نقش سبک زندگی در تربیت فرزندان

  • 1394/02/30 - 08:37
سبک زندگی یکی از اصلی‌ترین عوامل تأثیرگذار بر تربیت است. در یکی دو دهه اخیر شاهد تغییر دمادم و سریع شیوه زندگی هستیم، اما متأسفانه روش تربیت متناسب با تغییر سبک زندگی نه‌تنها تغییرنیافته بلکه به‌گونه‌ای با آن برخورد شده که این سبک جدید زندگی فرزندان ما را به‌شدت از مسیر تربیت دور کرده است. برای محسوس بودن این تغییرات در زندگی و تربیت فرزندان...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سبک زندگی یکی از اصلی‌ترین عوامل تأثیرگذار بر تربیت است. در یکی دو دهه اخیر شاهد تغییر دمادم و سریع شیوه زندگی هستیم، اما متأسفانه روش تربیت متناسب با تغییر سبک زندگی نه‌تنها تغییرنیافته بلکه به‌گونه‌ای با آن برخورد شده که این سبک جدید زندگی فرزندان ما را به‌شدت از مسیر تربیت دور کرده است. برای محسوس بودن این تغییرات در زندگی و تربیت فرزندان، به برخی از تغییرات ملموس و اساسی در سبک زندگی اشاره می‌کنیم.
- خانه‌ها (محل زندگی)
درگذشته‌های نه‌چندان دور خانه‌ها به‌گونه‌ای بودند که خودبه‌خود برخی از مسائل تربیتی در آن‌ها رعایت می‌شد. بیشتر خانه‌های قدیمی دارای حیاط بودند، و اغلب اوقات و فراغت خود را در محیط بزرگ و دل‌باز خانه به سر می‌بردند اما متأسفانه در محیط‌های زندگی امروزی کمتر دیده می‌شود. آزادی و بازی دو نیاز اساسی کودک است که بی‌توجهی به آن خطرات تربیتی بسیاری را به دنبال دارد. کودکان دلایل والدین را برای محدود شدن درک نمی‌کنند. به همین خاطر والدین باید از هر راه ممکن، زمینه بازی و آزادی را برای فرزندان خود فراهم کنند.
- مدیریت خانه توسط رسانه
یکی دیگر از ابعاد تفاوت در سبک زندگی تأثیری است که رسانه در رابطه‌های انسان‌ها ایجاد کرده است. درگذشته رسانه دخالت چندانی در کیفیت و کمیت رابطه‌ها نداشت، اما امروزه رسانه مدیر بسیاری از زندگی‌ها است. این رسانه است که مشخص می‌کند کی و تا چه اندازه برای فرزندان و اعضای خانواده وقت بگذاریم. متأسفانه در بسیاری از خانه‌های امروزی رسانه تعیین‌کننده وقت خواب‌وبیداری است و بسیاری از سفره‌ها در برابر رسانه پهن می‌شود. ذهن بسیاری از فرزندان خانوار به‌اندازه‌ای سرگرم رسانه شده که از واقعیت‌های اطراف و حتی از نیازهای حقیقی  خود نیز غافل مانده‌اند. بنابراین با تلویزیون و اثرات آن روی تربیت فرزندان نباید به‌صورت سطحی و منفعلانه برخورد کرد.
- دوری از طبیعت
درگذشته انسان‌ها با طبیعت رفیق بودند و در نزدیکی طبیعت زندگی می‌کردند. بسیاری از  مشکلات تربیتی بشر در زندگی امروزی ریشه در دوری او از طبیعت دارد.
- اشتغال مادران
«یکی از دلایل اختلاف میان زن و شوهر آن است که یکی خود را به‌جای دیگری می‌گذارد و می‌خواهد اندام‌وار بودن جهان هستی و ازجمله خانواده که یکی از اعضای جهان آفرینش هست را بپذیرد. امام خمینی(قدس سره) نقش مادر را در خانه خیلی تعیین‌کننده می‌دانستند و به تربیت بچه‌ها خیلی اهمیت می‌دادند. گاهی که ما شوخی می‌کردیم و می‌گفتیم و می‌گفتیم پس زن باید همیشه در خانه بماند، می‌گفتند: «شما خانه را کم نگیرید، تربیت بچه‌ها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است». ایشان معتقد بودند: «تربیت فرزند از مرد بر‌نمی‌آید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد؛ چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید بر اساس محبت و عاطفه باشد.»[۱]
«یک زن باید بپذیرد که کمال او در رشد استعدادهای خود او است و یک مرد هم باید قبول کند که در صورتی کامل می‌شود که به استعدادهای خود توجه کند. اگر این نگاه را بپذیریم دیگر زن خواهان حضور مردانه در جامعه نخواهد بود و هنگامی‌که در خدمت خانواده و مدیریت داخلی آن قرار می‌گیرد، احساس شکست و عقب‌ماندگی نمی‌کند؛ بلکه خود را در مسیر رشد و کمال می‌بیند که واقعاً هم همین‌طور است.»[2]
امام باقر(علیه السلام) در حدیثی می‌فرمایند:[3] «علی و فاطمه (علیهما السلام) تقسیم کارهای زندگی خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) وا‌نهادند. حضرت هم کارهای داخل خانه را به فاطمه (سلام الله علیها) و کارهای بیرون از خانه را به علی (علیه السلام) سپردند. در این هنگام فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «کی جز خدا نمی‌داند که تا چه اندازه خوش‌حال شدم از اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرا از انجام کارهای مردانه معاف کرد.» در حدیثی دیگر از امیر المومنین (علیه السلام) داریم که حضرت فرموده‌اند:[4] «جهاد زن، نیکو شوهرداری کردن است.»
و همین‌طور امام باقر(علیه السلام) در حدیثی دیگر می‌فرمایند:[5] «ارزش زن صالح از هزار مرد ناصالح بیشتر است. هر زنی که هفت روز به همسرش خدمت کند، خداوند هفت در جهنم را به روی او می‌بندد و هشت در بهشت را به روی او بازمی کند تا از هرکدام که خواست وارد شود.» بنابراین نباید کسی در این مسئله که مادر در مدیریت اجرایی تربیت نقش ویژه‌ای دارد و هیچ‌کس دیگری هم جز او نمی‌تواند از عهده ایفای این نقش برآید. بنابراین ناگفته پیداست که اشتغال مادر تا چه اندازه او را در ایفای نقش مدیریتی خود دچار مشکل خواهد کرد.
- تنظیم خانواده
تنظیم خانواده در دنیای امروز دو تغییر اساسی کرده است، اول آنکه تعداد فرزندان به دو نفر کاهش پیداکرده و خانواده‌های کمی هستند که بیش از دو فرزند داشته باشند. دوم آنکه فاصله سنی میان فرزندان هم به‌شدت افزایش‌یافته و گاهی حتی به ده سال هم می‌رسد.[6] درگذشته بسیاری از نیازهای فرزندان در تعامل با همدیگر پاسخ داده می‌شد؛ اما امروزه به جهت این دو تغییر اساسی نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای هم باشند.
- رقابت‌های اقتصادی
باید پذیرفت که در بسیاری از زندگی‌ها قناعت، مفهوم غریبه‌ای شده و در برخی از زندگی‌ها هم توقعات به‌قدری بالا رفته که قناعت از معنای حقیقی خود فاصله گرفته است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «القِناعَةُ کَنزٌ لا یُفنِی[7] قناعت گنجی تمام ناشدنی است.»
با توجه به نکات بیان‌شده ما به این نتیجه می‌رسیم که:
- تربیت فرزند در دنیای امروز از حساسیت بیش‌تری نسبت به نسل‌های گذشته برخوردار است.
- سه عنصر وقت، حوصله(انگیزه) و آگاهی، سه‌پایه اصلی تربیت در دنیای امروز است.
- تربیت باید بر اساس مبانی و روش‌های دینی انجام بگیرد تا به اهداف دینی برسد.
- بی‌توجهی به رقبای تربیتی یکی از خطرات اصلی در مسیر تربیت دینی در دنیای امروز است.
- با توجه به تغییر در سبک زندگی و ناهمگونی این سبک با روش‌های صحیح تربیتی نیاز به‌وقت و حوصله و آگاهی ضرورتی دو صدچندان می‌یابد.[8]

پی‌نوشت:

[1]. برداشت‌هایی از سیره امام خمینی (قدس سره)، ج1، ص 282، به نقل از فاطمه طباطبایی، ویژه‌نامه اطلاعات، 14/3/1369
[2]. تا ساحل آرامش، محسن عباسی ولدی، نشر جامعه الزهرا، ج1، ص 73
[3]. وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، 20، ص172.
[4]. نهج‌البلاغه، قصار 136
[5]. وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، 20، ص172.
[6]. من دیگر ما، محسن عباسی ولدی، ج 1، انتشارات جامعه الزهرا (علیها سلام)، ص55
[7]. مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج 15، ص226.
[8]. من دیگر ما، محسن عباسی ولدی، ج 1، انتشارات جامعة الزهرا (علیها سلام)، ص57.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.