پیامبر اسلام مکلف به احکام الهی

  • 1394/03/05 - 15:05
وقتی کتاب‌های حدیث ملاحظه می‌گردد، می‌بینیم که در آن سیره و رفتار پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به گونه‌ای جلوه داده شده است، که فرد عادی و معتقد به دین نباید به آن شیوه رفتار نماید، چه برسد به اشرف مخلوقات که پیامبر گرامی است، برای مثال می‌توان احادیثی را در این زمینه بیان نمود که از آن جمله این حدیث است که شرکت پیامبر اکرم را در جلسات عروسی زنانه...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی کتاب‌های حدیث ملاحظه می‌گردد، می‌بینیم که در آن سیره و رفتار پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به گونه‌ای جلوه داده شده است، که فرد عادی و معتقد به دین نباید به آن شیوه رفتار نماید، چه برسد به اشرف مخلوقات که پیامبر گرامی اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) است، برای مثال می‌توان احادیثی را در این زمینه بیان نمود که از آن جمله این حدیث است که شرکت پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) را در جلسات عروسی زنانه، و همچنین در حال گوش دادن خواندن زنان در آن مجلس نشان می‌دهد.

«حدثنا خالد بن ذكوان قال: قالت الربيع بنت معوذ بن عفراء: جاء النبي (صلى الله عليه و آله و سلم) فدخل حين بنى على فجلس على فراشي، كمجلسك منى. فجعلت جويريات لنا يضربن بالدف ويندبن من قتل من آبائي يوم بدر إذ قالت إحداهن و فينا نبي يعلم ما في غد، فقال: دعى هذه و قولي بالذي كنت تقولين.[1] خالد بن ذکوان از ربیع دختر معوذ بن عذراء روایت کرد: پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) پس از مراسم زفاف من، بر من وارد شد و بر بستر من نشست؛ مانند این لحظه که تو نشسته‌ای. دختران جوان دف می‌زدند و سوگوارانه محاسن پدران را در جنگ بدر برمی‌شمردند. وقتی یکی از آنان گفت: میان ما پیامبری است که می‌داند فردا چه واقع خواهد شد؛ پیامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: این را رها کن و همان را بگو که قبلاً می‌گفتی.»

در این حدیث کسی که قصد جعل این حدیث را داشته می‌خواسته یکی از اعتقادات وهابیت که عدم علم غیب پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) است را در حدیث بگنجاند، غافل از اینکه او پیامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) را در حال گناهان مختلف تصویر نموده است؛ ازجمله شرکت ایشان در مجلس زنانه یا مختلط، گوش دادن به خواندن عده‌ای از زنان جوان و دقت در مطالبی که می‌خوانند (جهت جلوگیری از انحراف اعتقادی در آنان.)

و یا در حدیث دیگری از ابواسید ساعدی نقل شده است که پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را در جلسه عروسی خودم دعوت کردم، و همسرم در حالی که آن شب تازه عروس بود از پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) پذیرایی می‌کرد: «حدثنا أبوحازم عن سهل بن سعد قال: دعا أبوأسيد الساعدي رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) في عرسه و كانت امرأته يومئذ خادمهم، و هي العروس. قال سهل: تدرون ما سقت رسول الله أنقعت له تمرات من الليل فلما اكل سقته إياه.[2] ابوحازم روایت کرد که سهل بن سعد گفت: ابو اسید ساعدی در مراسم عروسی خود، رسول خدا را دعوت کرد. زن ابو اسید که عروس بود، در آن روز پیامبر اکرم را خدمت می‌کرد. سهل گفت: آیا می‌دانید که این زن چه نوشیدنی‌ای به پیامبر اکرم تعارف کرد؟ خرمایی چند شب در آب افکند و نرم کرد. وقتی پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) غذا خورد، آن را به او داد تا بنوشد.»

در این حدیث هم از یکی از صحابه نقل شده که خودم پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را به عروسی خود دعوت نمودم؛ در این روایت هم جاعل قصد بیان یک حکم شرعی داشته است که اگر خرما چند شب در آب خیسانده شود و با آن نوشیدنی درست گردد، این نوع شراب حلال است و پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در عروسی ابو اُسَید از این شراب نوشید؛ ولی خدمتکار آن مجلس را، یک زن که در شب عروسیش بود، نقل نمود، که این مطالبی که به پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نسبت داده می‌شود، از فرد عادی مسلمان که لاابالی نیست انتظار نداریم.

در توضیح این احادیث شارحان صحیح بخاری مطالبی ابراز نموده‌اند؛
مثلاً ابن حجر گفته است که مرثیه سرایی برای افراد جایز است و منظور جدی بودن گفته‌ها است و نباید لهوی باشد و در اعلان نکاح دف و غنا نباید به غنای حرام برسد.[3] عینی هم در شرح صحیح بخاری آورده زنان در مقابل پیامبر می‌خواندند، و یکی از مطالب این حدیث این است که ربيع حضور پیامبر را درک نموده و پیامبر اکرم در مقابل او نشسته، کرمانی از دیگر شارحان صحیح بخاری، گفته است اگر کسی انتقاد کند که این کار چگونه صحیح است، به او جواب می‌دهیم: یا این نشستن پیامبر از پشت پرده بوده است، و یا این عمل پیامبر که در مجلس زنانه شرکت کرده، و عروسی از او پذیرایی نموده است، قبل نزول آيه حجاب بوده و یا نگاه کردن به قدر حاجت جایز است و یا اگر از اینکه به گناهی نیفتیم مطمئن باشیم، این عمل اشکالی ندارد؛ ولی عینی پس از نقل تمام این جواب‌ها گفته است که درست این است که از خصوصیت‌های پیامبر گرامی اسلام این است که برای او خلوت با زن اجنبی جایز است و حتی نگاه کردن به زن نامحرم و قصه‌ای را یادآور می‌شود که پیامبر بدون محرمیت و زوجیت پیش زنی به نام أم‌حرام بنت ملحان رفته و نزد او خوابیده است.[4] البته در حدیث دیگری این جلسه را مخصوص پیامبر ندانسته و مختلط بیان نموده است: «حدثنا سعيد بن أبي‌مريم حدثنا أبو غسان قال حدثني أبو حازم عن سهل قال لما عرس أبو أسيد الساعدي دعا النبي صلى الله عليه وسلم وأصحابه فما صنع لهم طعاما ولا قربه إليهم الا امرأته أم أسيد ... .[5] ابوحازم روایت کرد که سهل گفت: وقتی ابو اسید ساعدی، پیامبر را به همراه اصحابش به عروسی خود دعوت کرد؛ در آن روز زن او خدمتگزار آنها بود...».

اما در مورد احتمالی که گفته شده پیامبر در این جلسه پشت پرده قرار داشت، طبق حدیث اشتباه است، زیرا گفته شده همین‌طور که تو در مقابل من نشسته‌ای، پیامبر هم نشسته بود. و این احتمال که قصه قبل از نزول آيه حجاب اتفاق افتاد، و این کلام به این معنی است که پیامبر از اعمال اشتباه دوران جاهلیت مبرا نیست و قبل از اسلام هر عمل قبیحی را هم ممکن بوده انجام دهد، که با ادله و شواهد تاریخی در تناقض است، و شواهدی موجود است که پیامبر اکرم حتى در أيام طفولیت و قبل از بعثت از اعمال و عادات عرب جاهلي مبرا بوده است، چه برسد به بعد از بعثت به نبوت و در اواخر عمرشان؛ همچنین از این حدیث معلوم نیست که قبل از نزول آیه حجاب بوده یا بعد آن.

اما احتمال آخری که داده شده که از خصائص نبي اکرم، جواز خلوت نمودن با زن نامحرم و نگاه کردن به او می‌باشد، قابل قبول نیست به خصوص به عقیده شیعه که این خصوصیت را از پیامبر اکرم انکار نموده و بهانه و حربه‌ای به دست دشمنان دین نمی‌دهد، که توهینی به اسلام و پیامبر اکرم بنمایند. آیا این پیامبری که برای شما توسط این روایات تصویر شده می‌پذیرید؟ آیا غیر مسلمانان را در توهین به پیامبر مقصر می‌دانید؟ اگر این روایات بخواهد مصوّر گردد، باید همان کاریکاتورهایی که در توهین به پیامبر کشیده شدند، به عنوان عکس‌های این روایات کشیده شوند. از ماست که بر ماست؛ مگر این که کتاب‌های خود را از این جعلیّات بزداییم و برای اثبات احکام مورد قبول خود از ارزش پیامبر اکرم نکاهیم.

پی‌نوشت:

[1]. صحیح البخاری، بخاری، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1402ق، ج6، ص137.
[2]. همان، ج6، ص144.
صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج6، ص103.
[3]. فتح الباری، ابن حجر، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ج9، ص175.
[4]. عمدة القاری، عینی، بیروت: دار إحياء التراث العربي، ج20، ص136.
[5]. صحیح البخاری، بخاری، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1402ق، ج6، ص145.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.