصوّف از صوف، از هراشتقاق دیگر مناسب‌تر است، چه می‌گویند: «تصوّف، یعنی پشمینه پوشید» همچنان کـه مـی‌گویند:تَقَمّص یعنی «جامع‌برتن کردن»‌ پس صوفیان رابه لباس ظاهرشان منسوب کرده‌اند که از هر نسبتی روشن‌تر است.»[3]
گذشت زمان باعث شد که عرفان و تصوف از یکدیگر فاصله بگیرند و همچنان که از نظر لغت بین این دو کلمه تفاوت‌هایی بسیار زیادی وجود دارد، از نظر اصطلاح نیز به صورت متفاوت به کار برده می‌شوند. از قرن هفتم به بعد عرفان به معنای یک مکتب فکری بسیار دقیق فلسفی به کار برده شده است که به بحث از شناخت حق و انسان کامل می‌پردازد و همچون فلسفه از برهان‌های عقلی و دقت‌ها و ظرافت‌های زیاد برخوردار است و تفاوت آن با فلسفه در این است که فلسفه علمی است که به دنبال شناخت حقایق است که از طریق بحث و استدلال‌های خشک فلسفی و برهانی، اما عرفان به دنبال شناخت از طریق کشف و ذوق و تصفیه باطن می‌باشد، از آن زمان به بعد عرفان به صورت یک مکتب بسیار دقیق و پویا مطرح شد. اما تصوف هرگز به دنبال شناخت حقیقی حقایق نبوده، بلکه تنها به یک سلسله‌ای در طریقت و برخی از ذکرها و اوراد اختصاص یافته است.[4]
«عرفان» و «تصوف» با وجود شباهت‌های ظاهری در برخی از آداب، اساساً متمایز با یکدیگر و مجزای از هم هستند؛ چراکه عرفان شیعه ریشه در آموزه‌های ثقلین دارد؛ یعنی منشأ آن قرآن و سنت (قولی، فعلی و تقریری) چهارده معصومین (علیهم السلام) است، اما تصوف ریشه‌ای التقاطی داشته که هم از آموزه‌های نوافلاطونیان و هم نحله‌های معنوی مسیحی و حتی شبه عرفان‌های هندی و شرقی وام گرفته است.
بعنوان مثال در مکتب افلاطون (427-347 ق.م) مسأله عشق و اشراقات معنوی و روحانی از اهمیت سرشاری برخورداراست. به عـقیده افـلاطون، انسان تنها درصورتی می‌تواند به کمال دانش و معرفت نائل آید که راه کشف و شهود و تصفیه باطن را پی گیرد تا اشعه و اشراقات علوم از عالم غیب و مبادی عالیه بر قلب و روان او تابش کند. در نظر افـلاطون، کـمال و هدف نهایی آدمی همانا وصول به حق و مشاهده اوست‌ و حقیقت دانش در همین اصل نهفته است. مادامی که انسان به این مقام نرسیده، کمال دانش و معرفت را نیافته است. به عـقیده افـلاطون تنها راه معرفت، کشف و شهود و وصول به حق است. در این‌جاست که عالم و معلوم و عاقل و معقول متحد می‌گردد.[5]

پی نوشت:
[1]. مدنی محمد، در خانقاه بیدخت چه می‌گذرد، راه نیکان، تهران، 1391، صص 13 و 14
[2]. شیروانی علی، نشریه معرفت، شماره 7، زمستان 1372،  ص 21
[3]. عوارف المـعارف،مطبوع درحـاشیه‌احیاءالعلوم غـزالی، طبع قاهره، ج 1، ص 293ـ294
[4]. مدنی محمد، در خانقاه بیدخت چه می‌گذرد، راه نیکان، تهران، 1391، ص14
[5]. نظری در تاریخ ادیان، علی‌اکبر ترابی، تهران، شرکت انـتشارات نـسبی حـاج محمدحسین اقبال و شرکا، 1341، ص 178

تولیدی

دیدگاه‌ها

امروز توی شرکت برادر یکی از همکاران خانم ازدواج کرده بود و مراسم داشت و خانمهای همکار دعوت بودند به مراسم . برای دو ساعت مراسم دو هفته بود دنبال آرایشگاه و خرید لباس و بزک و چی بپوشم و هزاران داستان واسه دو ساعت فقط دوساعت آیا برای زندگی ابدی و آخرت که اعمال نیک میخواهد هم اینقدر حساس هستیم و کار میکنیم

بنده خودم بچه تبریزم و جماعت واسه برد تراکتور چند روز هست که شادی میکنند حال بماند با چه وضعیتی . همون کسانی که چند شب هست تا ساعت 2 شب باعث ترافیک و راه بندون چند کیلومتری شده بودند تو محرم واسه هیئت های عزاداری و شاه حسین گویان ایراد خواهند گرفت که کوچه بازار را میبندند در صورتی که همگی شاهد هستیم هیچ هیئتی این روزها راه نمیبنده و خیلی مراعات میکنند و معمولا یه طرف خیابان را واسه عبور و مرور خودروها در نظر میگیرن . میدونید چیه مهم اینه که من چجوری فکر میکنم .چون من مراسم عزاداری رو دوست ندارم و چون من با اسلام مشکل دارم دارم سعی میکنم بهانه تراشی کنم و فقط ایرادات را به رخ جامعه بکشم

خیلی ها امروزه گمراه شده اند . میگویند خدا را اثبات بکن برای ما (خخخخ) . استدلال رو ببین در فضای مجازی یه لات بی سرو پایی هست بنام پارسا ایرانی . میگه که هر چیزی که وجود داره باید در آزمایشگاه قابل اثبات باشه یه عده ارذل تر از خودش هم تائید میکنند حرفهاشو . پنج اصلی که وجود داره ما که سهل است خود پیامبر گرامی و امامان ع هم تا شخص خودش نپذیره به زور نمیتوانند به کسی حس باور را انتقال دهند . 1-توحید 2- عدل 3-نبوت 4- امامت 5- معاد حتی در این پنج مورد نمیشود تقلید کرد و نمیشه که چون پدرم گفت اینها هستند من هم باور میکنم . نمیشه چون معلم گفت . چون استاد گفت چون فلانی گفت . من هم باور میکنم شخص باید خودش به باور برسه در اینن موارد . قابل آزمایش و نشان دادن نیستن ولی قابل اثبات هستند به صورت عقلی

تا خودت را هیچ فرض نکنی محال است آدم بشی

این عرفا واقعا چه کسانی بودند . ملا حسینقلی همدانی / میرزا جوادآقا ملکی تبریزی/ میرزا علی اقا قاضی /واقعا اسمشون هم به انسان روحیه میده و انسان جایی که اسم اینا باشه خجالت میکشه از خودش . ببین تو حضور اینها انسان چه حسی پیدا میکنه . روحشان شاد که گویا روحشان قلبهای اماده پذیرش را تسخیر کرده اند نام میزاجواد اقا ملکی تبریزی در قبرستان شیخان قم حال و هوای خاصی به انجا داده . همچنین نام اقای قاضی به قبرستان وادی االسلام نجف

وَ قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ . این رو ما در ایام تحصیل تو کتابها خونده ایم و همینطور ساده از کنارش گذشتیم چون فهم و درک امروزی را نداشتیم . امروز زن و مرد و پیر و جوان . فقیر و ثروتمند را میبینم که بخدا مسیری که گرفته اند رو به جهنم هست . چون این فرمایش رسول اکرم را کنار گذاشته اند و واقعا هم رمز کار ما اینجاست اگر هر خانواده ای فرزندان خود را براساس همین فرمایش تربیت کنند امروز به این روز نمی افتادیم

جماعت و ای مردمان الکی دنبال عزت و جلال و زیبایی و ثروت و یا هر چیزی که شما را برتر نشان بدهد نباشید . حتی علم . حتی آیت الله شدن . حتی کتاب نوشتن . حتی موعظه کردن . همه چی و همه چی . مگر اینکه بخاطر خدا باشه . بشر هر کاری بکنه که خواهد هم کرد . به علوم بالا و ...برسه برای اینکه گرامی بشه نزد مردم نخواهد شد . چون صاحب و مالک عالم گرامی بودن را اینطوری تعریف میکند که گرامی بودن را در جای دیگر جستجو نکنید . ان اکرمکم عند الله اتقاکم .

واقعا حیف به زحمتهایی که در نظام انقلاب اسلامی کشیده شده . حیف به خون جوانان و حیف به شب زنده داریها از خودگذشتگی ها و جان فشانی ها . تازه و کم کم به برکت نظام اسلامی داریم به اهمیت قران و اهل بیت و ائمه معصومین و عظمت انها و گنجهای پنهان که برای استفاده بیرون کشیده شده پی میبیریم اگر این چراغهای هدایت نباشند قطعا از گمراهان و بدبختان و دنیا پرستان خواهیم شد . امروزه این نفرتی که یک عده از روحانیت دارند و از انها فراری شده اند ضربه و ضرر سنگینی خواهند خورد . امروزه وجود این همه طلبه و مراکز پروش علی الخصوص در شهر قم مایه افتخار شیعه هست . امروز به برکت نظام مقدس جمهوری است که این مراکز فعال هستند و اگر نمازی اقامه میکنیم اگر به خداشناسی و معرفت الهی به معنای واقعی کلمه رسیده ایم مدیون هستیم و باید شکر و دعا کنیم

قدیمیها ثروت نداشتند . لباسهای فاخر نداشتند . خوراک و سفره های رنگین نداشتند و خودرو نداشتند . موبایل چند صد میلیونی نداشتند . سفرهای خارجی و داخلی نداشتند زن و دختر بیحجاب و بیحیا نداشتند . صورت خوشگل و عمل کرده نداشتند . به جای همه اینها . خدا داشتند و قران و اهل بیت و به سبب انها آرامش داشتند . همه چیزیهایی که در بالا گفتم را امروزیها دارن در عوض ارامش ندارند . و همیشه بدنبال ان و در حسرت آرامش خواهند ماند .

عمر 70-80 و نهایت 100 سال برای خوردن و خوابیدن و لذت بردن نیست . در پیش رو برای این کارها اونقدر فرصت هست بدون محدودیت و بدون رنج و درد . عمر دنیا برای شناخت و آگاهی به پروردگار و عمل به تکلیف و دستورات او است . والسلام

عمل کم وعمل به واجبات با اعتقاد به ولایت ائمه اطهار خیلی سازنده و کارساز است از اعمال و شب زنده داریها و روزها روزه گرفتن اما بدون ولایت . تاریخ و اتفاقات در آن به ما اثبات نموده است که چه بزرگ مردان نامدار شیخ نمازشب خوان با عبادتهای جانکاه با ایستادن در مقابل ولایت همه اعمال خود را به ؟آتش کشیدند .

بله روز عرفه نزدیک است . اما گوشها و چشمها و قلبهایی که با گناه پر شده است و عادت به گناه و دائما در انکار حق و حقیقت هستند چگونه میتوانند فراز های دعای عرفه را درک کنند . این عده اصلا تصمیمی هم برای عوض شدن ندارند . و دین و اسلام را به گونه ای قبول دارند و میخواهند که به عیش و نوش و خوشگذرانی اینها آسیب نرساند و آن هم نمیشود .

امروز تو پارکینگ شرکت دیدم یه سه چهار نفری دور یه خودرو جمع شده بودند رفتم نزدیک ببینم چه اتفاقی افتاده دیدم که یکی از مدیران سپر خودرو رو زده به یه جایی و یه مقدار خسارت دیده . فورا صافکار آورده بودند تا عیب و ایراد رو بر طرف کنند .کار درستی است اصولا هم باید وقتی خودرو ایراد پیدا کرد برای اینکه این ایراد کوچک تبدیل به ایراد بزرگ نشه باید تعمیر و بر طرف کرد . آیا در مورد ایرادات دینی و اعتقادی و بندگی خودمان نیز چنین رفتار میکنیم

عرفا . مجتهدین و عالمان که بیشتر از یکی . دوقرن پیش میزیسته اند چقدر اینها تاثیر و نفوذ روحی داشته اند که حتی همین حالا هم که خودشان نیستند خیلی ها با وجود انها و حرفهای انها در هستی هدایت میشوند . با شنیدن حکایتهای انها منقلب میشوند و اینها مسیری را برای هدایت و رسیدن به کمال باز نموده اند . حالا ائمه اطهار و معصومین ببین چه قدر راه گشا هستند 14 قرن قبل سخن گفته اند که امروز هم ان سخنان زنده هستند . گاهی افرادی پیدا میشوند که میگویند با وجود پیامبران چه نیازی به امامان هست . همانطور که با وجود امامان معصوم به علما و مجتهدین و عرفا نیاز هست . با وجود پیامبران به امامان نیز نیاز هست .بنابراین حرف از مسیر هست . پیامبران و امامان این مسیر و نقشه راه را پیاده کرده اند امامان این مسیر را صاف و آسفالت نموده اند و علما و عرفا و مجتهدین هم تابلوهای این جاده هستند تا ما چپ نکنیم به خاکی نزنیم . سرعت مجاز داشته باشیم و مومنین هم مسافران این جاده هستند . تعبیر خوبی بود . خودم کیف کردم

انتظاری بیشتر از جامعه نداشته باشید . مردمان روزگارش وقتی به جای انس گرفتن با قران و دعای کمیل و دعای ندبه و دعاهای صحیفه سجادیه و .. مسجد و منبر و عالمان دینی . با موسیقی و ماهواره و آهنگ و پارتی ها و . و به جای الگو قرار دادن فاطمه زهرا . الگوهایشان خواننده های غربی و بلاگرها و مفسیدین باشه زنان و دختران بیحیا به بار خواهد آمد . گندم از گندم بروید جو ز جو .

امروزه مد شده هر بی سرو پایی که دو تا کتاب خونده و خودش رو باسواد فرض میکنه .شده خداناباور یا خدا رو زیر سئوال میبره مثلا چه مثالی میزنه . ببینید میگه که . در آموزه های اسلامی و دعاها یاد گرفته ایم که هیچ برگی از درخت نمیافته مگر اینکه خداوند آگاه است از آن و هیچ اتفاقی بدون امر او به وقوع نمیپیونده و همه چی با دستور او انجام میشه از همه چی و همه جا آگاه است . یعنی میدونه در داخل یک ساختمان 20 طبقه با هر طبقه 4 واحدی که میشه 80 خانوار در داخل آنها چه میگذره حالا همین خدا زلزله رو که اونم کار خودش هست به وجود میاره و ساختمان کلا میاد پائین یه عده زیر آوار میمیرند یه عده ناقص میشوند یه عده دیگه زنده به گور میشوند . حالا سئوال میکنه شما به همچین خدایی چه میگوئید . ببینید طرح مسئله به شکلی هست که شما از هر طرف پاسخ بدهید یکی از باورهایتان متزلزل خواهد شد و زیر سئوال خواهد رفت .این طرح مسئله پاسخهای عرفانی متعددی میتونه داشته باشه . و میشه جواب داد . و بحث پیچیده ای رو میطلبه . اما یک پاسخ ساده این هست که . ما نمیتونیم کارهای عالم را از دید و از جانب پروردگار ببینیم و از طرف او به کارها نگاه کنیم چون نه حکمت میدانیم و نه علم کامل داریم . پس بهتر است ما در بندگی خودمان باشیم و بنده بهتری باشیم مگر نه خدا . خدای قدیم است و خدایی خود را بلد هست ما بندگی کنیم

ای مادر و مادر بزرگ و ای پدر و پدر بزرگی که جوانی خودت رو با گناه و در طاعت خدا نبودن تباه کردی برای بچه ها و نوه های خود موسیقی باز نکنید . روح و روان بچه را با چیزی که حرام است از اول آشنا نکنید با دو تا دست و پا انداختن بچه 5-6 ساله حال نکنید و غش نکنید . از کوچکی بذر نافرمانی و گناه کردن را در دل بچه نکارید شاید مورد رحمت و عفو خداوند قرار گیرید

یه رستوران میگی همه ادرسش رو بلدند . یه کافه میگی . همه میگن میشناسیم رفتیم . یه سینما میگی یه فیلم میگی . یه شهر بازی میگی . یه پاساژ میگی همه میگن رفتیم بلدیم با جزئیات شرح میدن آیا بدنبال دین و احکام و اسلام و وظایف شرعی ات هم رفتی . آیا به فکر سئوال و جواب قبر و قیامت و کارهات هم هستی . آیا مسجد محله ات رو هم میشناسی . هیئت های عزاداری رو چطور . قبرستان رو چطور به اینا هم سر میزنی . طرف از شهرش بلند میشه میره واسه زیارت تو مشهد . (تازه افراد معتقد رو میگم ) 1500 کیلومتر راه رفته . دنبال پاساژ میگرده اونجا . وای بر ما وای برما روزی که پرده ها از جلو چشم کنار بره و حقیقت اعمال ظاهر بشه رسوا خواهیم شد .

به به عید غدیر خم در پیش است . مطمئن باشید عیدی بزرگتر از این نداریم . روزی بزرگتر از این روز نیست . غدیر فراموش شد و بدبختی ها شروع شد . نقطه شروع تمام بدبختی ها ی بشریت از همینجا شروع شده است . اگر دنیا امروز به این روز افتاده چون مسیر را عوض کردند . چون کسانی در جای خلیفه خدا نشستند که شایستگی و لیاقت آن را نداشتند . پیامبر فرمود که یا علی «اگر بیم آن را نداشتم که مسلمانان درباره تو آن کنند که مسیحی‌ها درباره حضرت عیسی (ع) نمودند، در باره تو چیزی می‌گفتم که به هر کجا گذر کنی، از خاک کف پایت تبرک جویند. یعنی ما با چنین بزرگواری طرف هستیم امامی که دارای سه خصوصیت بارز است . ع1-عصمت 2-علم 3-خلیفه الله در روی زمین . تا زمانی که مردم روزگار به دو اصل اول باور نداشته باشند امر سوم محقق نمیشود . و مردم حتی مومنین باعث ضایع شدن حق خدا و پیامبر و امام میشوند . در اصل ضربه ای است که مردم و جامعه به خود میرسانند وو در نهایت از هدایت دور شده و راه بدبختی را میپیمایند . لعنت خدا بر ظالم اول و دوم و سوم

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.