تفاوت عرفان و تصوف

  • 1395/01/23 - 23:52
برای دو کلمه "عرفان" و "تصوف" اشتراکات و افتراقات بسیاری نقل کرده‌اند، برخی هم آن دو را یکی دانسته و برای هر دو حکم واحدی در نظر گرفته‌اند لیکن در نظر غالب محققین در این زمینه اختلافاتی میان دو کلمه عرفان و تصوف وجود دارد که در این نوشته مختصر به برخی اشاره می‌کنیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در صدر اسلام کلماتی از قبیل "مسلم"، "مؤمن"، "زاهد"، "عابد" نشان دهنده ابعاد معنوی یک شخص بودند. کم‌کم دو کلمه "عارف" و "صوفی" نیز به آنها پیوستند. در قرن‌های اولیه کلمه عارف و صوفی مترادف با یکدیگر و به یک معنا به کار می‌رفتند. به همین جهت سه نمط آخر کتاب اشارات ابن سینا –که اختصاص به بحث عرفان نظری دارد- به نام تصوف شناخته شده است. در آثار خواجه عبدالله انصاری و محی‌الدین عربی نیز اینها مترادف به کار رفته‌اند.[1]
برای اینکه تفاوت‌های دو کلمه عرفان و تصوف را تشخیص دهیم ابتدا بهتر است با معانی لغوی آن دو آشنا شده، سپس به دیگر ابعاد آنها اشاره کنیم.
"عرفان" در لغت بـه مـعنای شـناخت و شناسایی است و در اصطلاح، روش و طریقه‌ای ویژه است که برای دستیابی و شناسایی حقایق هستی و پیوند و ارتـباط انـسان با حقیقت، بر شهود و اشراق و وصول و اتحاد با حقیقت تکیه دارد، و نیل به ایـن مـرتبط (شـهود حقیقت و اتحاد با آن) را نه از طریق استدلال و برهان و فکر، بلکه از راه تهذیب نفس و قطع علایق و وابـستگی از دنـیا و امور دنیوی و توجه تام به امور روحانی و معنوی و در رأس همه، مبدأ و حـقیقت هـستی می‌داند.[2]
اما "تصوّف" در لغت مشتق از «صوف» (به معنای پشـم گوسفند) است، و صوفی را از آن روی صوفی گفته‌اند که لباس پشمینه خشن برتن می‌کند. سهروردی صاحب کتاب "عوارف‌المعارف" می‌گوید: «اشتقاق تصوّف از صوف، از هراشتقاق دیگر مناسب‌تر است، چه می‌گویند: «تصوّف، یعنی پشمینه پوشید» همچنان کـه مـی‌گویند:تَقَمّص یعنی «جامع‌برتن کردن»‌ پس صوفیان رابه لباس ظاهرشان منسوب کرده‌اند که از هر نسبتی روشن‌تر است.»[3]
گذشت زمان باعث شد که عرفان و تصوف از یکدیگر فاصله بگیرند و همچنان که از نظر لغت بین این دو کلمه تفاوت‌هایی بسیار زیادی وجود دارد، از نظر اصطلاح نیز به صورت متفاوت به کار برده می‌شوند. از قرن هفتم به بعد عرفان به معنای یک مکتب فکری بسیار دقیق فلسفی به کار برده شده است که به بحث از شناخت حق و انسان کامل می‌پردازد و همچون فلسفه از برهان‌های عقلی و دقت‌ها و ظرافت‌های زیاد برخوردار است و تفاوت آن با فلسفه در این است که فلسفه علمی است که به دنبال شناخت حقایق است که از طریق بحث و استدلال‌های خشک فلسفی و برهانی، اما عرفان به دنبال شناخت از طریق کشف و ذوق و تصفیه باطن می‌باشد، از آن زمان به بعد عرفان به صورت یک مکتب بسیار دقیق و پویا مطرح شد. اما تصوف هرگز به دنبال شناخت حقیقی حقایق نبوده، بلکه تنها به یک سلسله‌ای در طریقت و برخی از ذکرها و اوراد اختصاص یافته است.[4]
«عرفان» و «تصوف» با وجود شباهت‌های ظاهری در برخی از آداب، اساساً متمایز با یکدیگر و مجزای از هم هستند؛ چراکه عرفان شیعه ریشه در آموزه‌های ثقلین دارد؛ یعنی منشأ آن قرآن و سنت (قولی، فعلی و تقریری) چهارده معصومین (علیهم السلام) است، اما تصوف ریشه‌ای التقاطی داشته که هم از آموزه‌های نوافلاطونیان و هم نحله‌های معنوی مسیحی و حتی شبه عرفان‌های هندی و شرقی وام گرفته است.
بعنوان مثال در مکتب افلاطون (427-347 ق.م) مسأله عشق و اشراقات معنوی و روحانی از اهمیت سرشاری برخورداراست. به عـقیده افـلاطون، انسان تنها درصورتی می‌تواند به کمال دانش و معرفت نائل آید که راه کشف و شهود و تصفیه باطن را پی گیرد تا اشعه و اشراقات علوم از عالم غیب و مبادی عالیه بر قلب و روان او تابش کند. در نظر افـلاطون، کـمال و هدف نهایی آدمی همانا وصول به حق و مشاهده اوست‌ و حقیقت دانش در همین اصل نهفته است. مادامی که انسان به این مقام نرسیده، کمال دانش و معرفت را نیافته است. به عـقیده افـلاطون تنها راه معرفت، کشف و شهود و وصول به حق است. در این‌جاست که عالم و معلوم و عاقل و معقول متحد می‌گردد.[5]

پی نوشت:
[1]. مدنی محمد، در خانقاه بیدخت چه می‌گذرد، راه نیکان، تهران، 1391، صص 13 و 14
[2]. شیروانی علی، نشریه معرفت، شماره 7، زمستان 1372،  ص 21
[3]. عوارف المـعارف،مطبوع درحـاشیه‌احیاءالعلوم غـزالی، طبع قاهره، ج 1، ص 293ـ294
[4]. مدنی محمد، در خانقاه بیدخت چه می‌گذرد، راه نیکان، تهران، 1391، ص14
[5]. نظری در تاریخ ادیان، علی‌اکبر ترابی، تهران، شرکت انـتشارات نـسبی حـاج محمدحسین اقبال و شرکا، 1341، ص 178

تولیدی

دیدگاه‌ها

اگر انسان از زمان آفاقی گذر کند و عبور نماید . به زمان انفسی میرسد و در ان وقت حال عرفا را پیدا میکند دیگر زمان در یک ظرف قرار میگیرد و گذشته و حال و آینده در هم ذوب میشود . انگاه میتواند در کربلا با امام حسین همراهی کند میتواند در کنار امام زمانش در حال حاضر و آینده باشد . زمان انفسی بحث مفصلی است که به سئوالهایی در مورد شبهه افکینها میتوان با ان پاسخ داد . در روایات ما هست که انسان محتضر وقتی عزرائیل به سر بالینش می آید این جان دادن سخت هست و زمان میبرد . حال این سئوال مطرح میشود در جهان هر سه سانیه 1 نفر فوت میکند حال از شرق تا غرب عالم در لحظات مختلف ممکن است با زلزله با جنگ انسانها به صورت دسته جمعی فوت کنند . حال جناب عزارئیل چگونه وقت میکند به این امور برسد . این همان زمان انفسی است .

خدایا و خداوندا بنده روسیاه الان به وجود امام زمان اعتقاد دارم . 2 ساعت انتظار 2 روز و 2هفته و2 سال و 2 قرن و 2میلیون سال برایم فرقی ندارد معتقدم به وجودش . ظهورش هر چقدر هم طول بکشد ذره ای از اعتقادم کاسته نمیشود . و از این طلب هرگز دست برنخواهم داشت . بنابراین سعی دارم اعتقادم ریشه ای باشد و حزب باد نباشم که با شبهه افکنیهای معاندان ایمانم سست شود .

دختر و پسر بچه های 7-8 ساله قدیم چشم رو باز میکردند پدر و مادر خودشان را در حال نماز و روزه و عبادت و دعا و خواندن قرآن و مسجد رفتن و تسبیح و صلوات و صداهایی که میشنیدند از تلوزیون قران و شبکه معارف و شنیدن موعظه و از مادر آشپزی و خانه داری یاد گرفتن و اخلاق و معرفت و آرامش و احترام والدین به هم دیگر میدیدند وقتی میرفتن خونه پدر بزرگ . همچنین ایشان را در سجاده نماز و دعا و وضو گرفتن و توضیح المسائل خواندن و گوش دادن به موعظه روحانی از رادیو و تلوزیون مشاهده میکردند . اما حالا (خخخخ) چه پدر چه مادر از نماز که خبری نیست حتی بچه والدین رو ندیده که وضو بگیرند . بچه چشم از خواب باز میکنه مادر را از صبح علی الطلوع 1 ساعت در حال آرایش و جلو آینه میبینه . محبتی که میکنه تنها به سگ و گربه ایست که در داخل اتاق نگهداری میکنه و شوهر و بچه ها را با داد و فریاد به مدرسه و مرد را راهی کار میکنه . موبایل به دست میشه و تا شب اون گوشی لامصب را از خودش جدا نمیکنه .پدر میاد خونه از زهر ماری که داخل یخچال است کوفت میکنه و اون هم با گوشی مشغول میشه از شام و نهار و احترام هم خبری نیست . بچه ها بلند میشن میرن خونه پدر بزرگ های امروزی . اونجا هم پدر بزرگ نگون بخت که تازه گمراه شده . کنترل ماهواره رو به دست گرفته 1200 شبکه رو از صبح تا شب . میره بالا میاد پائین . یکی نیست بگه بدبخت با 70 سال سن دنبال چی هستی . برو به عبادت برس نماز هایی که بر باد دادی قضا کن فردا مرگ میرسه وقت تنگ است . بعد اینکه تو ماهواره چیزی پیدا نکرد عصبانی میشه و میره طرف شطرنج و داورنا و آلات لهو و لعب . بچه ها هم این صحنه ها را میبینند . تو رو خدا ببینید بچه هایی که در فرض اول بزرگ میشن چی میشن و در فرض دوم چی ؟؟

صبح از خواب بیدار میشیم تو اتوبوس تو تاکسی تو شرکت تو مهمونی تو دور همی حتی عصرها تو مسجد . حرفمون شده دلار چند شده طلا چند شده . سکه شده 105 و کلا از این جور حرفها . فقط بدنبال مادیات و از دست رفتن فرصتهای خرید و افسوس خوردن و ... ببین کسی هست بفکر نمازهای قضا شده و فرصتهای از دست رفته دعاهایی که نمیخونیم . شب و صبح و عصرهایی که مناجات ها از دست میره و .... زود باشد که حسرت اینها را هم خواهیم خورد . منتهی حسرت نخریدن طلا و سکه و سود نکردن تا دم قبر است و تمام خواهد شد . ولی حسرت معنویات را همیشگی خواهیم چشید و اتمامی در کار نخواهد بود

تجربه .مدیری داشتیم تو شرکت بی اعتقاد و لامذهب و اهل هر فسق و فجور دهن بد و مغرور و متکبر . طوری بود که به افراد باحجاب توهین میکرد از پیامبر اسلام گرفته تا ائمه معصومین توهین میکرد 4-5 سال بود به این منوال میگذشت احوال ما . پیش خودم میگفتم خدا چگونه جواب این مردک را خواهد داد . تا اینکه چند روز پیش با یکی از پرسنل درگیر شد . پشت پرسنل هم قرص و محکم بود . تو داخل یک مجموعه و پیش همه چنان شخصیت این احمق را شکست . چنان خورد و حقیر و ذلیلش کرد که نگو . از دهنش هر چی درمیومد بارش کرد . طرف فقط نگاه میکرد نتونست یک کلام هم حرف بزنه . چون اون احمقه زیر دست پدر همون پرسنل بود لذا خدا چنین پاسخ میدهد

آهای مردم دنیا مشکل روحی دارید . افسردگی دارید . نگران آینده هستید . ترس دارید ؟؟ بیقرار هستید . حوصله ندارید . اگه برید سراغ دکتر و مشاور و پزشک و بهداری . جیبتون را خالی میکنند و یک وانت قرص و دارو و دم کرده میدن واستون که قطعا هم بهبود نخواهید یافت . یه راه صد درصد درمان پیشنهاد میکنم و قسم میخورم که اگر با صدق قدم بردارید درمان خواهید شد هم خودتون هم بچه هایتان . قران بخوانید . نهج البلاغه بخوانید و صحیفه سجادیه بخوانید . زیارت عاشورا بخوانید . جامعه کبیره بخوانید . نماز شب بخوانید . دعای کمیل و دعای ندبه و مناجات بخوانید . انسان هر مرضی داشته باشه با این روشها اون هم واقعی تو زندگی پیاده کنه و مانوس بشه و همیشه تو متن زندگی اش باشه نه اینکه یه دو سه روز بخونه بعد همون اش همون کاسه باشه باید با این دعاها زندگی کنه . هیئت و مسجد و مراسم مذهبی بروید . روحیه خواهید گرفت . چون مجالس اهل بیت متصل هستند به بقا . بخاطر این است که وقتی مجلس تموم میشه شما احساس شادی میکنید . بشاش هستید . اما کسی که از کنسرت و عروسی و لهو و لعب بیرون میاد اینها یک شادی زودگذر دارند مسکن هست واسشون ولی غم و اندوهشان درونی و همیشگی است . عنوان شد علت این است که مجالس اهل بیت متصل به بقا هستند . مجالس دیگر متصل به فنا هستند . حال شما نمیتوانید در مجلسی که خودش فنا پذیر است طلب *بقا* داشته باشید .

تلنگر به اهل دنیا . بیشتر اوقات اکثریت اشتباه میکنند . بیشتر اوقات اکثریت میتواند ملاک عمل نباشد . بیشتر وقتها راهی که اکثر مردم دنیا در پیش گرفته اند اشتباه هست . چشم هم چشمی نکنید . دنباله رو مردم دنیا نباشید که مقصد بیشترشان جهنم هست . دلیل میخواهید ؟ اثبات قرانی دارم واستون عبارت "اکثرهم" در قرآن مجید 44 بار تکرار شده است و بلااستثنا در همه آیات خداوند کلمه اکثرهم را در کنار "لایومنون، لا یعقلون، لا یشکرون و..." قرار می دهد و در تمامی 44 آیه خداوند به این اصل اساسی اشاره می کند که بیشتر مردم به آیات الهی کافر، ناسپاس، نادان، جاهل، بی ایمان هستند . پس اکثریت بودن دلیل بر حقانیت نیست هر چند میتواند ملاک قانونی باشد . چون در قانونگذاری لاجرم به اکثریت اکتفا میشود .

امروز خیلی خجالت کشیدم و خجل شدم . پیش خودم و خدای خودم و ائمه . داشتم تو یوتیوب و اینستا چرخ میزدم . کنسرت خواننده ها را میدیدم از معین و گوگوش و .... (شرمنده که این اسمها و کلمات را در این گروه معنوی به کار میبرم) افرادی که در کنسرت بودند را از زن و مرد میدیدم چنان فکر و ذکر و حواسشون به خواننده و رقص و پایکوبی بود که از خود بی خود بودند . چنان غرق در شادی و در حال و عشق خود بودند (در کار حرام و غیر مجاز) من از خودم بدم اومد که چرا من در کار نماز و عبادت و دعا و توجه به خدا سست و کاهل هستم . من هم باید مثل اونا محکم باشم . اون گروه جاهل هر چند در جهل و جهالت بودند اما محکم چسبیده بودند به خواستشون . ما چرا در کار درست خود اونقدر محکم نیستیم . خیلی دلم شکست

چقدر دنیا بد شده . البته بد بود . زنان امروزی با کارهایی که انجام میدهند بدترش کردند

در تفکری عمیق از عرفان اسلامی که انسان راهروان این مسیر را میبیند . اشخاصی همچون شیخ انصاری . ملا حسینقلی همدانی . میرزا علی آقا قاضی . میرزا جواد آقا ملکی تبریزی . به جایی رسیده بودند که دیگر اعمال و رفتار دیگران را نمیدیدند و عیب جویی نداشتند از دیگران چون همه انسانها تحمل همچین اعمالی که انجام میدادند را که چه عرض کنم تحمل شنیدنش را هم ندارند .

اونهایی که در دنیا سلامتی و ثروت دارند یه جور غافل و مشغول هستند . یعنی تکمیل کردن دنیاشون هیچ وقت تمامی نداره . با خونه و ماشین و عوض کردن مبل هر سال و ست کردن خونه و وسایل (تمامی ندارد که ) عارفان به این حالت میگویند غفلت . غفلت حاصل از رفاه و آسایش که طبق فرموده قران کریم تبدیل به اتراف خواهد شد . یه عده ندار هم که چیزی برای درامد و پول ندارند اونها هم معمولا در حال حسرت خوردن و جنگ و دعوا و گاها قهر و دست از دین کشیدن هستن یعنی وقتی خدا در میان نباشه بشر حیران و سرگردان است در حالتهای مختلف نمی دونه چیکار کنه . راه و روش فقط توسل و توجه به اهل بیت و راه و روش آنهاست در غیر اینصورت بشر ول معطل هست در این دنیا . توجه . توجه توجه و از یاد نبردن خدا

در حقیقت دوری از گناه و عمل به واجبات وصل به بقا شدن است و غرق در گناه که معمولا همراه با دوری از یاد خداست وصل به فنا شدن است

امروز خیلی حسرت خوردم . و البته نکته آموزنده ای شد واسم . همکاران تو شرکت بحث داشتند که ای وای فلانی بلاکم کرد . وای فلانی لایکم نکرد . وای منو تو مهمانی ندیدن. هشدار ...... قرار است مگه کی ما رو ببینه . قرار چه کسی ما رو تحویل بگیره . قرار هست چه کسی به ما نمره بده . قرار است چه کسی ما رو ببینه . افرادی . جمعهایی . و کسانی که خودشان سرتا پا عیب و یراد و سر تا پا نیاز و فانی هستند . سعی و تلاش و خودکشی واسه چه کسانی شما را تائید کنند . ما قرار است خودمان را به اهل بیت اثبات کنیم . تا انها راه و روش بندگی و زندگی را یادمان بدهند و بعد خودمان را به خدا نشان دهیم . والسلام . بنده با این روحیه زندگی میکنم و شکر خدا همیشه هم بشاش و خندان و پر انرزی هستم . همیشه هم تو مسجد و هیئتها و جمعهایی که گریه میکنند هستم . ولی چرا اینقدر امیدوار و درون خوشحالم خودم هم نمیدونم .

خیلی ها سعی دارند امام زمان را ببینند . هر چند آرزوی خوبی است و عالی است و همه مومنان این آرزو را دارند . اما این هدف نمیتواند باشد . خیلی ها امام زمان خود را دیدند و با او نشستند و زندگی کردندد و با ایشان نماز خواندند و ... اما همراهی امام نکردند . صرف دیدن و رسیدن به امام زمان کاری و گرهی از مشکلات ما باز نخواهد کرد چه بسا با امام زمان تماس فیزیکی داشته باشی و او را هر روز ببینی و زیارت کنی اما دلت با ایشان نباشد . اما ممکن است در عمر زندگی خود امام زمانت را نبینی و دلت با او باشد و اعمالت را برای دیدنت آن عای جناب نیکو کنی که این امر باعث رشد تو نیز خواهد بود .

دقیقا همینطور است . حتی بیشتر کسانی که امام زمان را میخواهند و صدا میزنند برای حل مشکلات حضرت را میخواهند . یعنی تحمل گرسنگی و جهاد و هجرت را با امام زمان ندارند . چون با بیشتر افراد امام زمانی سرو کار دارم میگم از خودم داستان تعریف نمیکنم . کسانی را میشناسم که تو دعا ها . دعا میکنند که کاش امام زمان بیاد این گرونی را برداره و.... هر چند خواسته خوبی است اما درجه و معرفت این گونه خواسته ها بسیار پائین است . ایکاش امام زمان را برای همراهی با ایشان و اطاعت از ایشان و افزایش معرفت خود و جامعه بخواهیم .

بگذارید مطلبی را عنوان کنم . قابل تامل است برای اهل اندیشه و صاحب خرد . شرکتی که در قسمت اداری آن مشغول به کار هستم . برخی از فرزندان کارفرما در قسمت اداری مشغول فعالیت هستند و وضع مالی بسیار مناسب دارند . امروز یکی از اونها با مامانش تلفنی بلند بلند حرف میزد . ماجرا از این قرار بود که ایشان یک ساختمان مجلل 350 متری خریده اند خلاصه همه چی تکمیل شده و کار رسیده به اینکه وسایل رو بچینند بماند که چند دست مبل دارن رفته اند یک دست مبل واسه جلو تلوزیون خریدند بالای یک میلیارد . بعد حرف سر اون بود که با هم بحث میکردند تو رنگش . مدلش و ... نحوه چینش رو خودش نتونسته بودند به توافق برسند . به یک طراح زنگ میزدند که بیاد طرح بده (خخخخخ)ما هم مشکل داریم . جماعت هم . حال بماند کاری ندارم میخوام نتیجه گیری کنیم که . زیبنده یک فرد بالای 60 سال نیست که با وسایل دنیوی بازی کنه . شما مطمئن باشید اگر وضع مالی خیلی خوبی هم داشته باشید به این گردونه خواهید افتاد . مشغول خواهید شد . وقت باارزش با بیهودگی خواهد گذشت امروز اون خرید . فردا خرید دیگه . امروز فلان مبل مد شده . فردا فلان خودرو . یعنی دنیا دوست و مد پرست اگر باشید شما را غرق خواهد کرد . به هیچ وجه هم راضی نخواهید شد بخدا به آرزوها نخواهید رسید اون کس که دنبال دنیا باشد . چون نهایت ندارد . بخدا پناه میبرم از غفلت . حال هر چیزی که باعث این غفلت باشه خواه پول و ثروت باشه خواه فقر و نداری . آخه جالب اینجاست تازه این شروع راه دنیا پرستی خواهد بود چون در ادامه بحث خودنمایی . خود برتر بینی . غرور و مال من بهتر است و ... و مسائل نفسانی پیش خواهد آمد . پناه بر خدا . پناه بر خدا که شیطان در هیچ سنی از انسان دست بردار نیست . نجات نخواهد یافت کسی که از اهل بیت دور باشه . و کسی که موعظه نشنود قطعا قلبش خواهد مرد . قطعا . چون فرمایش امام معصوم هست و فرمایش امام معصوم هم خطا نمیرود . حضرت امیر به فرزندش امام حسن میفرماید . احی قلبک بالموعظه الحسنه

وای بحال بچه های 3-4 ساله که پدرو مادر با موسیقی و آواز و لهو لعب بزرگش میکنند و بعد اینور و اونور تعریف میکنند و خوشان خوشان خوشانشان میشه . پدر و مادری هست که صبح تا شب کارشان گوش دادن به موسیقی و اواز و ...هست . توضیح میداد که دیروز تو مسیر شمال میرفتیم بچه 5 ساله ام فقط تو میر خونده و نمودونم چیچی دوست داشت بزنه . روم نشد بگم بله صبح تا شب خودتان غرق تو آواز و بزن بکوب هستید اونوقت انتظار داری پسر بچه ات قاری قرآن بشه و به سبک منشاوی و عبدالباسط و مصطفی اسماعیل بخونه نه عزیزم گندم از گندم بروید جو زجو

خوشا به حال و عاقبت کسانی که با نهج البلاغه و ائمه اطهار بزرگ بشن . خوشا بحال کسانی که واقعا زیر پرچم اهل بیت متولد میشوند و زندگی میکنند و میمیرند . به بلندترین مراتب کمال و معرفت نرسیده کسی مگر از در و باب و کلاس درس اهل بیت . حیف و هزاران حیف که این الگوهای انسانیت را جوانان امروزی رها کرده و الگوی خود را زنان و مردان کافر و خواننده غربی خارجی و داخلی از خدا بیخبر قرار داده اند . آیا در زمین سیر نمیکنند و نمیبینند عاقب کسانی را که پیش از اینان زیسته و فنا شده اند . بر میگردیم به عقب و 50 سال پیش گروه مومنان( علامه طباطبایی -بهشتی --آیات عظام و مراجع تقلید خویی--مرعشی نجفی --اراکی --علامه جعفری --استاد فاطمی نیا -بهجت - و...)گروه مطربان(هایده --مهوش -داریوش--مهستی--حمیرا -سیمین --گوگوش -داریوش -ابی -معین)الان کجا و در چه حالی هستند .

وقتی عنوان میشود که فاطمه سلام الله علیها علت خلقت و هستی است یه عده شاخ در میاورند که . چگونه میشود هستی به این بزرگی عاتش یک تن به نام زهرا سلام الله علیها باشد و مقداری برایشان گران و غیر قابل هضم میشود . لکن رو میاورند به ضعف دین در مقابل علم که سعی دارند بزرگی هستی . خورشید و سیارات و منظومه ها و ستارگان و بسط عالم و میلیاردها ستاره و سیاه چاله ها .و ...... که میخواهند به ما بگویند که ما یا عالم را نمیشناسیم که چنین حرف بزرگ و سنگینی میزنیم و یا چنین حرفهایی باطل و دروغ است . البته ما حق میدهیم به کسانی که اگاهی دینی ندارند بله این حرف که علت خلقت فاطمه سلام الله علیها است حرف بس بزرگ و سنگینی است . ولی بنده به جای دیگر و اثبات از راه دیگر نمیپردازم و فقط به یک مورد اشاره میکنم . وقتی گفته میشود که قلب مومن از عرش خدا بزرگتر است یعنی چه . یعنی اینکه هر بنده ای که مومن باشد و مومن شود . زمین و آسمانها و عرش الهی گنجایش قلب او را ندارد . ببینید ما ها که عموما به انواع گناه آلوده هستیم . از کوچیک و بزرگ و .. خواسته یا ناخواسته به هر ترتیب گناهانی داریم با این وجود وقتی توبه کرده و مومن میشویم . یا افرادی ممکن است عمری را با کفر سپری کرده باشند ولی به محض مومن شده در دایره کسانی هستند که عرش الهی ظرفیت و گنجایش قلب او را ندارد . خوب میبینیم که این راه معرفت و علت خلقت شدن برای هر کسی باز است و جای تعجب ندارد . وقتی بندگان معمولی با این همه خطا با توبه و معرفت و ایمان این قابلیت را پیدا میکنند آیا جای تعجب دارد که شخصیت با عظمتی همچون زهرای مرضیه که عاری از هر گونه آلودگی است و به اندازه یکک پلک زدن از معبود دور نشده علت خلقت باشد

هر چه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک . بنده خودم اهل هیئت و عزاداری هستم و حداقل سه روز هفته را در هیئات حسینی حضور دارم . یک ایراد بزرگ که در بیشتر هیئتها مشاهده میشود این است که ما روحانیت را کنار گذاشته ایم در اکثر این هیتها افراد شخصی سخنرانی میکنند . البته مشکلی ندارد . ولی وجهه و صورت خوبی ندارد که ما افراد معمم را کنار بزنیم و کسی که سالها در حوزه تحصیل کرده و زحمت کشیده ظلم هست در حق این افراد که یواش یواش کنار بگذاریم . یک حدیث که از شخص معمم شنیده شود به نظر حقیر اثرش خیلی بیشتر است از اثر همان حدیث که از طرف فرد شخصی بشنویم همه چیز اسلام رو حساب و کتاب است امید است با رسیدن به معرفت رعایت کنیم . قرار نیست هر کسی که دو سه تا کتاب خونده بشه واعظ که .

بزرگترین پیکار انسان با نفس خودش اینست که خود را چیزی نداند . خصوصا زمانی که میبیند اوضاع در ظاهر غیر اینست . یعنی واقعا خود را چیزی نداند . و این پیکار و مبارزه زمانی سخت میشود که عوامل ظاهری چیزی هستی را در جامعه داشته باشی . مثلا قدرت . ثروت . زیبایی . علم . شهرت . سخنوری . و ... را داشته باشی و به وسیله عواملی که عنوان شد در جامعه مطرح باشی ولی ............

گفته اند در ذات خدا فکر نکنید که به گمراهی کشیده میشوید . خیلی ها ایراد میگیرند که اسلام از همون ابتدا قدرت تفکر را انسان گرفته و همون ابتدا گفته در خدا فکر نکنید . پس چون اسلام مخالف تفکر است آن را کنار میگذارند . ولی پاسخ این هست که اولا اسلام فرموده در ذات خدا فکر نکنید که چی هست ولی در وجود او و صفاتش اتفاقا سفارش فراوان به تفکر شده که زمینه رشد معرفت هست . ثانیا انسان برای پی بردن به ذات چیزی معمولا آن را ابتدا تصور میکند یعنی آن چیز باید مصور باشد . یعنی ما به محض پی بردن به چیزی آن را تصور میکنیم و چون تصور چیزی یعنی شکل دادن به آن پس نباید در ذات وجودی او فکر کرد .

برای رسیدن و معرفت به خدا باید او را از آثارش شناخت پس وقتی راه شناخت از خود وجودی انسان گرفته تا آیات الهی (نشانه های الهی )نیاز به تفکر در ذات او نداریم تا دچار تصور و مصورات ذهنی بشیم پس همون بهتر که به آثارش توجه کنیم چه آثار فیزیکی و چه آثار معنوی . که به نظر حقیر اثار درونی خیلی قویتر و پر مغز تر و پر معنی تر از آثار فیزیکی است . چون بسیار اتفاق افتاده که طرف فیزیک و ماده و بدن ظاهری و مغز و سر و دست و پا و عصب و اینها را شکافته ولی چرا از این آثار پی به وجود او نبرده است . پس اینجا بحث *من عرف نفسه فقد عرفه ربه *چه میشود

مطابق نظرسنجی مؤسسه پیو که در سال ۲۰۰۹ روی ۲۵۰۰ نفر از دانشمندان عضو انجمن پیشبرد علوم آمریکا انجام شد، ۵۱٪ به نوعی الوهیت یا قدرت بالاتر،[b] ۳۳٪ به خدا[c] و ۱۸٪ به یک روح جهانی یا قدرت بالاتر،[d] اعتقاد داشتند، در حالی‌که ۴۱٪ به وجود خدا یا قدرت بالاتر[e] اعتقاد نداشتند.[۵] از میان برندگان جایزه نوبل، تنها چهار نفر موفق به کسب دو جایزه نوبل شده‌اند که عبارت‌اند از ماری کوری (فیزیک ۱۹۰۳ و شیمی ۱۹۱۱)، لینوس پاولینگ (شیمی ۱۹۵۴ و صلح ۱۹۶۲)، جان باردین (فیزیک ۱۹۵۶ و ۱۹۷۲) و فردریک سنگر (شیمی ۱۹۵۸ و ۱۹۸۰) که هیچ‌کدام یک از آنها خداباور نبودند. لینوس پاولینگ خداناباور و جان باردین، ماری کوری و فردریک سنگر ندانم‌گرا بودند.[۶][۷][۸][۹][۱۰] مشاهده میکنید که فقط علم برای شناخت خدا کافی نیست . این به اصطلاح دانشمندان (که بنده به شخصه هیچ کدام را دانشمند نمی دانم . کسی که خدا را باور نداشته باشد هر علمی هم داشته باشد جهل است ) . مسئله ای که اینجا ذهن انسان را مشغول میکنه این است که پس حضرت علی ع که میفرماید هر کس خودرا(نفس خود را شناخت ) خدا را شناخته . پس چرا این دانشمندان با این همه علم و انسان شناسی و عالم شناسی و ماده شناسی خداناباور هستند . پس سخن حضرت علی ع که به اعتقاد ما رد خور ندارد و هر چه فرموده حق است چه میشود . اینها علاوه بر این که خود را شناختنه اند عالم را نیز شناخته اند پس چرا خداناباورند . در جمله *من عرفه نفسه فقد عرفه ربه * کلمه فقد تقریبا حال اطمینان میدهد که حقیقتا خدایش را شناخته . پاسخ اجمالی .. اگر دقت داشته باشیم حضرت میفرماید . من عرفه نفسه . این شناخت نفس خیلی فرق دارد با شناخت ماده و فیزیکی بدن از گوشت و خون و رگ و استخوان و کالبد شکافی . هر چند خود بدن انسان ساختار باعظمت و عجیبی دارد . ولی چه بسا ساختار بدن یک زنبور عسل پیچیده تر است از ساختار بدن انسان اگر هدف علی ع فقط بدن و جان فیزیکی بود اونوقت باید میفرمود من عرفه (مثلا) زنبور --- که اینچنین نیست . و از طرف دیگر شناخت و باور با این عقل و قلب و مغز فیزیکی و سلولهای خاکستری نیست که . مشکل این دانشمندان همین جا هست که با یک شی مادی و مصور میخواهند به یک وجود لامتناهی برسند و چون نمیشه و از طرف دیگر قلب را به کار نمی اندازند (نه این قلب صنوبری شکل ) اون قلب معنوی که ادراکات اساسی به عهده اوست در اونها کار نمیکند . بنابراین انتظاری بییشتر از این دانشمندان نمیرود . پس نفس انسان ببینیم که چقدر با عظمت است که حضرت اشاره ای دقیق و ظریف دارد . خلاصه این باور با کتاب خواندن و دانشگاه رفتن و دکتر و مهندس و پول دار شدن و ..... به وجود نمی آید این باور و این قلبی که و نفسی که ازش یاد میشه با تقوا زنده میشه هیچ راه دیگری ندارد . فقط تقوا تقوا تقوا است که این دل و نفس را زنده نگه میدارد . البته موارد عنوان شده و تحصیل و امثالهم این شناخت را قوی تر و معرفت را بالا میبرد . نتیجه اینکه . در دنیا اگر بالاترین درجه علمی . پزشکی . واعظ بودن .دانشمند بودن . آیت الله بودن . پولدار بودن . به هر جایی برسی . کرات آسمانی . منظومه ها و از اول تا آخر هستی را بگردی . کتاب بنویسی . خوب قران بخوانی . ریش داشته باشی . نداشته باشی .... اگر تقوا نداشته باشی مفت نمیارزه . فقط بهره دنیایی را خواهی برد .

خدابیامرز پدرم میگفت .خاله ای داشتم که خیلی خوشگل بود و جوان و قد بلند . میگفت وقتی از خانه بیرون میشد و چادرش را سر میکرد خودش قدش را خم میکرد دمپائی میپوشید و روی زمین میکشید . تا مردم فکر کنند که پیر زنی است و بهش نگاه نکنند (خخخخ) . خاله بلند شو ببین چه خبره . بلند شو ببین زنان و دختران در بیحیایی چه مسابقه گذاشته اند و از سر و کول هم بالا میروند بلند شو ببین دختران در ورزش با شورت و شلوار جورابی در مقابل نامحرمان چه غوغا میکنند . بلند شو ببین چه افتخاراتی را کسب میکنند . بلند شو ببین که شما زن بودید یا اینها . بلند شو ببین که هر روز که زیارت عاشورا میخواندنی و نماز و شب و زیارت جامعه کبیره که اینها نماز واجبشون را هم ترک کرده اند که

بیایید بگم که معرفت چگونه باید باشد . آیا تابحال برای راه رفتنمان شکر کردیم . آیا تابحال برای حمام رفتنمان شکر کردیم . آیا تابحال برای غذا پختنمان شکر کردیم . آیا تابحال برای به دستشویی رفتنمان با پای خودمان شکر کردیم . عه واسه دستشویی رفتن هم شکر باید کرد ؟؟ بیا بگم که چرا باید شکر کرد . خانمی تو خونه پسرش که خودش نمیتونه بلند بشه بره دستشویی و اینکه نمیتونه دستشویی را نگه داره . با عرض معذرت به تشک دستشویی کرده و از خجالت قایمش میکنه / میپرسند که مادر قربونت برم چرا نمیگی لااقل جاتو تمییز کنیم . میگه که منم مایه زحمت شدم واستون خجالت کشیدم . حال ببین یک بار دستشویی رفتن چقدر شکر داره . حالا اگه با پای خودت رفتی و مشکل روده ای و اداری داشتی و نتونستی کلا دستشویی کنی چطور ؟؟؟؟ حالا که راحت رفع حاجت میکنی چقدر شکر داره . آخه ما هم آدم هستیم آدم از خودش از ناشکری ها به درگاه خدا خجالت میکشه .

اثبات معرفتی امامت . امامت را اثبات میکنم برای کسانی که به قران قائل نیستند . برای اهل سنت . برای کسانی که به حدیث و نقل اعتقاد ندارند . به نزول جبرئیل معتقد نیستند . و به هر کسی که اهل تعقل و اندیشه باشد . همه به این قائل هستند که با تمامی پیشرفت علوم باز هم انسان در برابر کل علم آینده و حتی حال جاهل هست . در مقاطعی عقلا داریم . اما عقل کل نداریم . یعنی همه ما به صورت نسبی ناقص هستیم . همه انسانها . پس نیاز به انسانی داریم که کل باشه . و ناقص نباشه . ؟؟ حالا شخصیتهای تاریخی را مرور کنید . کسانی که ادعای جانشینی پیامبر را داشتند . رفتارها . گفتارها . اشتباهات . اقرارها و سخنان همه را بگذارید کنار هم . چه کسی شایسته است . پس 1- انسان اول باید قبول کند که ناقص و نسبی است . از اینجا پی به وجود و لزوم هادی و امام اثبات میشه . 2- چه کسی استحقاق این جایگاه را دارد

مگر نه این است که برای هر قوم آزمایش و امتحانی است و مگر نه این است که قومهای قبلی به خاطر گناه و سرپیچی و بی دینی عذاب شده اند و کیفر دیده اند . أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى ﴿۳۶﴾ آیا انسان فکر میکند او را رها کرده ایم . و هر غلطی دلش خواست انجام دهد . اقوام قبلی مسخ شدند و سنگ باران شدند و زمین زیر و زبر شد . قوم حضرت محمد ص به خاطر احترام انحضرت چنین عذابی معمولا نمیبینند ولی اینطور نیست که رواج گناه داشته باشند زنان و دختران لخت و عور بگردند . حرامخواری و مشروب خوری و کارهای فساد انجام داده شود و اتفاقی نیافتد . همین بی آبی و خشکسالی و آلودگی هوا و گرانی .و ترس از جنگ و با استرس دوران گذرندان نیز عذابی است که ماها میبینیم . ولی کو عبرت گیر و پند پذیری . وقتی امر به معروف میکنی زنان بیحجاب مثل سگ هار گاز میگیرند . واقعا چرا اینها اینجور شدند .

مدتها بود موضوعی ذهنم را مشغول کرده بود در این خصوص که اکثر کسانی که متدین واقعی و دیندار هستند از زندگی و برخورداری از امکانات جامعه در پائینترین سطح قرار دارند . اونهایی که نماز میخوانند . روزه میگیرند . لااقل انچه میبینم در ظاهر از گناه دوری میکنند در مساجد و هیئت ها حضور دارند اهل بیت را محبت دارند و دوست دارند و تا حد جان از انها دفاع میکنند . دعا دارند اهل ذکر و نماز شب و تهجد و ...هستند ولی چرا اکثرا از امکانات کم و بی پول بی نام و نشان و کم احترام در جامعه هستند . مگر نه اینکه در نماز روزی 10 بار تکرار میکنند *ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدناصراط المستیم صراط الذین انعمت علیهم * ولی چرا خداوند بیشتر مال دنیا . رفاه و نعمت و را به غیر میدهد . ظاهرا وضعیت کسانی که به دور از خدا و پیامبر و اهل ایمان هستند خوشتر هست . تا اینکه اخیرا در فضای مجازی بحث هایی توسط =روحانی سلمانی اردستانی =و مناظراتی در باب شهادت فاطمه زهرا و اهل بیت و امامت شد که طرف شبه های سستی مطرح کرد و بحمدالله توسط استاد حامد کاشانی ضربه فنی شد . امروز سر نماز ظهر به یوهو از ذهنم خطور کرد که خدایا هیچ چیز نمیخواهم و آیا تنها علی را به من میدهی ؟؟ فقط علی مال من باشد برایم بس است . بعد متوجه معانی بالا شدم و جواب سئوال چندین ساله ام را به عینه از خدا دریافت کردم . وقتی میگویم * صراط الذین انعمت علیهم . * منظور رفاه و خورد و خراک و ماشین و خونه و کباب و میوه نیست بابا . منظور نعمتی به نام علی و محبت و ولایت او و اولاد برحقش است . . شما و خوانندگان مرا نمیشناسید که ریا باشد اینجا مینویسم که تا ابد بماند و زمانی بنده در قبر قرار گرفتم این نوشته ها شهادت دهد که لذتی چند لحظه ای از نماز بردم که تابحال نچشیده بودم . خدایا شکرت . خدایا شکرت .

واقعا وایبحال ما و جامعه ما . خدا عاقبت همه رو بخیر کنه ان شائ الله . قرار است انسان هر روز و هر هفته و هر سال که از عمرش میگذره . پخته تر . عاقل تر آگاه تر با معرفت تر و در نهایت خداشناستر و در نتیجه عبادت کننده . دعا خون و نمازخوان بشه البته این امور هر چه با معرفت بالایی باشه بهتر است دیگه همه میدونن اینو . والا اونی که قرائن و شواهد نشان میده بر عکس این قضیه گویا در جامعه ما داره اتفاق میافته . دیروز تو دندانپزشکی . و تو اطاق انتظار نشستم همراه با سه تا خانوم مسن تقریبا 65-70 ساله . وقت اذان مغرب بود . اینا که صدای اذان را شنیدند . دیدم یکی به دو تای دیگه میگه که من نماز رو کنار گذاشتم دیگه نمیخونم . یعنی با یه لحنی تحقیر آمیز اینکه تا حالا سرمون کلاه رفته .... نخون اخر عمری همراه شیطان شو . یعنی این تغییر و فضای مجازی نه تنها جوانان پیرزنان و پیرمردان را هم عوض کرده . و مردم واقعا دارن غربال میشن . آخرالزمان هست دیگر ماها هم اینطور امتحان پس می دهیم . قرار نیست حتما در کربلا میبودیم و امتحان میشدیم . اگر به سنت امتحان اعتقاد داریم در هر زمان داریم امتحان میدهیم .

جوان عزب یا که دوشیزه کیست ------ترس از نود ساله ها میرود

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.