سید براکه در باور اهل حق

  • 1396/07/02 - 10:40
یکی از شخصیت‌های متاخر و مهم در فرقه اهل حق "سید حیدر" ملقب به "سید براکه" است که در میان پیروان این فرقه درباره او غلوهای بسیاری صورت گرفته است. اهل حق معتقد هستند که دوره "سید براکه" که به دوره "یری تنی" مشهور است، کامل‌ترین دوره در این فرقه است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شخصیت‌های متاخر و مهم در فرقه اهل حق، مخصوصاً در خاندان حیدری گُوران، سید حیدر ملقب به "سید بِراکه" است که در زمان تصدی‌گری او بر خاندان حیدری گُوران، این خاندان به یکی از بانفوذترین خاندان‌ها در میان اهل حق تبدیل شد،"سید براکه" در سال 1210 هجری قمری در روستای "توت شامی" در شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه متولد شد و در سال 1290 هجری قمری در همان روستا درگذشت. [دانشنامه نام‌آوران یارستان، ص 340] بنابر افسانه‌سازی‌های اهل حق "سید بِراکَه" تا چهل‌سالگی در آسیاب گَوره (بزرگ) روستای توت شامی که برای اهل حق مقدس است به ریاضت پرداخت. او خود را مظهر تجلی حق می‌دانست و توانست مریدان زیادی را گرد خود جمع کند. دارای چهل یار خاص بود. [تاریخ خاندان‌های حقیقت، ص 38] بنابر اعتقاد اهل حق دوره سید براکه که به دوره "یرتنی" مشهور است کامل‌ترین دوره حقیقت است و او شاه مهمان ذات سلطان اسحاق، بابا یادگار و داود کوسوار است. [دانشنامه نام آوران یارستان، 340]حال این سوال از پیروان این فرقه می‌شود مگر دوره سلطان اسحاق کامل نبود که دوره سید براکه کامل‌ترین دوره در آئین اهل حق است؟ آیا مطالب مذکور نشانگر عوام فریبی توسط بزرگان این فرقه نیست؟ آیا مطالب مذکور حاکی از وجود عقیده باطل "حلول" و غلو درباره بزرگان اهل حق، در این فرقه نیست؟

پی‌نوشت:
سلطانی، محمدعلی، تاریخ خاندان‌های حقیقت ومشاهیرمتاخر اهل حق در کرمانشاه، چاپ دوم، تهران، سُها،1381، ص 38  
صفی زاده، صدیق، دانشنامه نام‌آوران یارستان احوال و آثار مشاهیر، تاریخ کتاب‌ها و اصطلاحات عرفانی، چاپ اول، تهران، هیرمند، 1376، ص 340   

تولیدی

دیدگاه‌ها

اطلاع آقای نویسنده از آیین پر رمز و راز اهل حق بسیار اندک و جزیی است بنده خود به عنوان بک فرد یارستانی که سالها در مورد این آیین تحقیق کردم اینگونه با قاطعیت حرف نمی زنم . یک فرد محقق با ذهنی پاک و ضمیری روشن باید در مورد موضوع مورد مطالعه اش تحقیق کند نه با ذهنی پر از تعصب و پیش داوری . فقط محض اطلاعتان و روشن شدن مسله عرض کنم حضرت سلطان موسس ، پایه گذار و پیشگام این آیین بود و حضرت حیدری این آیین را به اعتلا و کمال رساند پس در این امر هیچ تناقضی نیست جناب محقق

جناب ناشناس اولا سلام ثانیا: قرنها شما را با اندیشه‌هایی چون سرمگو که شما از آن تعبیر رمز و راز می‌کنید سرگرم نمودند. دوست گرامی شمایی که مدعی هستید که سال‌ها درباره اهل حق تحقیق کرده‌اید لابد باید متوجه این حربه می‌شدید که نشدید. ثالثا: این نویسنده بیسواد از شما محقق باسواد می‌پرسد که چطور شما سلطان اسحاق را شما مظهر کامل می‌دانید آنگاه بیان می‌کنید که شما سید حیدری را عامل اعتلای مسلک یارسان؟؟؟؟ اگر سلطان اسحاق برزنجه ای موسس و پیشگام مسلک یارسان بود، ادعای ازلی بودن مسلک یارسان چیست؟؟؟ دوست عزیز این ادعای شما درباره حیدری صرفا یک تعصب خاندانی است که هر خاندانی در باره بزرگان خاندان خود چنین ادعایی می کند. عزیز دلم یه مقدار فکر کنید ببینید که تا چه اندازه تضاد و تناقض در سخنان و اعتقاداتتان وجود دارد. دوست گرامی امیدوارم متوجه شده باشید که شما علی رغم اینکه خودتان را محقق معرفی مکیند و بنده را متهم به پیش داوری و تعصب،کاملا کورکورانه و بدون هیچ پشتوانه علمی مطالبی را بیان کردید.

سر مگو رو ما میدونیم به نا اهلش که شما باشی نمیگیم چون ظرفیتش رو ندارین و میاین دربارش قضاوت میکنین و خزعولات میگین ، عیسی به دینش موسی به دینش لطفا سرتان به زندگی خودتان باشه و مردم رو قضاوت نکنین

عصبی و متکبر و قلدر هستی. اینطوری که حقانیت عقیده یارسان رو اثبات نکردی. بلکه خلاف اون رو اثبات کردی عزیز

فراخوان خواهیم داد پس به هر دوری ولییی قائم است فراخوان بزرگ فراخوان خواهیم داد برای گردهمایی طرح پنج سؤال حقانی از توشامی و گربان تاریخ دقیق آن از طریق داوود زمان خلیله سیمبانی اعلام خواهد شد ...

شما در حدی نیستید که درباره آیین یاری نظر بدهید نظر شما فقط به درد تسکین دلت میخوره پس تو دلت بزارش

لطفاً از توهین به فرق و مذاهب کشور عزیز ایران پرهیز کنید. به عنوان یک شیعه عرض میکنم صفحات تاریخ غرب کشور خود سراسر گواه میهن پرستی و جانفشانی یارسان عزیز در راه وطن بوده. از کشتار قوای روس به دست سیدرستم حیدری فرزند سیدبراکه که داستانی حماسی و غرور آفرین دارد تا جنگ تحمیلی و شهادت و رشادت هم میهمان عزیز یارسان. اگر میبینی شبکه های معاند حتی یک صدم توجهی که به فرقه بهایی دارند به جامعه یارسان ندارند به همین علت است که جامعه یارسان و مخصوصا رهبرایشان سیدنصرالدین عزیز اجازه سواستفاده اجنبی از اوضاع جامعه یارسان را نداند. این در حالی است که جمعیت یارسان ایران نزدیک یک میلیون نفر می‌باشد.

سلام دوستان از توهين و بى ادبى به بزرگان بپرهيزيد متاسفانه تعصب و قوم گرايى سراسر مملكت را فرا گرفته و هيچكس از اين اوضاع نابسامان سود نميبرد جزء دشمنان ايران لطفا از بزرگان خود احترام و تواضع و برادرى بياموزيد، ببينيد چگونه در پى حل اختلافات و صلح و سازش بين مردم تلاش ميكنند و در اين راه چه بى حرمتى ها و توهين ها را بجان ميخرند. خدا به همه ى اين بزرگان سلامتى و طول عمر باعزت بدهد

پس از ورود دیلمیان به غرب ایران منطقه اورامان را به دیلمستان نام گذاری کرده،واورامان مرکزی وپایگاهی برای حملات به مراکز سطه خلافت عباسی قرار دادند.قریة الدیلم=روستای هاوار پشت نوسود مرکز جنگ وگریز دیلمیان بود.درفاصله ۳۲۰تا چهارصدهجری.ق اولین فرمانروای دیلمی در اورامان(بهمن پسر پهلو در حدود سال۲۹۰به فرمانروایی می رسد دیلمیان دوست داشتند با اتکا به سادات وعلویان حکومت عباسی رابراندازند ودرهمین سالهاازترکیب کیش ذرشتی قدیم ومذهب باطنی وعلوی وسنیان صوفی کیش نو بنیان کننداین اندیشهادرقالب باطنی وقرمطی واسماعلیه ونصیریه کم کم ظاهر شد.سرانجام توسط بهلول مادی(بهلول ماهی)یابهلول کردبه پیروی ازبهلول عرب(عمرو بن لهب که خود شخصا قبر اورادر بغداد زیارت کرده ام. )ونه بهلول خارجی کرد که برهشام بن عبدالملک خلیفه اموی خروج کرد (بهلول خارجی )بنآغازشدبهلول ماهی در دوره دیلمیان که قبر ایشان درتنگ گول اسلام آباد غرب می باشد آئین(اخی) یاری وبرادری به عنوان کیش جدید درمیان کردان آغاز شد. این آئین پس از تسخیر بغداد توسط مغولان وخرابی آن وبر افتادن خلافت عباسی در سال٦٥٦هجری.ق سید عیسی وسید موسی ازفرزندان سیدعلی به برزنجه آمده وشروع به گسترش آئین یاری که اساس آن بر علوی گری بود در شهرزور کردند. باسندی قوی سید صادق که یکی ازبرادران سلطان اسحاق است اوراعلوی وفرزند هاواری ملقب ساخته اند. وی بامرگ طبیعیدرسال ٦۷۹هجری درمکانی که انون سید صادق است فوت می کند در کتاب پاوه زیر خاکستر تاریخ به سلطان اسحاق اشاراتی۰ کرده ام.در کتاب "لوامع الانوار علی نور الانوار " با اسنادی معتبر به شیخ عیسی وشیخ موسی واینکه ایشان فرزندان سید علی برزنجی می باشند نه سید با با علی همدانی ، زیرابابا سیدعلی همدانی متولد۷۱٤هجری قمری میباشد.

دوست عزیز مگر نه این که حضرت مسیح و پیامبران دیگر قابل قبول دین اسلام و قرآن هستن و نمایندگان خداوند بر روی زمین بودند و کلامشان کلام خدا بوده و کامل پس چرا نه یک نفر بلکه هزاران پیامبر دیگر فرستاده شده و آیین مختلفی برای پرستش خداوند آورده اند مگر نه این که پیامبران قبل از محمد همه قابل تایید اسلام و کتاب مقدس مسلمانان هست پس چرا اسلام و کتاب آسمانیش کامل ترین دین شناخته میشود در بین مسلمانان و سوال بعدی که از شما دارم اگر حضرت محمد آخرین پیامبر و دینش کامل ترین دین میباشد پس امام های بعد از پیامبر و این همه تفاوت بین مذهب های مختلف اسلامی چیست؟ همه این ها به کنار چرا تفسیر های قرآن انقد با هم متفاوت است چرا برای درک درست از اسلام علمای مختلف با اعتقادات مختلف وجود دارد آیا اسلام دین کاملی نیست؟ آیا پیامبران قبل از حضرت محمد کامل نبودن؟ آیا آخرین پیامبر خداوند کامل نبود که بعد از او این همه مذهب و پیشوا های مختلف با آیین مختلف به وجود آمد؟

سیدنصرالدین یه امپراطوری برای خودش درست کرده و باسم دین مردم بیچاره اون منطقه رو به بیگاری میگیره

بزرگوار که نه محققی نه بلدی حرف بزنی جوابت پیش بنده حقیره ما وقتی میگیم دوره سید براکه کاملترین دوره اس منظور اینه بعداز دوران سلطان سحاک دوره های دیگه ای بوده و در میان این دوره های تجلی ذاتی دوره سید براکه کاملترین بوده چرا چون تمام یارانی و بزرگانی که در دوره پردیور (سلطان سحاک) بودن در این دوره تجلی کردن الان متوجه شدی بازم برات میگم بهتر بفهمی یعنی دوران سلطان اسحاق کاملترینه بعداز سلطان ما دوره ای دیگه ای داشتیم که فقط چند تن از بزرگان یارستان تجلی داشتن اما در دوران سید براکه چون همه بزرگان یارسان زمان سلطان تجلی ذاتی داشتن کاملترین دوره بعداز دوره های دوران سلطان اسحاق بوده دیگه اگه نفهمیده باشی مشخصه که چی ت. مغزته

دین افیون جامعه س

دین الهی، شرف و آزادی را زنده نگه داشته است. امروز شیاطین صهیونیست‌، ادعای آزادی و حقوق بشر دارند ولی وحشیانه انسانها را کشتار میکنند. بی‌دینها و بددینها ساکتند. تماشاگرند. اما دیندارانی مثل انصار الله (شیعیان یمن) شرافتمندانه در برابر این خونخواران ایستاده اند. بی دینی و بددینی افیون جامعه است.

آیین، آیین یاری است و طریق عشق. و طریقت شناخت است، بخشی از اسرار. اگر اسرار رو تشبیه به طعم سیب کنم ، چگونه طعم را تشریح کنم برای آن کس که سیب ندیده و نچشیده. پس اسرار را نتوان گفتم و تشریح کردن بلکه فقط باید عاشق و ادراک‌کرد

با سلام خاصیت ادیان ابراهیمی اینه که دین گذشتگان را تایید و خود را در راستای آن میدانند و عموما دین بعد از خود را ارتداد و کفر و شیادی و افسانه معرفی میکنند . دین یهود در تمام اسفار تورات از پیدایش و خروج و لاویان ووووو پیامبران ابراهیم و نوح را تایید و در رندگی ابراهیم را بازگو میکند و خود را برحق میداند و قاتلین مسیح یهودی بودند و کاهنین یهود حکم بر کذاب بودن و کفر مسیح دادند و هنوز که هنوزه منتظرظهور(نه رجعت ) ماشیح هستند . ولی مسیح حقیقت بود و اکنون پیروان مسیح چون دین قبل از خود را قبول دارند و کتابش را عمل میکنند از پناه دهندگان اصلی یهود هستند . در اسلام نیز اینگونه است . ادیان قبل از خود را قبول دارند سوره مریم دارند سوره بنی اسراییل دارند سوره آل عمران دارند حتی حتی الله در قرآن گفنه ما به عیسی معجزات متعددی عطا کزدیم به اذن ما کور مادرزاد را شفا داد در کودکی با مردم در گهواره حرف زد . مردگان را زنده کرد ووو و ما به موسی 12 معجزه روشن عطا کردیم ولی ولی به محمد گفت تو هیچ معجزه ای نداری معجزه تو فقط قران است . مسلمانان یهود و نصارا راا اهل کتاب میدانند و لی ادیات بعد از خود را رد میکنند و افسانه میدانند البته این طبیعی است اگر قبول داشته باشند باید به اون دین مشرف شوند چون کامل تره . و اما محمد آخرین پیامبره شریعت با محمد ختم میگردد و معرفت با مولا علی آغاز میگردد و تمام عرفا بدون استثنا مقتدایشان حضرت مولاست در میان سوره اسرا آنجا میفرماید جا,الحق و زهق الباطل معرفت آغاز میگردد چون شریعت ازبرای تن و معرفت برای دلست بقول عطار شریعت بهر تن دارم حقیقت بهر دل دارم بقول حضرت حافظ آن یار گزو گشت سر دار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد . مقصود منصور حلاج است خیلی از عرفا برای افشای اسرار حق توسط خشک مغزان عهدشان شهید شده و سر بر باد داده اند . در یارسان اهل حق معنی و مغز تمام ادیان الهی در نزد ایشان است معنی و مفهود تمام ناشناختگان ادیان نهفته است . بقول مولانا مازقرآن مغز را برداشتیم پوست را بهر خران بگذاشتیم فقط بنده یک نکته بهر هوشیاران باز میکنم در اسلام هفت نور و هفت تاریکی حضور دارند از ابتدا تا خفی شدن قاعم . همام علیین و سجیین که خدا میفرماید شما چه میدانید چیست همانهایی که در هفت تعقیب و گریز ابراهیم برای مجاب کردن به سربریدن اسماعیل که مظهر یادگارحسین است و سعی صفا و مروه است و تا هفت سنگی که به آنها پرتاب میشود تا هفت دوری که دور خانه علی به طواف میروند . زیرا سارا که از هفت تاریکی بود و هاجر مظهر فاطمه یا زمربار و نور بود زمانی که اسماعیل را به دنیا آورد مورد حسادت واقع شد و به ابراهیم گفت طبق تورات که این بچه و مادرش را ازین خانه ببر و ابراهیم آنها را در صحرای سوزان رها کرد که بمیرند و حق بدادشان رسید و اول اسماعیل داشت میمرد و حتی هاجر نخواست مرگش را نظاره کند ولی قران میفرماید ما به هاجر وحی کردیم که چشمه ای از چشمه های بهشتی زیر پای اسماعیل میجوشانیم . این نکته است چون اسحاق سمت تاریکی بود و اسماعیل حسین بود یا سمت نور . این موضوع در شریعت خلط شده برای دکانداران دنیا تحریف شده . یکی اینکه متاسفانه محمد جزو تاریکی است و در هفت نور نمیگنجد . عمر و عثمان و عایشه و ابوسفیان و معاویه و یزید و دارو دسته اش نیز اینگونه . کناز قبر محمد چه کسانی حضور دارند . زن محمد کیست . عایشه همان ساری است . چرا بعد از فتح مکه محمد دستور داد که ابوسفیان قاتل حمزه سیدالشهدا و خانواده اش هند جگر خوار و معاویه ووو در امانند .و هرکس در خانه ابوسفیان پناه بگیرد در امان است چرا چون همجنس بودن . چرا اسم علی را برای جانشینی به صورت علنی یا طی نامه اداری و مهر خودش بیان نکرد . چرا چرا معاویه که کلا اسلام آوردنشان فیلم بود را کاتب قرآن و دست راست خودش کرد .مگر نه اینکه دشمن مولا و اولادش معاویه و یزید بودند . در قران اسراری هست اگر بیان شود تمام شریعتمداران دیوانه میشوند . یک گوشه دیگر اینکه 61 بار واژه صلاه به معنی دعا آورده شده نه این نماز محمدی چون برای عیسی ابراهیم موسی ووو واژه صلات است دقیقا دقیقا بعد از تمام آیاتی که واژه صلاه توی آنها است چهار آیه با یک معنی و مضمون آورده شده و این هم رمز است آن 4آیه اینها هستند 1 اطعام الایتام 2 اطعام المساکین 3 ینفقون ارزاقکم 4 اوتو الذکات که همه یک هدف دارند گذشت از مال جهت همنوع که معنی و فلسفه نواله نذری قرار دادن توسط یارسان این است . یعنی صلاه بی بخشش بیهوده و آب در هاون کوبیدن . راهیست رو به ترکستان .

با تشکر از اینکه دیدگاه خود را فرستادید. به نظرم من: 1. درقرآن آمده که قرآن معجزه است. اما پیامبر، معجزات دیگری هم دارد. در همین قرآن آمده که مشرکین به پیامبر میگفتند: ساحر! (یعنی جادوگر)، خوب اینها چه چیزی از پیامبر می‌دیدند؟ قطعاً معجزاتی از پیامبر می‌دیدند و چون نمیتوانستند تحمل کنند، رفتار پیامبر را سحر می‌نامیدند. پس پیامبر، معجزات زیادی داشت و در روایات هم آمده که بارها درختان و سنگها و... در حضور مردم به صدا درمیآمدند و به رسالت پیامبر، شهادت میدادند. کفار میگفتند این چیزها سِحر و جادو است. پس قرآن نگفته پیامبر معجزه ندارد. بلکه مشرکین، کوهی از طلا و... به عنوان معجزه میخواستند و چون بهانه بود، پیامبر به اینها پاسخ منفی میدادند و میگفتند من هم بشری مثل شما هستم و هر معجزه ای خدا بدهد من ارائه میکنم، نه هر چیزی که شما دلتان بخواهد. اما معجزه بودن قرآن هم لایه های زیادی دارد. یک ساحت آن، تَحَدّی است. یعنی در قرآن آمده که اگر میتوانید یک آیه مثل قرآن بیاورید. آنها به دلایل و از زوایای مختلف نمیتوانستند. یک زاویه این بود که آنها هر گاه میخواستند آیه ای مثل قرآن بیاورند، مغز و قلبشان و یا حتی زبانشان قفل میشد و ناتوان میشدند (این مربوط به همان زمان پیامبر است). به همین خاطر، دشمنان سرسخت پیامبر از آوردن آیه ای مانند قرآن عاجز بودند نتوانستند به تحدی قرآن پاسخ بدهند. 2. حضرت علی (ع) خودرا پیرو محض و سرباز پیامبر معرفی میکرد. چطور میفرمایید محمد (ص) آدم خوبی نبود، اما علی (ع) انسان خوبی بود؟ علی (ع) شاگرد و پیرو و سرباز و وصیّ محمد (ص) بود.

هو اول آخر یار . ذات حق یعنی خدا . خدا اعلی علیین است . این خداوند است که قابل ستایش و حمد است . سر سلسله حق و حقیقت و ذات رمز یار فقط خدا است . انسان قابل تقدس و پرستش نیست . نه سلطان اسحاق و نه سید براکه قابل تقدس نیستند ، بلکه پیام آور ذات حق و حقیقت بودند . خاص کردار . راست کردار . هیچ کدام از بزرگان اهل حق و هقت تن نگفتند ما را بپرستید بلکه اشاره به ذات خدا داشتند . عرفان الهی . پس برای هم و آئین هم احترام بگذارید و به آئین یارسان توهین نکنیم . هیچ کس عالم کامل نیست فقط خداوند جاودان و کامل است .

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.