نقد «من زئوس هستم» برهان امکان و وجوب

  • 1395/08/07 - 01:21
برهان امکان و وجوب، برهان اثبات خدا نیست بلکه برهان اثبات وجود چیزی خود بخودی است و... و آن می تواند یک ذره‌ی بی‌شعور باشد! بله این برهان فقط اثبات وجود واجب الوجود می‌کند، و همین که توسط این برهان واجب الوجود اثبات شود بیشتر راه را برای اثبات وجود خداوند طی کرده‌ایم. ولی از آن‌جایی که «فاقد شیء نمی‌تواند معطی شیء باشد» ذره‌ی بی‌شعور نمی‌تواند دلیل بر وجود شعور در ذره‌ی شعورمند باشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در نظم نوین جهان که توسط انسان‌هایی پلید برنامه‌ریزی می‌شود، برخی از جوانان کشورهای غربی به سمت الحاد و عدم باور به خدا پیش می‌روند. خطر رواج این تفکر که سابقۀ هزاران ساله دارد بر کسی پوشیده نیست. این اولین بار نیست که ملحدین، ترویجِ افکار خداناباوری می‌کنند؛ در صفحات تاریخ می‌خوانیم که در زمان امام صادق (علیه‌السلام) شخصی مانند ابن ابی العوجاء (که به لحاظ علمی فردی قوی بوده است) در مسجد پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌نشسته و افکار و آراء باطل خویش را ترویج می‌کرد. امام صادق (علیه‌السلام) با تجهیز علمی اصحابی مانند هشام بن حکم و مفضل‌بن‌عمر به شبهات بی‌اساس این فرد جواب‌هایی مستدل و متقن می‌دادند. این شیوه برخورد امام صادق(علیه‌السلام) با ملحدین به ما می‌آموزد، مؤمنین باید اعتقاد خود را از راه عقل به دست آورند تا کسی به راحتی آن‌ها را فریب ندهد و اعتقادات آنان را متزلزل نسازد و جواب‌هایی فاخر برای شبهات آنان داشته باشند.

در شبکه‌های مجازی افراد ملحدی با نام آتئیست اقدام به انتشار افکار پلید و مادی‌گرایانه خود کرده و بر روی افکار پاک بعضی از جوانان تأثیرات مخربی می‌گذارند. یکی از راه‌های پلید آنان که ظاهرا سرمایه‌گذاری مالی بسیار قوی پشت این مسئله می‌باشد کلیپ‌های انیمیشن «من زئوس هستم» می‌باشد.
از جمله کلیپ‌هایی که در این نوشته مورد بررسی و نقد قرار خواهد گرفت کلیپ 81 می‌باشد؛ گذشته از این‌که تمامی کلیپ‌های موجود زئوس از روش‌هایی غیرعلمی مانند بدون سند و دلیل صحبت کردن، بازی با الفاظ و مغلطه‌کاری و ...  برای رسیدن اهداف شوم خود استفاده می‌کند، در این کلیپ زئوس برهان امکان و وجوب را می‌آورد و به گمان خود اشکالاتی به این برهان وارد می‌کند، که هیچ‌کدام وارد نیستند.

مقدمه اول: تعریف واجب الوجود: عبارتست از موجودى كه خودبخود وجود داشته باشد و نيازى به موجود ديگرى نداشته باشد و طبعاً چنين موجودى ازلى و ابدى خواهد بود زيرا معدوم بودن چيزى در يك زمان، نشانه اينست كه وجودش از خودش نيست و براى وجود يافتن، نياز به موجود ديگرى دارد كه سبب يا شرط تحقق آنست و با فقدان آن مفقود مى‌شود.
تعریف ممکن الوجود: عبارتست از موجودى كه خودبخود وجود ندارد و تحقق يافتنش منوط به موجود ديگرى است.[1]

مقدمه دوم: همه‌ی چيزهایی كه بتوان آن‌‌ها را «موجود» دانست، سه صورت، دارند:
1. هر موجودى واجب الوجود باشد؛
2. هر موجودى ممكن الوجود باشد؛
3. آن‌كه بعضى از موجودات، واجب الوجود و بعضى ديگر ممكن الوجود باشند.
بنابر فرض اول و سوم، وجود واجب الوجود، ثابت است پس بايد اين فرض را مورد بررسى قرار داد كه آيا ممكن است همه موجودات، ممكن الوجود باشند يا نه؟ و با ابطال اين فرض است كه وجود واجب الوجود بصورت قطعى و يقينى، ثابت مى‌گردد. هرچند برای اثبات وحدت و ساير صفات او مى‌بايست با براهين ديگرى اثبات شود.(دقت شود!)
بنابراين، براى ابطال فرض دوم، بايد مقدمه ديگرى را به برهان مزبور، ضميمه كرد و آن اين‌است كه ممكن الوجود بودن همه موجودات (بنابر قاعده محال بودن تسلسل در علل)، محال است.[2]

مقدمه سوم: فرض كنيد يك تيم دونده، جلو خط شروع ايستاده‌اند و آماده دويدن هستند ولى هركدام از ايشان تصميم گرفته است كه تا ديگرى ندود او هم شروع به دويدن نكند(مثلا دونده شماره یک بگوید تا شماره دو شروع نکند من شروع نمی‌کنم و شماره دو بگوید شماره سه و الی ...)، اگر اين تصميم واقعاً عموميت داشته باشد هيچ‌گاه هيچ‌كدام از ايشان شروع به دويدن نخواهند كرد! هم‌چنين اگر وجود هر موجودى مشروط به تحقق موجود ديگرى باشد هيچ‌گاه هيچ موجودى تحقق نخواهد يافت.[3]

بررسی و نقد:
اشکال نخست: برهان امکان و وجوب، برهان اثبات خدا نیست بلکه برهان اثبات وجود چیزی خود بخودی است و... و آن می تواند یک ذره‌ی بی‌شعور باشد!
پاسخ:
بله در مقدمه دوم گفته شد این برهان فقط اثبات وجود واجب الوجود می‌کند، و همین که توسط این برهان واجب الوجود اثبات شود بیشتر راه را برای اثبات وجود خداوند طی کرده‌ایم. ولی از آن‌جایی که «فاقد شیء نمی‌تواند معطی شیء باشد» ذره‌ی بی‌شعور نمی‌تواند دلیل بر وجود شعور در ذره‌ی شعورمند باشد. یعنی ممکن باشعور باید علت شعورش، یا ممکن باشعور دیگری باشد یا واجب الوجود باشد؛ اگر واجب باشد که مطلوب ما ثابت می‌شود و اگر ممکن باشد، ممکن بودن همه این‌ها بنابر قاعده تسلسل محال است.

اشکال دوم: زئوس می‌گوید: در تعریف ممکن الوجود آمده است (طبق تعریف زئوس: وجودش ضرورت ندارد، وجودش نیازمند وجود دیگری است.) قبل از این باید اثبات کنند که: هر چیز «غیر ضروری» حتما «نیازمند» وجود دیگری است.

پاسخ:

1. امکان، به معنی آن است‌که چیزی نه وجود برایش ضروری باشد و نه عدم.
2. روشن است که هر آن‌چه که حادث است،[4] ممکن است؛ زیرا حادث، در زمانی نبوده است و این نشان می‌دهد که ذاتاً وجودش ضروری نیست ولذا واجب بالذات نیست؛ با نفیِ وجوب بالذات از حادث، تنها فرض این است که حادث، ممکن بالذات باشد.
3. و همچنین روشن است که هر چیزی که ممکن است برای آن‌که موجود شود نیازمندِ علتی است که وجود را برای آن، ضروری کند و گرنه، ممکن که به ‌خودیِ خودْ دارای ضرورت وجود نیست، چگونه بدون تأثیر علت می‌تواند موجود شود؟ (قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد)

اشکال سوم: مثال می‌زنند که یک چیزی که چرب است یا خودش چرب است یا از تماس با یک چیز چرب دیگه چرب شده؛ در حالی که چند تا ماده‌ای که چرب نیستند می‌توانند با هم ترکیب بشوند و یک چیز چرب را بوجود بیاورند نیاز به یک چیز چرب از ابتدا خود بخودی نیست!

پاسخ:

1. ما این مثال را در کتب فلسفی (مبحث واجب الوجود) پیدا نکردیم! بله این مثال در مبحث علت و معلول استفاده می‌شود؛ و آن تقریر چنین است: هر جسمى يا خودبخود چرب است و يا بوسيله چيز ديگرى (روغن) چرب مى‌شود و محال است كه چيزى نه خودش چربى داشته باشد و نه بوسيله چيز ديگرى متّصف به اين صفت گردد و در عين حال، چرب باشد!(که این مبحث نیاز به توضیحاتی جداگانه دارد)
2. بحث این‌جا وجود واجب و بی‌نیازی او از چیزی است و وجود ممکن وعدم ضرورت اوست. در مثال نیز به همین منوال، وجود چربی برای به وجودش آمدنش نیاز به چیز دیگری دارد، آن چیز یا واجب است یا ممکن، اگر واجب است، مطلوب ما ثابت است و اگر ممکن است سراغ او می‌رویم یا وجودش نیاز به واجب است یا ممکن الی... .

پی‌نوشت:

[1]. آموزش عقاید، مصباح یزدی، موسسه امام خمینی (رحمه‌الله) درس هفتم، ص 58.
[2]. همان، ص 59.
[3]. همان، ص 61.
[4]. حدوث به معنیِ آن است که چیزی قبل از آن‌که به وجود بیاید، معدوم بوده باشد؛ پس حدوث یعنی «وجودِ پس از عدم» و حادث، موجودی است که قبل از وجودش سابقه عدم دارد و به بیان دیگر، چیزی که نبوده و بعداً وجود یافته، حادث نامیده می‌شود.(پژوهشگاه باقرالعلوم)

تولیدی

دیدگاه‌ها

احساس نمیکنید که انتقادهای زئوس خیلی بیشتر بود؟ زئوس گفته که اثبات کنید چیزی که وجودش ممکن است وجودش را از چیز دیگری میگیرد شما در جواب گفتید بدیهیست چون تعریفش فلانه یک دادگاه رو در نظر بگیرید(دادگاه کوچک شده افرینش است) در این دادگاه قاضی واجب الوجود است(الزامیست)اما وجودش را از چیز دیگری میگیزد نتیجه اینکه چیزی که وجودش را از چیز دیگری میگیرد گاها الزامی میباشد حالا مکان رو بزرگتر میکنیم ایا در جایی مثل کهکشان راه شیری و جهان افرینش همچین پدیده هایی نیست؟ چرا نیست نیروی جاذبه برای مثال در کهکشان راه شیری ملزوم است اما علت دارد (نسبیت عام و نوعی ذره) پس من مثال نقضی برای صحیح بودن ارتباط این تعریفات اوردم اما زئوس اشکالات مهمتری مطرح کرد:اون گفت قانون علیت و قوانین دیگر فقط در دنیای نیوتونی ما صادق است نه جهانهای دیگه مثلا کوانتوم که گاها شاهد پارادوکس هم در اون هستیم :پس برهانی منطقی تر از برهان علیت مطرح کرد و نتیجه گرفت علت العلل در این برهان علتش در دنیاییست که قوانین دنیای ما در اون حاکم نیست و با استفاده از اون نشون داد واجب الوجود هم ممکن الوجوده چون اگر این برهان وجود داشته باشه نیست و اگر این برهان (علت العللی که علتش در جهان دیگر است) وجود نداشته باشه هست پس ممکن است باشد و ممکن است نباشد یا در جایی گفته که دنیای مادی علت مادی میپذیرد و اشکالات بسیار فنی دیگر اشکالات مطرح شده زئوس بسیار فنی بوده و تعجبی نداره که به اونها جواب ندادید # اما این اشکال بسیار فنی زئوس درباره ماده چرب این در برهان علیت نیست گرامی این قائم بذات رو نقض میکنه بگذارید با مثال خودتون براتون روشن کنم در پاسخ به سوال کانت مبنی بر این که واجب الوجود چرا واجب است( دلیل تمایزش با ممکن الوجود چیز) ملاصدرا مسئله ذات رو مطرح کرد و سفسطش رو با این مثال اثبات کرد که اب شیرین چون وجودش با ذاتش برابر نیست شیرینیش را از چیز دیگری به نام قند میگیرد اما قند ذاتش با وجودش برابر است و شیرینیش را از چیز دیگری نمیگیرد طبق اشکال زئوس این نتیجه غلط است قند شیرینیش را از عناصر سازنده اش هیدروژن اکسیژن و کربن میگیرد که این ویژگی شیرینی را ندارند و... پس این نتیجه به ما میگه که وجود واجب الوجود از چیزی ست که ویژگی وجود را ندارد و ان عدم است یعنی واجب الوجود خودبه خودیست و این همین نتیجه گیری کانت هست و...

سلام راع؛ خودتون جواب خودتون رو دادید دوباره بخونید... شما در مورد قاضی صحبت می‌کنید یا وجود شخص قاضی؟؟ بله وجود شخص قاضی نیاز به یا ممکنی دیگر یا واجب الوجود دارد حال ممکنه شخص ممکن قاضی القضات باشد که وی را برای شهر انتخاب کرده یا مردم. و همچنین میتواند این صفت را واجب الوجوب داده باشد همان که خدا برای حضرات معصوم قرار داده (البته از نگاه شیعه). اما در مورد ممکن، واقعا بدیهیه. من یک مثال میزنم. وجود پسر که ممکن است بستگی به وجود پدر دارد، پدر امر ممکن است و فرزند ممکن را به دنیا می آورد، به اصطلاح به ورطی وجود می آورد پس تا پدر نباشد فرزندی نیست. حالا فهمیدی که چظور ممکن نیاز به دیگری دارد (حال دیگری میتواندیا ممکن دیگری باشد و میتواند واجب الوجود باشد)// اما در مورد فیزیک کوانتوم، دوست گرامی شما فرض کنید هنوز قانون انرژی جنبشی کشف نشده همون k=1/2 MV2 حالا یکی بیاد بگه من قانون با توجه به تحقیقاتم دارم به حرکت جنبشی میرسم حالا آیا برهان علیت کنار گذاشته میشود؟ پس قوانین ناشناخته در این جهان زیاد داریم و دلیل نمیشه که بگیم اگر فیزیک کوانتوم بگیریم ال و بل/ در ثانی برهان علیت در زمان افلاطون و ارسطو بیان شده و اصلا ربطی به زمان نیوتن ندارد اگر حرف زئوس درست بود باید این برهان بعد کشف نیوتن بدست می‌آمد/ پس الکی به به و چه چه نکنید (فکر کنید)// در مورد وجود همه چیز از عدم من یه سوال از شما میپرسم. آیا فاقد شی معطی شی می شود؟ شما جیبتون رو خالی کنید. وقتی خالی خالی شد 10 هزار تومن از توی جیبتون به من بدهید آیا توانایی چنین کاری را دارید؟ خیر چون ندارید. حال چگونه خود که فاقد است و عدم است می‌تواندوجود که ندارد را بدست بیاورد؟؟؟// اما در مورد مثال شیرینی که مناقشه نیست و بدونید زئوس مغلطه گری بزرگ است خب من یک سوال دارم وجود عناصر سازنده در هریک از آن سه عنصر از کجاست؟ اینو جواب بده؟ ممکنه بگید فلان چیز اگه بگید عدم که سوال قبلی پیش میاد که فاقد شی معطی شی نمی شود اگر بگویید فلان چیز که باز میگوییم فلان چیز از کجاست ؟ تا به علت العلل که همان مقصود است برسد

شما متوجه شدی من چی گفتم؟ یا فقط تکرارش کردی؟ کامل بخون همه چی رو .!! من نگفتم قاضی علت نداره(که شما اومدی گفتی اره علتش ممکنه خدا باشه یا مردم باشه) من گفتم قاضی ملزوم هست دریک مکان(بدیهیه دادگاه باید قاضی داشته باشه) و عدمش در اون مکان ممکن نیست و طبق گفته شما هم علت داره پس چی شد ؟چیزی که وجودش از چیز دیگریست وجودش الزامیست (یعنی واجب الوجوده در حالی که طبق گفته شما واجب الوجود علتی نباید داشته باشه) شما بدون درک کوچکی از حرف من اومدی من رو نقد کنی؟ شما واقعا میفهمی چی داری میگی؟ من دارم از قوانینی و نظریاتی (در دنیای دیگر)حرف میزنم که قوانیین منطبقی دنیای ما توش سازگار نیست اونوقت شما میگی غلطه چون هنوز اثبات نشده(تعریف نظریه رو تو ابتدایی یاد نگرفتی انگار؟ و نمیدونی که نظریه فرضیه ای اثبات شدست نه فرضیه ای در حال تحقیق!)# # شما حالت خوبه مثل اینکه؟ چی میزنی؟ سنتی؟ من گفتم دنیای نیوتونی نگفتم این برهان به نیوتون ربط داره این برهان هم بی ایراده و اثبات کردم(( علت العلل در دنیای ما امکان دارد علتش در دنیای دیگری که منطق در اون فرق میکنه باشد که منطقی تر از برهان علیست چون تجربه شده)) شما کمپلکس نفهمیدی یعنی هیچی رو متوجه نشدی# در مورد وجود همه چیز از عدم این نکته رو باید ارض کنم که برهان وجودی ملاصدرا انرا اثبات کرده و رد شما هم مایه خشنودی ماست زیرا این برهان رد میشه و سوال کانت بی جواب میمونه و واجب الوجود رد میشه(اینه میگم درست بخون سوتی ندی) اما چون من به عدم علاقه زیادی دارم و میدونم که استدلال منطقی در مورد علت العللی که در جهان دیگر است و جاودانگی جهان ندارید این رو ارفاقا اثبات میکنم شما مثال پول رو اوردی و مثالت محترم و درست بود اما اشکالت در اینجاست که وجود رو کالا فزض کردی نه درست نیست وجود یه ویژگی هست مثل درد مثل شیرینی که انسان و موجود هوشمند اون رو تشخیص میده درد از مبادله درد به وجود نمیاد یا شیرینی از مبادله احساس شیرینی به وجود نمیاد بلکه ظاهر میشه (با ایجاد پیام حسی) پس وجود کالا نیست که بگیم عدم نمیتونه اونو بده درضمن نظریات مشهوری داریم که در اون ذرات زیراتمی در دنیای کوانتومی از عدم به وجود میان حالا درمورد سوال اخرت #خب من یک سوال دارم وجود عناصر سازنده در هریک از آن سه عنصر از کجاست؟ # یه جوابی بهت بدم شب رو نخوابی اولا اگه علت سه عنصر رو بخوای علتش در دنیای کوانتوم هست یعنی برهان زئوس و در کوانتوم هم چون قوانین درش متفاوته به عدم و علیت معکوس و... میرسیم (من جای تو بودم خودمو از اسمون پرت میکردم پایین) دوما مگه من درمورد وجود حرف زدم؟ من همچین حرفی نزدم من درباره شیرینی باتوجه به اینکه یک ویژگی هست نتیجه گرفتم علت این ویژگی در نهایت به عدم اون ویژگی میزسه اصلا بیا با حرف تو ببریم جلو ایا الکترون وپروتون و نوترون شیرینن؟معلومه نه ایا کوارکها شیرینن؟معلومه نه ایا ذرات بوزون هیگز شیرینن؟ #پس علت یک ویژگی به عدمش ختم میشه و طبق منطق سوری بر وجود هم صادقه یه نصیحت برادرانه قبل اینکه جواب بدی کامل بخون #بدرود

سلام. بحث داره به حاشیه کشیده میشه و اینجور به جایی نمیرسیم. (ضمنا من کاملا مطالب شما را با دقت میخوانم کاش شما هم اینجور بودید) ببینید یه سوال شما یک وجود را نام ببر که از عدم خلق شده؟ شرینی؟ نه شرینی درست نیست چون صفتی است که از چند عنصر که این صفت را نداشتند به وجود آمده ولی این دلیل نمیشه که بگیم از عدم خلق شده، عدم یعنی هیچ و پوچ. بله اون چند عنصر امکان شرینی را با بهم پیوستن به وجود میاورند(دقت کنید) اصلا تعریف ممکن هم همینه در قانون واجب الوجود. مثالی که در مورد فرزند زدم یادتونه؟ اسپرم و تخمک مگه بچه اند؟ این‌ها با هم ممزوج میشوند و طی مراحلی میشود بچه. پس بچه از عدم خلق نشده.../// اصلا خودتون رو در عدم فرض کنید. توی دستتون هیچی نیست، درست شد. خب حالا با هیچ یک ذره کوانتومی بسازید// ببینید همون عقلی و تجربه ای که میگه ذرات کوانتومی هست همون میگه از عدم نمیشه چیزی ساخت./ نیلز بور میگه اگر کسی بگوید فیزیک کوانتوم را فهمیده ، پس چیزی نفهمیده است. پس اینکه تا حالا اثبات نشده این ریز کوانتوم ها از کجا پیدا میشوند دلیل بر وجود آن‌ها از عدم نیست. در این دنیای علم و تجربه هیچ چیزی ثابت نیست یاعلی

شما که گفتی همه رو می خونی امیدوارم که همینطوری باشه ببینید گرامی اولا از لحن بد پیمامم عذر میخوام و دوما برسم سر مسئله هیچ دوست عزیز ببینید من نگفتم در دنیای عادی ما علتی به نام عدم هست منم میگم نیست چون مشاهده نشده اما حرف من اینه وجود واجب الوجود بی علت هم مشاهده نشده شما یه مورد هم پیدانمیکنی که تو دنیا علتش این خالق افسانه ای باشه اما چون در برهان علیت نمی خوایم به تسلسل و پارادوکس برسیم گفتیم اخرش باید به چیزی برسیم که علتی نداشته باشه چه واجب الوجود باشه و چه هیچ باشه بی علاقه و به یک اندازه درسته و اینکه شما دلیل بیاری که مشاهده نشده مغازه کردی چون خودت میدونی علت العلل بی علت مشاهده نشده و طبق منطق صوفی هم واجب الوجود و هم هیچ هر دو مشاهده نشدند و اینکه علت بیاریم هیچ نمیشه چون تجربه نشده مثل این می مونه اثبات کنیم باید چیزی رو قبول کنیم که مشاهده شده و همونو رد کنیم چون مشاهده نشده ! غبطه درضمن من در بحثهای قبل در آوردن شواهد از دنیای کوانتوم صحبت کردم نه دنیای خودمون و وقتی میگم در دنیای کوانتوم خود به خود به وجود آمدن مشاهده شده شما این نظریه رو نمی تونی با قوانین دنیای خودمون رد کنی البته نیاز برو حق داشته بگه اون جمله رو و دلیلش هم اینه که آنقدر منطق اون دنیا با دنیای ما نمیخوره که ما رو گمراه میکنه (بگذریم که از یک تومار نقد فقط یک قسمتی رو بی جواب نذاشتید) بدرود

سلام راع. چون بحث شاخه به شاخه میشد رفتم سراغ اصل مطلب که اثبات علت العلل هست. که انشاءالله سر وقت هر سوالی داشتید در خدمتم.// اما یک سوال: آیا هر چیزی که غیرقابل مشاهده و تجربه است، نیست؟ اساسا دلیل بر نیستی عدم، عدم مشاهده و تجربه نیست. بلکه به دلایل عقلی و اون هم عدم وجود است. و عقل هم عام از مشاهده و تجربه است و بین اونها رابطه عام و خاص منطقی است. پس به درک عقلی وجود و عدم وجود یک چیز مشخص می‌شود نه مشاهده و تجربه وگرنه این همه چیز که تا الان مشاهده نشده و الان مشاهده میشود باید حکم به عدم کنیم و این اشکال بزرگیه به این استدلال. ببینید من یه بار دیگه میگم شما تسلسل را نخواهید توانست حل کنید جز با علت العلل. اگر هیچ و عدم بگیرید با این دلیل عقلی رد می شود که فاقد شی معطی شی نمی شود. مثل همان دو مثالی که قبلا زدم.

مغلطه نکن گرامی شما گفتی اولا عدم نمیشه چون نمیتونه وجود به هست بده و این رو به شما گوشزد کردم که عدم کالا نیست که از این جا بره به اونجا و می تونید در بالا نگاه کنید و ببینید شما با سفسطه و چرب زبانی عدم رو غیر منطقی جلوه دادی؟ که در بالا جوابتو دادیم بعد اومدی گفتی که مشاهده نشده که بازم جوابتو دادیم حالا اومدی میگی عدم نمیشه چون غیر منطقیه؟ و قبلا اثبات کردی غیر منطقیه؟ جوابای ما چی شد؟ فراموش کردی یا نخواندی؟ مغلطه نکن گرامی

سلام راع. جالبه! من کی گفتم غیر منطقی؟ ضمنا من صرفا برای فهم شما اینجور مینویسم حالا شما اینجور قضاوت میکنید(چرب زبانی)... ضمنا اینکه گفتید عدم کالا نیست مگه من گفتم کالاست؟ قبلا جواب گفتم شما چیزی که نداری میتونی بدی؟ بعد شما گفتی شما عدم رو کالا و.... . شما قانع میشی با این جواب؟ عدم وجود از وجود یک شی بدست می آید یعنی با وجود یک چیزی به عدم دست پیدا میکنیم. دوست عزیز نصیحتی برادرانه اگر واقعا دنبال حقیقت هستیم بدون تعصب قبول کنیم واگرچه برخلاف میلمون باشه

تعصب رو ول کنیم؟ برو سه بار تو اینه به خودت بگو بلکه یاد بگیری# تو جواب کدوم سوال من یا نقد زئوس رو دادی که این دفع دوما باشه ؟ اونوقت من باید تعصب رو ول کنم؟ یا شما که جواب نداده ادعا داری؟ لطفا هم فهم من رو نسنج جوابای سوالاتم رو بده برای بار اخر هم با یه مثال دیگه جوابت رو میدم یک قند شیرینه درسته؟ قند از هیدروژن و اکسیژن و کربن ساخته شده که شیرینی رو به قند دادند خب؟ این سه تا ماده اصلا شیرین نیستن که این وجود رو به قند بدند یعنی خودشون این وجود رو ندارن #به همین ترتیب به راحتی میتونیم ادعا کنیم که علت یه چیز که وجودی رو بهش میده لزوما اون وجود رو در خودش نداره و... خیلی مثالهای دیگه هم هست که منطق تورو رد میکنه

سلام راع. برید بالا بخونید متوجه خواهید شد که این رو بنده جواب دادم. دوباره به صورت مختصر جواب میدم وجود تمام اینها بالقوه و ذاتشون بالغیر است یعنی با وجود اون سه عنصر این صفت تحقق پیدا میکند. یعنی در ذات این سه عنصر این جود دارد ولی شرط تحقق با ترکیب است پس عدم نیست

خب چه ربطی داره عزیز گرفتی ما رو تا الان هیدروژن مزه کردی ؟ در فلسفه شما مشاهده جایگاهش کجاست ؟ برو یه کیلو اکسیژن و هیدروژن و کربن بخر مزه مزه کن شیرینی توش نمی بینی جالب اینجاست فقط قند نیست که از کربن و هیدروژن و اکسیژنه بلکه الکل و الدسترون و اتانول و هر اسیدی که فکرشو بکنی از ترکیب این سه تاست اما#شیرین نیستند # پس اگه این سه ماده ذات اینو داشتن که هرسه باهم شیرین بشند باید اسید و اکسیژن و متانول و اتانول و... هم شیرین بود( چون به قول چرت و پرتای خودت هر سه باهم ذات شیرینی رو به وجود میارند ) اما اینجوری نیست پس نتیجه میگیریم هر سه این ذات رو ندارند # سک سک # داداش جواب ندی سنگینتری! درضمن منتظر انتقادهای بهدیتون از اون یکی استدلالهام هم هستم اما مثل این که شما تو این موندی!

سلام راع. دوباره توضیح میدم انشاءالله که متوجه بشوید. ببینید؛ هر چیز امکانی که وجود پیدا کرده دارای قابلیت بالفعل بوده در زمان بالقوه بودن. یعنی اگر این قابلیت رو نداشت از لحاظ عقلی محال پیش می‌آمد چون فقر وجودی دارد. بزارید اینجور مثال بزنم. یه تخمک هست و یک اسپرم آیا به این میگن آدم؟ در موقعی که این‌ها با شرایطی ممزوج بشوند و نگهداری بشوند میشود صفت آدم را میگیرد. حال اگر این اسپرم در رحم حیوانی قرار بگیرد آیا تخمک حیوان اسپرم انسان را می‌پزیرد؟ خیر. زیگوت تشکیل میشه اما جنین تشکیل نمیشه. پس قابلیت را ندارد.(لطفا در مثال مناقشه نکنید چون این مثال رو برای تقریب به ذهن شما زدم) پس قابلیت مهمه ولو بالقوه. پس اگر اون سه عنصر دارای قابلیت صفت شیرینی در حال ممزوج شدن رو داشته باشن، خب شیرینی رخ میدهد وگرنه اگر حتی یکی از ملکول ها را نداشته باشد تاثیرش را میکذارد.

درود بر شما قبل از شروع چیزی را به شما بگویم که بنده که نه برهان زیوس درست بوده و اینکه شما رفتی تو دنده لج و گفتی فقط علت ابتلا صحیحه تعصب هست یک جمله از زئوس هست که گفته #کی گفته در علم ماورا طبیعه و دنیاهای دیگه قانون علیت درست هست# و این نتیجه گیری هست که علم عزیز هم گرفته و حرفی درش نیست اما شما اومدی میگی چون از قبل هم همینجوری بوده پس این غبطه نه دوست گرامی اینطور نیست در بحث باید منطقی بود & بنده در تمام این بحث ها خالق رو با علم رد یا اثبات نکردم بلکه سعی بنده در غیر منطقی نشان دادن این برهان (با عرض معذرت مشکی) بود و هست و خواهد بود و اگر سعیدی در رد خالق باشد در غیر منطقی نشان دادن باور به وجود اوست و در نامحتمل بودن وجودش و باز هم هست و خواهد بود و هیچ کس با یک علم ناقص به یقین نمیرسد (هر چند احتمال میتواند بدهد) بدرود

متوجه این پیامتون نشدم

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.