دفاعیه‌ی استاد زرینکوب پیرامون اسلام

  • 1393/06/16 - 21:24
استاد زرینکوب در کتاب «دو قرن سکوت» و کتاب‌‌های دیگر بارها از اسلام دفاع کردنند. هرچند ایشان نسبت به بسیاری از فاتحین ایران و خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس، خوشبین نبودند، اما هیچ‌گاه نسبت به اسلام بدگویی نکردند. بلکه همواره به طرق گوناگون از مکتب محمد (صلی الله علیه و آله) دفاع کردند. در ادامه مواردی از این دفاعیه‌ها و تمجیدها ...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عشق به وطن و مام میهن، حق است که در وجود انسان موج زند، اما چه می‌توان کرد هنگامی که برخی از سر توهم‌زدگی، راه افراط می‌پویند. لیکن روا نیست که اشتباهات عده‌ای پلید، در کارنامه ملتی بزرگ نوشته شود.
بسیار رخ می‌دهد که جریانات تندروی باستانگرا، واژه‌ی «دو قرن سکوت» را بازیچه‌ قرار داده، و از آثار مرحوم عبدالحسین زرینکوب، مخصوصاً کتاب «دو قرن سکوت» سوء استفاده می‌کنند. هنگامی که به آنان گفته شود چرا درباره‌ی اسلام چنین و چنان زشت سخن می‌گویید، پاسخ می‌دهند: «کتاب دو قرن سکوتِ استاد زرینکوب را بخوانید»! عجیب است. به راستی آیا این افراد تا به حال کتاب «دو قرن سکوت» را خوانده‌اند؟ آیا این افراد نمی‌دانند که استاد زرینکوب در این کتاب و کتاب‌‌های دیگر از اسلام دفاع کرده‌اند؟ هرچند ایشان نسبت به بسیاری از فاتحین ایران و خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس، خوشبین نبودند، اما هیچ‌گاه نسبت به اسلام بدگویی نکردند. بلکه همواره به طرق گوناگون از دین محمد(صلی الله علیه و آله) دفاع کردند. در ادامه مواردی از این دفاعیه‌ها و تمجیدها را بیان می‌کنیم.

بیان شد که از دید استاد زرینکوب، بیشتر ایرانیان با اختیار و از روی شوق، آیین مسلمانی را پذیرا شدند[1]. ایشان می‌گویند: «دین بهانه‌ای بود که زیان کسان از پی سود خویش بجویند. آن سادگی و آزادگی که اسلام هدیه آورده بود، در دولت مروانیان جای خود را به ستمکاری و جهانجویی داده بود[2]. روشن است که ایشان، سادگی و آزادگی را پیام راستین محمد (صلی الله علیه و آله) معرفی می‌کند. همچنین پس از ذکر فساد موبدان ساسانی و گسترش مسیحیت و بوداییت در ایرانِ ساسانی فرمودند: «اما اسلام با روح تازه و تیغ آخته از راه در رسید و کارها از لونی دیگر گشت. قدرت و شکوه اسلام ادیان دیگر را خاضع کرد و طومار همه را درنوردید»[3]. ایشان اسلام را دارای روح تازه و قدرت معنوی، فراتر از دیگر ادیان معرفی کردند و در ادامه می‌فرمایند که کتاب «شکند گمانیک وچار» توسط موبدان زرتشتی در عصر اسلامی (و در نقد اسلام) نوشته شد. ایشان می‌گویند: «لیکن زبان متکلمان اسلام نیز مانند شمشیر غازیان آنها در رفع و ردّ این شبهه‌ها و ایرادها توفیق و پیروزی یافت»[4]. که این سخن ایشان گویای پیروزی عقیدتی و منطقی اسلام بر دین زرتشتی است. ایشان درباره اشکالاتی که زرتشتیان به اسلام می‌گرفتند، می‌گوید که این احتجاجات زرتشتی ها پایه درستی نداشت. ولی حاکی از نبرد عقیدتی بود[5]. وی در جایی دیگر از کتاب به مناظره امام رضا (علیه السلام) با موبد بزرگ زرتشتبان (فرنبغ) نیز اشاره می‌کند که امام رضا با آرامش و قدرت منطقی، موبد زرتشتی را قانع نمود[6].
ایشان همچنین فرمودند: «در همان هنگام که اهریمن نفاق و شقاق کشور ساسانیان را به ورطه ی مرگ و نیستی می کشانید، سروش خدایی بیابان نوردان عرب را از جاده کفر و نفاق به راه هدایت و نجات می‌خواند»[7]. واضح است که ایشان، آموزه‌های اسلام را سروش خدایی و سبب هدایت و نجات نامیدند و نیز فرمودند: «پیام تازه ای که محمد خود را حامل آن می‌دانست همه جهان را به برابری و نیکی و برادری می‌خواند و از شرک و نفاق و جور و بیداد نهی می‌کرد. نه همان اعراب که زندگی شان یکسره در جور و تطاول و شرک و فساد می‌گذشت بلکه ایران و روم نیز که رسم و آیین دیرینشان دستخوش اختلاف و تعصب روحانیون گشته بود در آن روزگاران به چنین پیام دلنشینی نیاز داشتند و آن را مژده رهایی و نجات تلقی می‌کردند»[8] و نیز فرمودند: «پیروزی و کامیابی تازیان سببی جز وحدت و اتفاق و عشق و ایمان نداشت. این همه حاصل آیین تازه‌ای بود که محمد مردم را به آن می‌خواند»[9]. صریح تر از این که ایشان، وحدت و عشق و ایمان را پیام آسمانی محمد (صلی الله علیه و آله) خوانده است؟ ایشان درباره پیروزی سپاه صحابه بر ارتش ساسانی می‌نویسد: «آیا این پیروزی شگفت انگیز نابیوسیده ای که در جنگ با ایران بهره اعراب گشت و همه جهان را به عبرت و شگفتی افکند، تأیید آسمانی بود؟ کسی که به نیروی غیبی اعتقاد می‌ورزد، در این باره شک ندارد»[10]. 
ناگفته نماند، که ایشان چندین سال پس از نوشتنِ کتاب «دو قرن سکوت»، برخی استنادات تاریخی خود را ناشی از کم‌تجربگی و احساسات تند ملی‌گرایانه معرفی کرده بودند[11]. هرچند در همان کتاب نیز هیچ گاه از باسلام بد نگفته بودند. همچنین سا‌ل‌ها بعد، ایشان کتابی تحت عنوان «کارنامه اسلام» نوشتند(در سال 1348). در این کتاب به صراحت از اسلام دفاع نموده، تسامح (پرهیز از سخت‌گیری) را مادر تمدن اسلامی معرفی کردند و مطالبی دیگر از جمله ارزشمندی دانش، حکمت، هنر و ادب در نگاه اسلام بیان داشتند. نیز تمدن اسلامی را منشأ یک فرهنگ عظیم انسانی در سراسر جهان معرفی کردند و فرمودند: «کارنامه اسلام، یک فصل درخشان تاریخ انسانی است»[12].

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به «مسلمان شدن اکثر ایرانیان از روی اختیار، گفتاری از عبدالحسین زرینکوب»
[2]. عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۱. ص 131
[3]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص 280
[4]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص 293-294
[5]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص 295
[6]. عبدالحسین زرینکوب، همـان، ص 291
[7]. عبدالحسین زرینکوب، همـان، ص 59
[8]. عبدالحسین زرینکوب، همـان، ص 59
[9]. عبدالحسین زرینکوب، همـان، ص 60
[10]. عبدالحسین زرینکوب، همـان، ص 60
[11]. عبدالحسین زرینکوب، همـان، ص 19
[12]. عبدالحسین زرین‌کوب، کارنامه‌ اسلام، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۱. فصل 5 و دیگر بخش‌های کتاب؛ ص 11-12 و...

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.