آیا وهابیت به هجوم به خانه وحی، افتخار کرده، آن را تأیید می‌کند؟

  • 1396/12/05 - 00:05

عالمان شیعی از دیرباز، برای اثبات حادثه جان‌سوز هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) از منابع مورد قبول وهابیت استفاده کرده و مدارک محکمی ارائه داده‌اند. شاید این سوال به ذهن خطور کند که چرا متقدمین آنان این حقیقت تلخ را کتمان نکردند و حتی معاصرین از آن‌ها نیز در کتب و تالیفات خود به این ماجرا اشاره می‌کنند.

شیعه از دیرباز فاجعه غم‌بار هجوم به بیت وحی را مطرح کرده است و این فاجعه را بزرگ‌ترین و تلخ‌ترین اتفاق تاريخ اسلام می‌داند. همان‌گونه که امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «وَ لاَ کَیوم مِحنَتِنا بِکَربَلاء وَ إن کانَ یَومُ السَّقیفه وَ إحراقُ النّارِ عَلَی بابِ أمیرِالمُؤمِنینَ وَ الحَسَن وَ الحُسَینِ وَ فَاطِمة وَ زَینَب وَ امِ‌کُلثوم وَ فِضة وَ قَتلُ مُحسَنٍ بَالرّفسَه أعظمَ وَ أَدهَی وَ أمرَّ لأنّه أصلُ یَومِ العَذابِ.[1] و هیچ روزی مانند روز مصیبت ما در کربلاء نیست، اگرچه روز سقیفه و آتش به پا کردن  بر در خانۀ امیرالمؤمنین و حسن و حسین و فاطمه و زینب و ام کلثوم و فضه و کشتن محسن با لگد، بالاتر و سخت‌تر و تلخ‌تر است. چرا که اصل روز عذاب و سختی آن روز است.»
عالمان شیعی برای اثبات این حادثه جان‌سوز، از منابع مورد قبول وهابیت استفاده کرده و مدارکی را از آنان ارائه داده‌اند.
شاید این سوال به ذهن خطور کند که چرا وهابیت این حقیقت تلخ را در منابع مهم خود بیان کردند و آن را کتمان نکردند و حتی فراتر این‌که معاصرین از وهابی نیز در کتب و تالیفات خود به این ماجرا اشاره می‌کنند.

پاسخ آن واضح است، شاید بتوان گفت که وهابیت نه تنها از این کار اعلام برائت و بیزاری نمی‌کنند، بلکه به آن افتخار نیز می‌کنند.
در مورد منابع متقدمین که به حادثه هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) اشاره کرده‌اند، کتاب‌ها و مقالات بسیاری نوشته شده است. منابع مهمی مانند مصنف ابن ابی‌شیبه[2] «الامامة و السیاسة» تالیف ابن‌قتیبه[3] «انساب الاشراف» نوشته بلاذری[4] «تاریخ الامم والملوک» تالیف طبری[5] «عقدالفرید» تالیف ابن عبدربه[6] «مسند فاطمه» تالیف جلال‌الدین سیوطی[7] و بسیاری دیگر از کتب معروف که فرصتی برای نام بردن همه آن‌ها نیست.
اما در این مجال کوتاه به سخنی از معاصرین وهابی نیز اشاره کرده تا اثبات شود که حمله به خانه دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از افتخارات آن‌ها و خلیفه دوم است و نیازی به انکار آن نیست.
حافظ ابراهیم که یکی از شعرا و ادبای به نام و مشهور مصر است در ابیاتی به واقعه خانه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) اشاره کرده و با وقاحت تمام به فعل خلیفه افتخار می‌کند.
نکته‌ای که حائز اهمیت است، این است که این شعر در محفل و جشنی قرائت شده بود که به قصد شنیدن همین قصیده برپا شده بود و شاعر مذکور نیز مورد تمجید و تشویق حضار قرار گرفته بود و مدال افتخار به او داده شد.
او در قصیده‌ای تحت عنوان قصیده عمریه گفته است:
«و قَــــوله لعَــلیٍّ قــــالـَها عُـــمَرُ    أکـــرِم بســامِعِها أعظِــمْ بـمُلقیها
حرقتُ دارَک لا أبقِی علیک بها    إن لم تُبایع و بنتُ المصطفی فیها
ما کان غــیرُ أبی‏‌حـَفْصٍ یَفُوُه بها   أمامَ فــارِسِ عــدنانٍ و حامــِیها[8]
عجب کلام ارزشمندی است که عمر به علی خطاب کرد
چه‌قدر کریم و بزرگوار است شنونده آن و چه‌قدر عظیم و بلند مرتبه است گوینده آن
قطعاً بدان که خانه ترا به آتش می‌کشم و تو را در آن باقی نمی‌گذارم
اگر از بیعت ابوبکر سرپیچی کنی با این‌که دختر مصطفی در آن باشد
این کلام، کلامی نیست که از دهان هر کسی خارج شود، گوینده‌ای چون عمر را می‌طلبد
که بتواند در مقابل اول پهلوان عرب و تک‌سوار عدنان و نگهبان امت عرب ایراد کند.»
می‌بینیم که این شاعر وهابی با چه افتخاری این ماجرای دل‌خراش را به رشته شعر درآورده است و آن را با شوق و اشتیاق برای حضار می‌خواند و به جسارت عمر نیز اشاره می‌کند و فعل او را به عنوان یک افتخار بیان می‌کند. به غیر از این شاعر مصری معاصرین دیگری نیز به ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) اشاره کرده‌ و از آن به عنوان حق خلیفه یاد کردند، مانند:
مولوی عبدالرحیم دهلوی حنفی (م۱۱۷۶هـ) در کتابی که به زبان فارسی، درباره‏ حوادث ایام سقیفه نوشته شده است، چنین می‏‌نویسد: «در همین ایام مشکلی دیگر که فوق جمیع مشکلات توان شمرد، پیش آمد و آن این بود که زبیر و جمعی از بنی‌هاشم در خانه حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) جمع شده، در باب نقض خلافت، مشورت‌ها به‌کار می‏‌بردند و حضرت شیخین آن را به تدبیری که بایستی برهم زدند.»[9]
می‌بینیم که مولوی عبدالرحیم دهلوی با تاثیرپذیری از افکار وهابیت، اولاً تحصن حضرت علی (علیه‌السلام) در منزلش را مشکلی فوق مشکلات می‌داند و ثانیاً عمل ناشایست خلیفه دوم را تدبیر قلمداد می‌کند و آن را جزو ضرورت آن زمان می‌داند.
آن‌چه که از منابع یادشده به‌دست می‌آید، ماجرای هجوم به خانه وحی غیر قابل انکار است تا جایی که حتی معاندترین افراد، هم‌چون ابن‌تیمیه هتک حرمت به خانه حضرت را انکار نکرد، هر چند برای توجیه عمل خلیفه، سخن مضحکی را بیان کرد.
او در کتاب منهاج السنة در این مورد گفته است: «نَحنُ نَعلَمُ يَقيناً أنَ أبابَكر لَم يقدم عَلى علي وَ الزُبَير بِشَيءٍ مِن الأذى، بَل وَلا عَلى سَعد بن عُبادَة المتخلِّف عَن بِيعَتِه أولاً و آخراً، وَ غايَة ما يُقال: إنه كَبَسَ البُيت لِيَنظرَ هَل فيهِ شيءٌ مِن مال الله الذي يُقسِمُه، وَ أن يُعطيهِ لِمستَحقِه، ثم رأى أنه لو تَرَكَه لَهُم لجازَ، فإنه يَجوُزُ أن يُعطيهِم مِن مالِ الفِيء.[10] ما مطمئنیم که ابابکر، علی،  زبیر و سعد بن عباده که از بیعت تخلف کرده بودند را اذیت نکرد. نهایت چیزی که می‌توان گفت این است که ابابکر به خانه وارد شد، تا ببیند در آن، چیزی از بیت المال نبوده باشد تا بین مستحقین تقسیم کند.»
بنابراین از این منابع، ثابت است که خلیفه دوم، به خانه‌ای که بیت وحی بود و جبرئیل برای ورود به آن خانه اذن می‌گرفت و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قبل از هر نمازش، به اهل‌بیت آن سلام و درود می‌فرستاد، هجوم آورد و آن را به آتش کشید و بانوی دو عالم را مورد ضرب و شتم خود قرار داد.[11] و وهابیت با عنادی که نسبت به امیرالمؤمنین دارند، به عکس اهل سنت که این قضیه را دروغ تاریخی می‌دانند، این واقعه را تأیید کرده و بر این اتفاق افتخار نیز می‌کنند.

پی‌نوشت:

[1]. بحارالانوار، علامه مجلسی، دار احیاءالتراث، بیروت: ج۵۳، ص۲۳، باب ۲۵
[2].المصنف، ابن ابی‌شیبه، مکتبة الرشد، بیروت: ج۸ ، ص ۵۷۲ ح۳۷۰۴۵
[3]. الامامة و السیاسة، ابن‌قتیبه، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج۱، ص۱۲، تحت عنوان «کیفَ کانَت بیعه علی أبی طالب کرَّمَ الله وجهه»
[4]. انساب الاشراف، بلاذری، دارالفکر، بیروت: ج۱، ص۵۸۶ ح۱۱۸۴
[5]. تاریخ الامم والملوک، محمد بن جریر طبری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج۲، ص۴۴۳
[6]. عقدالفرید، ابن عبدربه، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج۳، ص۶۴
[7]. مسند فاطمه(سلام الله علیها)، جلال‌الدین سیوطی، موسسة کتب ثقافیة، بیروت: ص ۳۶
[8]. دیوان حافظ ابراهیم، محمد حافظ ابراهیم، دار اعیان، بیروت:ج۱، ص۸۲ ، قصیده عمریه
[9]. ازاله الخفاء، عبدالرحیم دهلوی، انتشارات اکیدمی، لاهور: ج ۲، ص ۲۹
[10]. منهاج السنة، ابن تیمیه: ج4، ص343
[11]. انّ رسول الله کان یَمُرّ بباب فاطمه سته اشهر اِذا خَرَجَ الی صلاه الفجر یقول: الصلاه یا اهل البیت، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس… همانا پیامبر شش ماه هنگامی که برای نماز صبح خارج می شد به در خانه فاطمه سلام الله علیها عبور می کرد و می گفت نماز ای اهل بیت و آیه تطهیر را می خواند.» مستدرک علی الصحیحین، حاکم، ج۳، ص۱۵۸
مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۵۹ ح۱۳۷۳۰
السنن الجامع، ترمذی، ج ۵، ص ۳۵۲، ح ۳۲۰۶

نویسنده: محمد یاسر بیانی

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.