نقش سلمان فارسی در فتح مدائن

  • 1393/07/29 - 08:56
جالب است بدانیم که باستانگرایان افراطی به طرزی عجیب، سلمان فارسی را به خیانت متهم می‌کنند و او را «وطن‌فروش» می‌نامند! به راستی آیا این افراد از حوادث فتح ایران آگاه نیستند؟ آیا نمی‌دانند که سلمان چه خدماتی به مردم ایران کرد؟ آیا نمی‌دانند که او با زیرکی توانست از کشته شدن ایرانیان بسیار، جلوگیری کند؟ آیا باستانگرایان افراطی نمی‌دانند که مردم ایران چگونه به استقبال سلمان فارسی می‌رفتند و او را دوست می‌داشتند؟؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سلمان فارسی، بزرگمردی از اهالی رامهرمز (و بنا بر بعضی نقل‌های تاریخی از اهالی جیِ اصفهان) بود. وی در گذر زندگانی خود در پی حقیقت سرزمین‌ها را درنوردید و چنان شد که به خواست خدا، پس از رخ دادنِ حوادثی، به مدینه آمد. وی در مدینه با محمد رسول الله آشنا شد و در اثر اتفاقاتی یقین یافت که محمد (صلی الله علیه و آله) همان پیامبر موعود آخرالزمان است. هنگامی که از او پرسیده می‌شد فرزند که هستی، پاسخ می‌داد که من فرزند اسلام هستم. او در جنگ‌ها در کنار پیامبر بود و جان فشانی بسیار نمود. وی را اهل دانش و تقوا معرفی کرده‌اند و در فضائل او سخن بسیار است. وی بسیار ساده‌زیست و حیاتی زاهدانه داشت. پیامبر به اصحاب سفارش می‌کردند که فرمودند چهار نفر را دوست بدارید؛ علی، سلمان، مقداد و ابوذر را. همچنین پیامبر درباره او فرمود: «سلمان دریای علم است» و نیز فرمودند که «سلمان، لقمانِ امت من است». وی در ماجرای سقیفه (و غصب خلافت)، از یاران پایدار علی بن ابی‌طالب بود. در نهایت در اواخر سال 35 هجری -در عصر خلافت عثمان- درگذشت[1].

پیامبر و اهل‌بیت بارها تأکید کردند که سلمان از ما اهل‌بیت است[2]. ایشان مورد تأیید اهل‌بیت بوده و همواره از مدافعین اصلی حریمِ ولایت بودند[3]. درباره‌ی تقوا، انسانیت و بی‌توجهی او نسبت به دنیا، سخن بسیار است. مرحوم استاد عبدالحسین زرینکوب در کتاب «دو قرن سکوت» درباره‌ی سلمان فارسی (روزبه) می‌گوید که وی انسانی هوشمند و حق‌جو بود. بعدها که از طرف عُمَر بن خطاب، به حاکم مدائن شد، با این که ثروت بسیاری در دست داشت، «اما نان جوین می‌خورد و جامه پشمین به تن می‌داشت. در مرض موت می‌گریست که از عقبه آخرت جز سبکباران نگذرند و من با این همه اسباب دنیوی چگونه خواهم گذشت؟ از اسباب دنیوی جز دواتی و لولئینی نداشت. این مایه سادگی سپاهیانه یا زاهدانه البته شگفت انگیز بود و ناچار در دیده مردمی که هزینه تجمل و شکوه امرا و بزرگان ساسانی را به عسرت و رنج و با پرداخت مالیات‌ها تأمین می‌کردند، اسلام را ارج و بهای فراوان می‌داد»[4]. ناگفته نماند که که سلمان فارسى از سوى خلیفه (عُمَر) به حکومت مدائن گماشته شد، اما تا وقتی که حضرت علی (علیه السلام) به او اجازه نداد، پیشنهاد عُمَر را نپذیرفت. در حقیقت پس از اینکه علی بن ابیطالب به او اجازه داد، حکومت بر مدائن را قبول کرد[5]. 

اما جالب است بدانیم که باستانگرایان افراطی به طرزی عجیب، سلمان فارسی را به خیانت متهم می‌کنند و او را «وطن‌فروش» می‌نامند! به راستی آیا این افراد از حوادث فتح ایران آگاه نیستند؟ آیا نمی‌دانند که سلمان چه خدماتی به مردم ایران کرد؟ آیا نمی‌دانند که او با زیرکی توانست از کشته شدن ایرانیان بسیار، جلوگیری کند؟ آیا باستانگرایان افراطی نمی‌دانند که مردم ایران چگونه به استقبال سلمان فارسی می‌رفتند و او را دوست می‌داشتند؟!

سابقاً بیان شد که سپاه عرب هنگامی که برای فتح مدائن (پایتخت ساسانیان)، شهر را محاصره کرد، مردم چندان انگیزه‌ای برای دفاع نداشتند. چه اینکه یزدگرد گریخته بود و سران نظامی هم پس از درگیری‌های اولیه مردم را رها کرده، فرار کرده بودند. از سویی برخی از نظامیان و بزرگان ساسانی به همراهی جمعی از اوباش، به غارت اموال مردم شهر مشغول شدند. همین مسائل سبب شد که مردم با سپاه عرب صلح کنند و اینگونه شهر به دست عرب افتاد[6]. اما جالب است بدانیم که صلح مردمِ مدائن با سپاه عرب، با ذکاوت و تیزهوشی سلمان فارسی رخ داد. او مردم شهر را پیرامون خود گردآورد و گفت: «اصل من از شماست و دلم به حالتان می‌سوزد. شما را به سه چيز مى‏‌خوانم كه به صلاح شماست» و همچنین گفت: «سه چيز است كه هر يک را مى‏‌خواهيد انتخاب كنيد.» گفتند «چيست؟» گفت: «يكى اسلام كه اگر اسلام بياريد حقوق و تكاليف شما همانند ماست، و اگر نمى‏‌خواهيد، جزيه بدهيد و اگر نمى‏‌خواهيد، جنگ مى‏‌كنيم تا خدا ميان ما و شما حكم كند». قوم پاسخ داد که ميانى را مى‏‌پذيريم (یعنی جزیه -مالیات- می‌دهیم و جنگ نمی‌کنیم). منابع تاریخی گویای ان هستند که مردم پس از شنیدن سخنان سلمان، صلح را بر جنگ ترجیح دادند[7]. مطمئناً اگر مردم وارد جنگ می‌شدند به شدت درهم‌کوبیده می‌شدند. چه اینکه سپاه عرب بسیار متحد و ایرانیان بسیار متفرّق و بی‌انگیزه بودند. پس به راستی سلمان فارسی به خاطر نجات و در امان نگه‌داشتن جان و مال و ناموس هزاران ایرانی، سزاوار آن است که خائن نامیده شود؟

سلمان فارسی براي پيشبرد اسلام ناب و مسلمان كردنِ مردم كشورش تلاش كرد. آیا اين خيانت به حساب می‌آيد؟ سلمان فارسی باعث مسلمان شدن بسياري از آبا و اجداد ما و در نتيجه خود ما و عاقبت به خيری ما و درآمدن از منجلاب فساد اديان فاسد آن دوران شد. به راستی آیا اين خيانت است؟ سلمان فارسی با حضورش در فتح مدائن، سبب شد كه بسياری از كارشكنی‌ها و اعمال خلاف اسلام و انسانيت رخ ندهد. چرا كه اگر سلمان چنين اقدامی نمی‌كرد و كار به دست عناصر تندروی دستگاه غاصب خلافت می‌افتاد، معلوم نبود چه بلايی سر ايرانيان می‌آمد. گذشته از اینکه ایرانِ آنروز به گفته مرحوم استاد عبدالحسین زرینکوب، به شدت به اسلام نیاز داشت[8].

گذشته از این، اسناد تاریخی گویای این هستند که مردمان ایرانی در عصر زندگانی سلمان، نه تنها او را «خائن» نمی‌دانستند، بلکه ارج و احترامی بس فراوان برای وی قائل بودند. در منابع کهن تاریخی آمده است که ایرانیان (و مخصوصاً مردم مدائن) به عنوان احترام، در مقابل سلمان به خاک می‌افتادند. اما سلمان مردم را از این کار نهی می‌کردند.[9] با اینکه منابع تاریخی از زندگانی بسیار ساده‌ی سلمان در مدائن سخن گفتند، اینکه وی در عصر حکومتش لباس پشمینه می‌پوشید و نان جو می‌خورد و در نهایت سادگی سلوک می‌کرد.[10] جالب است بدانیم که سلمان در عصر حکومتش بر مدائن، محافظ و نگهبان نظامی نداشت! و اگر کسی قصد کشتن او را می‌کرد، چه بسا به راحتی می‌توانست چنین کند. وی چنان ساده‌زیست و زاهد بود که بعضاً مردم او را نمی‌شناختند و از او کار می‌کشیدند (با این گمان که او کارگر است).[11] حال در چنین وضعیتی، نبودند کسانی که قصد جان او را کنند؟! احترام فوق‌العاده‌ی مردم به او به همراه حیات زاهدانه‌ی او نشانگر این است که مردمان ایرانی نه تنها وی را خائن نمی‌دانستند، بلکه او را به عنوان انسانی متعالی و اهل معرفت و نماد اسلام راستین قلمداد می‌کردند.

پی‌نوشت:

[1]. ابن ابى‌الحديد معتزلى، شرح نهج البلاغة، قم: انتشارات كتابخانه آيت‌الله مرعشى، 1404 هجرى قمری، ج 18 ، ص 34-40
[2]. شيخ طوسى، التهذيب، تهران: دار الكتب الاسلامية، 1365. ج 6 ، ص 119 و شیخ محمد بن یعقوب كلينى رازی، الكافـي، تهران: دار الكتب الاسلامية، 1365. ج 1 ،ص 401 و شيخ مفيد، الإختصاص، قم: انتشارات كنگره جهانى شيخ مفيد، 1413 هجرى قم‏ری، ص 11 و شيخ صدوق، الامالی، تهران: انتشارات كتابخانه اسلاميه، 1362. ص252 و سيد بن طاوس، اليقين، قم: مؤسسه دارالكتاب، 1413 هجرى قمری. ص 477
[3]. ابومنصور احمد بن على طبرسى، الإحتجاج، مشهر مقدس: نشر مرتضى، 1403 هجرى قمری. ج 1 ، ص 110-111 و شيخ مفيد، الاختصاص، همان، ص 222 و غلامحسين افضل الملك،‏ افضل التواريخ، مصحح: منصوره اتحاديه و سيروس سعدوَنديان‏، تهران: نشر تاريخ ايران‏، 1361. ص 306
[4]. عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، 1381. ص 81-83-84
[5]. فصلنامه مطالعات تاریخى، جعفر مرتضى عاملى، سال اول، شماره سوم، 1368، ص 378
[6]. بنگرید به «فتح مدائن و مسائلی کمتر شنیده شده...»
[7]. تاريخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاينده‏، تهران‏: انتشارات اساطير، ۱۳۷۵. ج‏ 5 ، ص 1813-1812-1816
[8]. بنگرید به «دفاعیه‌ی استاد زرینکوب پیرامون اسلام»
[9]. محمد بن سعد كاتب واقدى، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران: انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374. ج‏ 4، ص 77
[10]. أبو الحسن على بن الحسين مسعودي، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، 1374.ج‏ 1، ص 663
[11]. محمد بن سعد كاتب واقدى، همان، ج 4، ص 76
 

تولیدی

دیدگاه‌ها

۱. هم پیامبر (ص) و هم امام صادق (ع) فرمودند سلمان از ما اهل بیت است (سلمان منّا اهل البیت). تلاش برای تخریب سلمان، دشمنی با اهل بیت است. ۲. سلمان در هر منطقه ای بود آن منطقه با صلح فتح شد. سلمان وقتی حاکم مداین بود بدون محافظ و بادیگارد رفت و آمد میکرد و کسی هم او را آزار نمیداد. این یعنی مردم به سلمان به چشم دشمن نگاه نمیکردند. ۳. آنچه سلمان کرد درست و صحیح بود.

با سلام؛ اولاً که دین زرتشت یا مجوس در زمان پیامبر به کلی تحریف شده بود. همونطور که یهودیت و مسیحیت تحریف شده بودند. پس نمی تونیم به یک دین تحریف شده همراه با خرافات افتخار کنیم. دوماً؛ حتی اگر تمام این ادیان هم سالم و دست نخورده می بودند، باز هم همه موظف بودیم که دین جدید رو که به فرموده خداوند متعال دین خاتم است بپذیریم. آیا از اینکه الان مسلمان هستیم ناراحت و سرخورده هستیم؟! دینی که بزرگان و رهبران اصلی آن چهارده معصوم هستند. دینی که پر از معارف ناب است که همه دنیا تشنه چنین معارف و عطوفت محمدی و علوی هستند. از طرفی، کسی مدعی نشده که الان توی کشورمون با مشکل اقتصادی و امثال اینها مواجه نیستیم. کسی مدعی نیست که در همه ادوار اسلامی همیشه و همه خلفا و حاکمان اسلامی عادل و درجه یک بودند. خیر، قطعاً جنایاتی به نام اسلام صورت گرفته است. داعش هم خودش رو تنها نماینده اسلام معرفی می کنه. اما آیا این باعث میشه که همه چیز رو زیر سوال ببریم. آنچه که الآن مهمه این است که معارف اهل بیت در دسترس ماست و چه بهتر که اسلام ناب رو از دریچه رهنمودهای این بزرگواران ببینیم و با تمام وجود حس کنیم.

ننگ بر شما مگر مردم خرمشهر وقتی مفابل سپاه متحد صدام می جنگیدند متفرق نبودند؟ ولی توانستند 34 روز صدام را شکست بدهند این چه اعتقاد مزخرفیه؟؟ یعنی مردم ایران کار خوبی کردند به توصیه ی سلمان فارسی شهرشونو ول کردند و مفت دادنش به عربا؟ نننننننننننننننننننننگ

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.