کمک گرفتن از حضرت فاطمه (س) در آرام کردن پیامبر اکرم (ص)

  • 1399/10/20 - 17:44
هنگامی‌که آیات 43 و 44 سوره حجر نازل شد، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سخت گریست و اصحاب نیز با گریستن ایشان به گریه افتادند، و کسی نمی‌توانست با آن حضرت سخن بگوید؛ چون عادت پیامبر (ص) این‌بود که چون فاطمه (س) را می‌دید، از دیدن او خوشحال می‌شد، اصحاب جهت آرام کردن پیامبر، حضرت فاطمه را حاضر کردند.

هنگامی‌که آیات «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعينَ * لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ.[حجر/43و44] و دوزخ، ميعادگاه همه‌ی آن‌هاست! هفت در دارد، و براى هر درى، بخشى از آن‌ها تعيين و تقسيم شده‌اند.» نازل شد، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سخت گریست و اصحاب نیز با گریستن ایشان به گریه افتادند، درحالی‌که نمی‌دانستند جبرئیل چه آیه‌ای را بر حضرت نازل کرده و کسی نیز نمی‌توانست با آن حضرت سخن بگوید [و علّت گریه‌ی ایشان را جویا شود]؛ عادت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این‌بود که چون فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را می‌دید، از دیدن او خوشحال می‌شد؛ این بود که یکی از اصحاب، به در خانه‌ی فاطمه (سلام‌الله‌علیها) رفت و او را در حال آسیاب‌کردن جو دید، که در آن‌حال می‌گوید: (و آن‌چه نزد خداست، بهتر و پایدارتر است.) [قصص/۶۰]
او به فاطمه (سلام‌الله‌علیها) سلام کرد و خبر گریستن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به ایشان داد؛ فاطمه (سلام‌الله‌علیها) برخاست و با چادر کهنه‌اش که دوازده جای آن با لیف‌خرما وصله شده بود، خود را پوشاند؛ چون از خانه بیرون آمد، سلمان فارسی (رحمةالله‌علیه) به چادر نگاهی کرده و گریست و گفت: «وای از اندوه و غم! دختران قیصر و کسری، دیبا و حریر بر تن دارند و دختر پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چادر پشمینه‌ی کهنه دارد که دوازده جای آن وصله شده است!»
چون فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وارد شد، عرض کرد: «ای رسول خدا! سلمان از پوشش من در شگفت شد؛ قسم به آن‌که تو را به حقّ مبعوث کرد، پنج سال است که من و علی (علیه‌السلام)، جز یک پوست گوسفند نداریم که روزها شترمان، بر روی آن علف می‌خورد و چون شب شود، آن را به‌عنوان فرش می‌گسترانیم، و بالش ما از پوستی است که درون آن از لیف خرما پُر شده است.»
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «ای سلمان (رحمةالله‌علیه)! دختر من [در ترک دنیا و توجّه به خدا] جزو پیشتازان است.»
سپس فاطمه (سلام‌الله‌علیها) عرض کرد: «پدرجان! جانم به فدایت! چه چیزی شما را وادار به گریه کرده است؟»
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن دو آیه‌ای که جبرئیل نازل کرده بود را برایش بیان فرمود.
فاطمه (سلام‌الله‌علیها) [با شنیدن آن‌ها] با صورت به زمین افتاد، درحالی‌که می‌گفت: «وای! وای! بر کسی‌که داخل دوزخ شود!»
سلمان (رحمةالله‌علیه) با شنیدن آن‌ها گفت: «ای‌کاش من گوسفندی برای خانواده‌ام بودم و آن‌ها گوشت مرا خورده و پوستم را پاره‌پاره می‌کردند و یاد دوزخ را نمی‌شنیدم.»
ابوذر (رحمةالله‌علیه) گفت: «ای کاش مادرم نازا بود و مرا نمی‌زایید و من یاد دوزخ را نمی‌شنیدم.»
عمّار (رحمةالله‌علیه) گفت: «ای کاش من پرنده‌ای در بیابانی بی‌آب و علف بودم و حساب و عذابی در انتظارم نبود و یاد دوزخ را نمی‌شنیدم.»
و علی (علیه‌السلام) فرمود: «ای کاش درندگان گوشت مرا پاره‌پاره می‌کردند و ای کاش مادرم مرا نزاییده بود و یاد دوزخ را نمی‌شنیدم.» سپس دستش را بر سر خویش نهاده و شروع به گریه کرد و فرمود: «آه از دوری سفر آخرت! آه از کمی توشه‌ی راه در سفر قیامت! دوزخیان می‌روند و در دوزخ سردرگم گشته و به‌وسیله‌ی سگان دوزخ ربوده می‌شوند؛ بیمارانی هستند که از آن‌ها عیادتی به عمل نمی‌آید و مجروحینی هستند که زخم‌های آن‌ها مداوا نمی‌شود و اسیرانی هستند که دوران اسارتشان پایان نمی‌یابد؛ از آتش می‌خورند و از آن می‌نوشند و در میان طبقات جهنّم رفت و آمد می‌کنند، درحالی‌که در دنیا [لباس‌هایی از] پنبه و کتان می‌پوشیدند، [در دوزخ] لباس‌هایی بریده‌شده از آتش خواهند پوشید، و در دنیا هم‌نشین همسران خویش بودند و [در دوزخ] هم‌نشین شیاطین خواهند بود.»[1]

پی‌نوشت:

[1]. الدروع الواقیه، سید بن طاوس، ص274.
البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، ج3، ص371.
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج10، ص303 و ج43، ص87.

تنظیم و تدوین

دیدگاه‌ها

این روایت دروغ است. چون سوره حجر در مکه و در اوایل بعثت نازل شده و موقع نزول آن حضرت زهرا یا به دنیا نیامده بودند و یا کودک بودند.

ضابطه مکی و مدنی بودن یک سوره، در بعضی سوره‌ها به این صورت است که تمامی آیات در آن سوره‌ها، پیش از هجرت به مدینه نازل شده، و بنابراین آن سوره مکی خوانده می‌شود،و در برخی دیگر از سوره‌ها، تمامی آیات پس از هجرت نازل شده و بر این اساس، سوره مدنی خوانده می‌شود؛ . . . . . . با این حال، در برخی دیگر از سوره‌ها، آیات ابتدایی در مکه و آیات میانی یا پایانی در مدینه نازل شده و در این حالت، مکی یا مدنی بودن سوره، با ملاحظه تعداد بیشتر آیات مکی یا مدنی صورت می‌گیرد؛ . . . . . برخی از پژوهشگران معتقدند در این رابطه آنچه مکی یا مدنی بودن سوره‌ها را تعیین می‌کند، نه تعداد بیشتر آیات مکی یا مدنی، بلکه مکی یا مدنی بودن آیات آغازین است.

در مورد سوره حجر هم همینگونه است؛ یعنی مفسرین معتقدند این سوره مکی است، نه به این معنا که همه 99 آیه این سوره در مکه و به عنوان پنجاه و چهارمین سوره نازل شده، یکجا در مکه نازل شده است، بلکه اکثر آیات این سوره مکی است و یا آیات ابتدایی آن مکی است.

مفسرین در مورد سوره حجر آورده‌اند که طبق نقل ابن‌عباس، ابن زبیر، مجاهد و قتاده، این سوره مکی است؛ سپس استثنائات آن را ذکر کرده‌اند و گفته‌اند غیر از آیه 24 (طبق نقل ترمذی)، و آیه 87 و آیه 90 و 91. . . . . . . . . . . . . . آلوسی پس از نقل این مطالب در مورد سوره حجر می‌گوید: قول ابوحیان و مانند او در اینکه بگویند تمام آیات این سوره بدون استثناء مکی است، نشانه کمی تتبع است.(روح المعانی، آلوسی، ج7، ص249) . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . بنابراین با این استدلال نمی‌توان این حدیث را دروغ خواند.

اتفاقاً آلوسی در مورد آیه 24 این سوره برعکس (علی آقا) عمل کرده است؛ او می‌گوید چون ترمذی حدیثی آورده است در شأن نزول آیه 24 و پس از نقل جریانی گفته است بعد از این اتفاق، آیه 24 نازل شده است (سنن ترمذی، ج5، ص296) بنابراین آیه 24 استثناء است و در مکه نازل نشده است؛ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . چگونه در مورد این حدیث که در متن مقاله آمده، اینگونه گفته نشود؟!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.