ابعاد نهان زندگی زردشت

  • 1392/11/08 - 14:26
دانستن اطوار و ادوار زندگى پيشينيان، شخصیت شناسی وسرگذشت نامه، که انسان و شخصیت او در این پارادایم و مشخصه شخصیت اصلی و بازیگر نقش اول است.

بعد نهان زندگی زرتشت

علم تاریخ و تاریخ بشر در گیر و دار مسائل فروانی از قبیل باستان شناسی، زبان شناسی، ملل و نحل و ...رقم خورده است. در این بین تاریخ نگاران بخاطر اهمیت مسائل اين علم، تمام جهد و تلاش خود را به کار بستند تا به همه‌ي جهات این علم معرفت و به اندک اندک زوایای تاریخی آن پرداخته شود.
یکی از این شاخه‌ها و روش‌ها بحث دانستن اطوار و ادوار زندگى پيشينيان و شخصیت شناسی و سرگذشت نامه‌هاست که بسیار درباره آن نوشته‌اند و معمولا در لابه لای بحث های تاریخ این مقوله همیشه و به طور ثابت جایگاهی برای خود دارد، اگر چه به صورت مجزا هم به آن پرداخته می‌شود. انسان و شخصیت او در این پارادایم و مشخصه شخصیت اصلی و بازیگر نقش اول است. به همین دلیل در سرگذشت نامه‌ها و تواریخ، نگاه به حدود و ثغور زندگی و جایگاه و محل تولد و فوت و... بسیار بحث می‌شود.
در یک نگاه اولیه و البته بسیار مختصر و کوتاه در این علم به اولین مطلبی که برخورد خواهیم کرد، بحث تولد اشخاص و افرادی است که در تاریخ تاثیر گذار بوده‌اند. از طرفی معمولا بزرگان و نشاندارن تاریخی در بدو تولد و به دلایل بسیار منطقی و طبیعی مورد بررسی و شناخت دقیق قرار نمی‌گرفتند و کسی اهمیت چندان به آن نمی‌داد و این گونه انسان های موثر، بعدها بخاطر جایگاه آن ها و شناخت شخصیت در ابعاد مختلف معنوی، علمی، سیاسی، اجتماعی، هنری و...مورد بررسی قرار می‌گرفتند و از میان تاریخ شفاهی به مکتوبات تبدیل می‌شدند. لذا به طور کاملا منطقی و طبیعی درباره این سازندگان تاریخ در هنگام تولد و جایگاه و مکان آن اختلاف نظر و مناقشه بسیار، و اقوال گوناگون است. اما به همین دلیل ذکر شده‌ی فوق و اینکه این افراد در جامعه مورد توجه همگان بودند، غالبا درباره زمان درگذشت و محل و مکان دفن و حتی نوع مرگ و کشته شدن، تردید بسیار کمتر است.
از طرفی در میان این سرگذشت نامه‌ها، آن هایی که در تاریخ ولادتشان مقداری اختلاف نظر بوده است، درتاریخ وفات‌شان کمتر تفاوت دیدگاه به چشم می خورد و افراد بنابر نفود و مقبولیت‌شان در زمان مرگ و بعد از آن مورد توجه قرار می‌گرفتند.
برای نمونه و مصداق توجه فرمایید به ذکر برخی از این مصادیق : بنابر اسناد معتبر تاریخی، کورش کبیردر سال (529 و یا 530 ق م) در جنگ با ماساژت ها که قومی از سکاها بودند کشته شد.[1]، کمبوجیه به سال (522 ق م) در شهر اگباتانا خودکشی کرد.[2]، برای درگذشت داریوش پادشاه بزرگ هخامنشیان تاریخ (486 ق م) را ذکر کرده اند.[3]، خشایارشاه یکی دیگر از شاهان هخامنشیان سال (465 ق م) در کاخ خود کشته شد.[4]، مرگ اردشیر دوم را در سال (361 ق م) ثبت کرده اند.[5]، و... این ها نمونه هایی از تاریخ بسیار دور ایران است که (تعمدا) به قبل از میلاد مسیح برمی گردد و به ظاهر، اظهار نظر دقیق درباره شخصیت ها سخت به نظر می رسد، و هر چه به دوران میلاد و دوره های سلسله های بعدی پادشاهان می رسیم این تاریخ ها بسیار دقیق تر و ریزتر بیان شده است.
حال سوال اساسی و نکته قابل تعجب و مبهم اینجاست که چطور درباره نوع دقیق مرگ، سال و محل دفن شخصیت بسیار مهم و تاثیر گذاری چون زرتشت تاریخ ساکت است و بسیار کلی و مبهم از آن حرف زده است!!!؟؟؟

اين مطلب زماني بر شگفتی و بزرگی علامت سوالش افزوده می‌شود که می دانیم درباره همین شخصیت و تولد او، ریزترین زوایا و جزئیات بیان شده و حتی از نسل های قبل از تولد ایشان اطلاعات و تفاسیر بسیاری موجود است.
در یک مشابهت سازی اگر نیم نگاهی به نگاره‌ها درباره ولادت کورش کبیر بیندازیم در می یابیم که تاریخ به مانند زرتشت وحوادث زمان تولدش، تولد کورش را هم با همان جزئیات و ریزبینی بیان کرده است، اما درباره پایان دورانش ساکت و مبهم به گوشه ای ننشسته و ابعاد آن را هم بیان نموده است.
حال چرا و چگونه نوع مرگ یا کشته شدن اشو زردشت، سال آن و یا حتی محل دفن آن مبهم و نهان است؟!
 آیا اهمیت زرتشت بیشتر است یا کورش؟
مگر برای روحانیون و بزرگان معابد و آتشکده‌ها این مسئله آنقدر بی اهمیت بوده است که حتی تاریخ و حوادث آن حوالی زمانی را، ثبت و ضبط کنند؟!
آیا می‌شود باور داشت که کوچکترین واژه های خارج شده از زبان زرتشت در اذهان مانده است و به صورت شفاهی نقل شده و یا مکتوب شده، اما تاریخ فوت و مکان دفن صاحب آن نامعلوم و مبهم باشد؟!
به اذعان تاریخ، روحانیون بسیاری چون کرتیر و تنسر، در دستگاه های حکومتی زمان خود نقش اساسی و بالایی داشته اند،حال چرا آنها از کنار این مسئله بسیار مهم به راحتی گذر کرده اند؟!!!
با این تفاسیر، این مطلب (مبهم بودن پایان زندگی زرتشت) نشان دهنده چه نوع پیروی از جانب بزرگان دینی و روحانیون زرتشتی است؟

بی تردید اگر اهمیت زرتشت در تاریخ بیشتر از کورش نبوده باشد کمتر از آن نخواهد بود، پس...
 

پی نوشت ها:

[1]. تاریخ کامل ایران، حسن پیرنیا، ص90

[2]. همان، ص94

[3]. ایران باستان، ماریا بروسیوس، ص45

[4]. تاریخ کامل ایران، ص115

[5]. تاریخ کامل ایران، ص122

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

راست میگی ها واقعا قبر زرتشت کجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام. یکی از اصلی ترین ضعف ها همین ابعاد نهان هست. وقتی ساده ترین مسائل زندگی یه آدم معلوم نباشه چطور میشه سخنی یا تعلیمی رو بهش نسبت داد ؟ خیلی عجیبه! کی دنیا اومد ؟ نمی دونیم ! کجا دنیا اومد : نمی دونیم ! کی مرد ؟ نمی دونیم ! کجا مرد ؟ نمی دونیم ! کتیبه ای اثری ردی نشونی ؟؟؟ نمی دونیم ! ولی این حرفهای زرتشته !! واقعاً عجب نیست ؟ چطوری میشه فهمید زرتشت چی گفته و راهش چی بوده ؟؟؟ دین زرتشتی کلاً رو هواست

قبر موسی کجاست؟قبر دیگر پیامبران کجاست؟نوح و ابرهیم و موسی و... دقیقا کی بدنیا آمدند؟دلیل این همه اختلاف در تاریخ تولد و شهادت بزرگان اسلامی چیست؟به جز پیامبر اسلام بقیه قبور منسوب هستند.در ضمن زرتشتیان سنت تدفین ندارند.از دوره پهلوی و از چند دهه پیش با شرایطی خاص خاک سپاری میکنند.

اینکه زرتشتیان سنت تدفین ندارند، یعنی بدن پیامبر زرتشتیان، اشو زرتشت توسط لاشخور ها و کرکس ها خورده شده؟ در مورد پیامبرانی هم که گفتین، در روایات و منابع مطالبی آورده شده است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.